آرشیف

2017-7-2

عصمت الله راغب

ایتلاف احزاب اگر برای یک روز هم باشد کافیست

ایتلاف جدید میان احزاب جمعیت اسلامی، جنبش ملی و وحدت اسلامی در کنار دیگر اهداف از تصاحب قدرت تا پیروزی در انتخابات و غیره که بگذریم؛ نفس جمع شدن این سه حزب در یک میز قطعاً روی همگرایی و همدیگر پذیری میان هواداران این احزاب نقش بسیار سازنده و بسزایی دارد. این نشست ها که مقدم برهمه چیز جلوه های از محبت، دوستی، رفع شکر رنجی های گذشته، پی بردن به اشتباهات، رفع دسیسه ها، پایان دادن به مسایل قومی، زبانی و مذهبی می باشد، باب امید را بار دیگر به روی همگان گشود.
می دانم در این شرایط احساس این اتحاد صدمه ی محکمی برای تعدادی که خلقت شان جز بدکنشی، یاوه سرایی و راه رفتن روی اعصاب مردم دیگر چیزی نیست، سخت سنگینی می کند و از هر راه که ممکن باشد تلاش می ورزند تا ماموریت خویش را که همانا واگرایی ملت تاجیک، ازبیک و هزاره، پشتون… در افغانستان است به درستی انجام دهند. اعتراف باید کرد که ما ملت افغانستان در شرایط امروزی بیشتر از هرچیز تشنه محبت و دوستی میان همدیگر هستیم، چیزی که شیرازه ی زنده گی همه را در افغانستان می سازد. و بر ماست تا این نطفه محبت را که رهبران ما از نو ریختند با قیمت جان آبیاری کنیم و نگذاریم حسودان زمانه با مقراض کین و عداوت بر و دوشش را قطع کنند و آنرا در نطفه بخشکانند.
ای کاش این ایتلاف سالهایی پیش صورت می گرفت تا دسیسه های حلقات که با دامن زدن به مسایل قومی، زبانی و حزبی با گذشت هر روز فاصله ها را میان مردم متحد و برادر شمال چاق تر ساختند و با بی رحم ترین رقم فرصت ها و زمینه ها را برای حضور طالب و داعش در شمال باز کردند و شمال را با تمام زیبایی هایش به کابوس وحشت تبدیل کردند، این فرصت نامیمون و شوم برایشان باز نمی شد.
به یقین گفته می توانم که همه گان از رهبران تا پیروان به درستی دریافتند که پشت رویارویی سازی ازبیک ها و تاجیک ها بر سری موضوعات خیلی جزیی و غیرضروری چی کسانی بودند و چگونه از این فرصت سازمانده ی شده سود بردند؛ اما متاسفانه در کشور ما یک چیزی که حلال همه مشکلات است و از آن کمتر استفاده می شود آن مراجعه به عقل و خرد است. با گذشته سالهای زیاد هنوز درمیان تعدادی از ما احساسات کار عقل را می کند و عقل که جوهر هستی و پشت منافع است تعطیل و غیرضروری محسوب می شود. به عبارتی فقدان کار گیری از مزایای عقل یکی از موارد است که دیگران همواره از ما منحیث ابزار برای تامین منافع خودشان استفاده می کنند؛ اگرنه آنچه که تا امروز ما را متخاصم و دشمن همدیگر ساخت به هیچ بهایی ارزش ندارد.
شاید بزرگان تاجیک و ازبیک که بیشتر از هرکسی دیگر در حکومت غنی متضرر شده اند و در این مدت هم در سیاست باختند و هم جغرافیایشان را به باد تیرتفنگ دشمن سپردند؛ خوبتر درک کرده باشند و نادم اعمال غیر شعوری شان شده باشند که چگونه در این مدت به یک باره گی هر دو هویت همه چیز را از دست داده اند. سید جمال افغانی جمله معروف در باب آزادی دارد که می گوید:« ملت ها مقدم بر آزادی، نیازمند آگاهی اند»؛ …انتظار ما اینست که این بار رهبران که تا حالا بدون آگاهی در انحصار دیگران بودند و از برایند نا آگاهی و تشدید اختلاف در میان ملت های خویش، امروزه سرافگنده آدم و عالم اند به این پی برده باشند که جز اتحاد و یک پارچه گی دیگر هیچ راهی برای پیروزی شان باقی نیست.
بافت های اجتماعی ازبیک، تاجیک، هزاره… در ولایات شمال و شمال شرق مانند اعضای بدن است، ازبیک بدون تاجیک جان ندارد و تاجیک بدون ازبیک و همینطور هزاره و…..پس کسانی که برای تامین منافع شخصی شان برای قطع کردن این اعضا کمر بسته اند بدانند که پیامد این کار شان جز شرمساری و سر افگنده گی دیگر هیچ چیزی به همراه نخواهد داشت.
ای محقیق، دوستم و نور! اتحاد تان اگر برای یک روز هم باشد، بازهم درس بزرگی برای ملت تان است، و دست بالای دست ماندن نشان قوت است، آنهایی که توان تحمل این اتحاد و قوت را ندارند بگذارید هرچه می گویند بگویند.

با حرمت
راغب