آرشیف

2014-11-22

منیژه سلیمی

ای مرد!

 

در سوگ خواهر بی دفاع و شهید که در ولسوالی شینواری درۀ غوربند ولایت پروان تیر باران شد.

ای مرد!
ای خشمگین اخی!
ای سنگدل ترین، موجود!
ای آنکه بی وجوداو،مردی ترا نشاید و نابود می شوی،
ازچی شدی،چنین؟
وز چی، شوی چنان؟
برر غم انتظار
بی مقتضای عقل
این ترش رویی و توهین و ناسزا،
بر او روا می کنی؟
****
ای مرد!
ای ناشنیده پند!
سرکش مشو دیگر،
دنیای خود شناس
از حد بیرون متاز
زن، عزت تو و فخر و غرور توست،
او بندۀ خدا، محبوب عمر توست.
**** 
ای مرد! 
ای متکی، به تو سن وحشی،به خود نگر،
براو خشن مگو، 
نامش مبر به زشت،
براو لگد مکوب، خشمت مهار کن،
کاو، موج عفت است و سزاوار ضربه نیست.
**** 
ای مرد!
ای ناملایم شیطان فریفته!
بازآوفکر کن،
اصل خودت بجو،
بنگر به قامت ستبر و تهمتنت،
آری،
آری، که خود ناشناسی و عقلت بباد معاصی سپرده ای
باز آ، به خویشتن، 
تو نیز از تبارمادر و پروردۀ دستان یک زنی
کاو مادر تو واین مادر فرزندناز توست.
**** 
ای مرد! 
ای بی وفای همسفر!
هشیارتر قدم گذار و دیده باز کن،
بنگر به قدرت، دا دار بی مثال،
بنگر به صنعت زیبا و لطف حق،
باور به خویش کن،
آداب و حرمت انسانی برگزین،
کان جسم را، برای ضرب لگدها، نیافرید،
یا مرگ او بدست تو مانوس کی بود؟
**** 
ای مرد!
ای سنگدل شدۀ پهنای زنده گی، 
دریاب خویش را،
دریاب خانه را،
دریاب خانه ای، که زن نور خود دروتابید و خانه شد؟
موج ترانه شد،
یا زنده لانه شد! 
یازنده لانه شد!!!