آرشیف

2014-12-12

سید احمد ساهر

آخر از چشمان تو!

آخرازچشمان تو بسیارخاموش رفته ام 
خاطرت افسرده شد که یادبردوش رفته ام؟
من نخواستم توبدانی که من ازاعماق شک 
تا ابد ازمرزهایی عشق سرپوش رفته ام 
مهرمن آتش گرفت وازلطف تو نابودشد
ازحضورمهرحالا سخت مدهوش رفته ام 
شک نکن حالا تهی شد، چشم توازمهرمن 
آخر ای مردم! من ازمیدان ابروش رفته ام 
من همان شامم ،اسیرظهرتوگشتم، ولی 
تودگر صبحی شدی، کزدید هردوش رفته ام