آرشیف

2015-3-4

سید احمد ساهر

این ره که مـــا می‌رویم به گیج‌ستان است

اوضاع غور به بازار «نمازشام‌های ده افغانان شهرکابل» می‌ماند که دست‌فروش‌ها، هرکس برای خودش داد می‌زند که لیموی تازه، بادرنگ تازه، کچالوی وطنی، گلپی تازه، کینوی تازه و … ؛ اما وقتی می‌خری تا نماز شام فردا پشیمان استی؛ ولی این‌جا (فیروزکوه)  شوربختانه تعدادی با دست‌های خالی و ذهن‌های تهی و چشم‌های پر از حرص داد می‌زنند که حق می‌خواهیم، فلانی باید نباشد، فلانی باید باشد، من جوانم، جامع‌الکمالاتم، فعالم، نخبه‌ام و درد دل دارم و … ؛ اما وقتی به گروه گروه شدن و بی‌آبی‌های فیسبوکی و تظاهرات و شعارشان، ذهنت را متوجه می‌سازی که همه نقش رضا مارمولک را بازی می‌کنند، عمامه‌ای به سر نهادند و دنبال پیدا کردن راه نجات ( کار، وظیفه، امتیاز) اند و خطبه‌های عجیب و غریبی نثار گوش‌های مردم می‌کنند.
عزیزان دل برادر!!! خلاف جریان فعلی و خود خواسته‌ی  حکومت وحشت ملی، مقاومت کردن آن هم اینطوری که دو نفر باهم هماهنگ شده نمی‌توانیم، خواب است و خیال است و محال است و جنون. این ره‌ که ما می‌رویم به پاکستان است. روی کدام دلیل؟ اگر ما همه کس را نخواهیم و همه را به زور بیرون کنیم، پس به کی‌ها فرصت کار کردن را می‌دهیم؟ آیا به نظر شما فردی پیدا خواهد شد که خودش به دل خودش شب و روز از ته دل به ما و شما خدمت کند؟ هرگز این امید را به ذهن‌تان راه ندهید، چون فردی از جنس فرشته سراغ مان نخواهد آمد، از هر گوشه‌ی ماتمستان که به ما نماینده حکومت فرستاده شود، بدون شک پرورده‌ی همین خاک است و خواهی نخواهی کمی‌ها،کاستی‌ها و وابستگی‌های دارد که به نفع ما نخواهد باشد. قطعن منطقی نیست برکنار کردن همه کس، چون مادرِ علم، همانا تجربه برای تک تک مان نشان داده است که خدا از بد بدترش نجات‌مان دهد.
اگر رضامارمولک نیستید؛ بیایید وجدان‌های خود را قاضی بسازیم و چشم‌های خود را بازتر نماییم و ریشه‌های فساد را جستجو کنیم، در پی علت‌های این همه بد بختی باشیم، دانه دانه مشکلات را درجه بندی نماییم، با زور و قدرت و یک دست بودن‌مان صلاح کرده بعد بپردازیم به ریشه کن ساختن‌اش؛ وگرنه همه روش‌های حق خواستن را به گند کشیده‌ایم و دیگر کس به حرف هیچکدام‌ مان گوش نخواهند کرد که چنین هم شده است. آنچه از حد گذرد رسوا شود. برای مثال اگر ما فساد را فقط بر موجودیت والی و معاونش می‌بینیم و خواهان بیرون کردن‌شان هستیم و داد می‌زنیم که فساد کردند و می‌کنند؛ پس وظیفه‌ی نهادهای کنترول کننده‌ی این کارها چیست؟ فرض کنیم، والی و معاونش برکنار شدند، والیِ دیگر می‌آید به قول بعضی‌ها آن هم همین کار را میکند، بازهم تظاهرات کنیم؟ راه حل همین است؟ بدون شک از کارهای بعضی‌ها فهیمده می‌شود که چنین است. نه عزیز دل برادر کار ما برکنار کردن بوده نمی‌تواند، ریشه‌هایش را دریابیم، علت‌هایش را پیدا کنیم، ببینیم کی‌ها زمینه‌ی ایجاد این بد بختی هارا آماده می‌سازد، کار ما باید مشوره باشد،رهنمایی باشد آن هم از آدرس جامعه مدنی و با داشتن اهلیت و شایستگی مدنیت، نه از روی بیکاری و گپ و حساب های آنچنانی .. .  عزیز دل برادر! یکبار اعتراف‌های سناتور معاون احمد خان را بخوانید، یکبار نوشته‌ی محمد امین وکیل را درک کنید بعضی‌ها آگاهانه شاهدت می‌دهند، یکبار نگاهی به وضعیت روزگار بعضی ریس صاحب‌های ادارات بیاندازید معاش‌شان را با مصارف و ساختمان‌های آنچنانی بسنجید، مصارف خارج رفتن‌ها، تحصیلات خارجی و به یک سردردی به هندوستان رفتن و این همه را با راه های دیگر درآمد هایشان بسنجید، و بعد فکر کنید که فساد از گوش‌های مان گذشته است یا خیر؟ 
برای اینکه ثبوت بسازیم حق می‌خواهیم و طرف‌دار عدالت هستید بیایید این همه درد را با هم فکر کنیم نه اینکه از آدرس دهن دیگر کس‌ها فریاد بزنیم و دهن پاره کنیم. بیایید ریشه این گپ را پیدا کنیم که چرا بودجه آماده و طرح شده سرک هرات- غور و غور- کابل به ناحق از دست شد؟ بیایید به این فکر کنیم که چرا بند برق ساخته نمی‌شود؟ آیا بخاطر این کار سرنوشت‌‌ساز چند بار کوشش شده؟ کسی پشت این کار از ته دل زحمت کشیده است؟ آیا خبریم که نماینده‌های ما تا چه حد برایمان کار کرده اند و کار می‌کنند؟ بیایید کلاه خود را پیش خود بگذاریم و منطق این گپ را دریابیم که ضمن بعضی کارهای‌که  به شهر ما شده و از سابق تا حالا تحت نام صفایی این همه پیسه جمع می‌شود و تا حالا نفر شهرداری ره دیده اید که کاغذی از کوچه‌ی شما دور کرده باشد؟ بیایید فکر کنیم چند باب مکتب فعال داریم؟ بیایید بیاندیشیم که از هر جلسه هفته‌‌وار اداری تا حالی چند ابتکار کاری دیده اید که کوچکترین نشانه‌ای برای قناعت مان ارایه کرده باشد؟ آیا تا حالی به یک چوکی فلانکوچ چهار نفر به هرات نرفته اید؟ آیا از غور تا هرات گاهی سفر کرده اید که هر پوسته چقدر چای‌پولی میگیرد؟ آیا تفاوت فاصله غور و کابل و هرات کابل را  با تفاوت نرخ تکت این ولایت  را نمی‌دانیم ؟ آیا نرخ بیش از حد برق همه را بیزار از برق نکرده؟ و صدها چراها و آیاهای دیگر… به نظرتان این‌ها درد نیست؟ فکر میکنید با تظاهرات و تهمت‌های بی مورد علیه یکدیگر این مشکلات حل می‌شود؟  هرگز!!!  هرکس لاف از عدالت خواهی و حق خواهی می‌زند روش‌های که تجربه کردند و نتیجه نداد در پی تغییر آن روش برآید که بهترین‌اش همان است که از آن نقطه‌ای برای داد خواهی آغاز کنید که توانش را دارید. برای مثال کوچکترین موقف را در یک اداره بگیرید و تا توان دارید متوجه تمام کارهایش باشید، اگر همین احساس حق خواهی را تا آخر به وجودت نگهداری کردی به قول چه‌گوارا که از رفیق های من هستی و حق وجدانی و ایمانی خودرا ادا کرده اید و با این فریادها کار  به جایی نخواهد کشید.
شایسته این است که در پی بیدار کردن آن وجدان‌هایی باشیم که کاری از دست‌شان ساخته است و زاویه‌ی دید آن  چشم‌هایی را تغییر بدهیم که نگاه‌شان به این وضعیت تاثیری دارد. وگرنه آب از رخ خودمان می‌بریم و وقت را زمان از کف ما می‌رباید و لقب شرمندترین نسل را نزد نسل‌های بعدی‌ خواهیم گرفت.
پ ن: من نماینده‌ی هیچ گروهی نیستم؛ اما این نوشته حاصل چشم‌دید بنده است و آنچه منطق من برداشت کرده نوشته‌ام؛ اگر این برداشت نادرست است این اشتباه را بر من ببخشید.

با مهر
سیداحمد ساهر