آرشیف
ايمان بــه فـرشتگان و تأثير آن در زندگى امت اسلام
نیک محمد نیکزاد
نوشتهء: دكتر صالح بن فوزان الفوزان
عضو هيئت كبار علماء و عضو كميسيون فتوى در عربستان سعودى
ترجمهء أبي عبدالله: إسحاق بن عبدالله بن محمد دبيرى
· مقدمهء مترجم
· مقدمهء نويسنده
· ايمان به فرشتگان يعني چه؟
· فرشتگان از چه چيزي آفريده شده اند؟
· صفات فرشتگان
· كارهائيكه فرشتگان به آن مكلّفند
· بعضي از اعمال و كردار فرشتگان
· تعداد حمل كنندگان عرش
· الروح چند معني دارد
· صفات جبريل
· هر انسان دو فرشته با اوست
· فرشتگان نيّت و قصد انسان را مى نويسند
· منزلت و مكانت نماز صبح و نماز عصر در بين نمازهاي ديگر
· دعوتي به سوي كسانى كه در كار و تكاليف شرعي كوتاهي و سستي مى كنند
· وجوب ايمان به فرشتگان و به آنچه انجام مى دهند
· اختلافاتي كه بين عمل فرشتگان و عمل شياطين وجود دارد
· جاهائي كه فرشتگان به آنجا مى روند
· جاهائي كه شياطين به آنجا مى روند
· نشانه و تأثير ايمان به فرشتگان در زندگي انسان
· هيچ چيز از خدا پنهان نخواهد بود
· به خاطر دوست داشتن فرشتگان آنان را ياد آوري مى كنيم
مقدمه مترجم
جهان فرشتگان غير از جهان انس و جن مى باشد، جهان پاكي و خوشي و صفا است، و آنها مخلوقاتي با تقوي هستند، خدا را به حق عبادت مى كنند، و آنچه به آنها امر شود انجام مى دهند و به هيچ وجه مصعيت خدا را نمى كنند.
ايمان به فرشتگان يكي از اصول ايمان به خداست، و ايمان بنده كامل نمى شود مگر با ايمان آوردن به فرشتگان خدا، بارى تعالي مى فرمايد: )آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ(285)(. [البقره].
[رسول(خدا) به آنچه از(سوي) پروردگارش بر او فرو فرستاده شده، ايمان آورده است و مؤمنان(هم)، هريك به خداوند و فرشتگانش و كتابهايش و فرستادگانش ايمان آوردند].
ايمان داشتن به فرشتگان مترتب بر چند چيز خواهد بود: تصديق كردن بوجود آنها، مقام و منزلت آنها، اينكه آنها مانند انس و جن از بندگان و مخلوقات خدايند، اينكه هيچ عملي نمى توانند انجام دهند مگر بفرمان خدا، به هيچ وجه بخدا شرك نمى آورند، عرش با عظمت خدا را حمل مى كنند، بزرگترين و عظيمترين سربازان خدايند، وغير از اينها.
و ما اين كتاب مهم كه از جهان فرشتگان سخن مى گويد ترجمه كرديم تا از زندگى پربار آنها با خبر شده برايمان سرمشقي در پيروي از اسلام پاك از هر شائبه شود.
مقدمهء نويسنده
الحمد لله رب العالمين وصلى الله وسلم على نبينا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين أما بعد:
در حقيقت ايمان مسئله اي بسيار بزرگ است، زيرا اسـاس و بنياني است كه سعادت دنيا و آخرت بر آن بنياد نهاده شده است و از بزرگترين مراتب دين است.
هنگاميكه جبريل در حضور صحابه نزد حضرت رسول اكرم (ص) آمد و در مورد اسلام و ايمان و احسان پرسيد، گفت اي محمد! در مورد اسلام به من بگو، رسول اكرم (ص) فرمود: ((الإسلام أن تشهد أن لا إله إلاَّ الله وأنَّ محمداً رسول الله، وتقيم الصلاة، وتؤتي الزكاة، وتصوم رمضان، وتحج البيت إن استطعت إليه سبيلاً)). [ابن خزيمه ودارقطنى ].
اسلام عبارتست از: گواهي دهي و يقين نمائي كه معبودي بحق جز خداي يكتا نيست، و محمد فرستاده خداست، و نماز را بر پا داري، و زكات بدهي، و ماه مبارك رمضان را روزه بگيري، و به حج خانهء خدا بروي اگر توانائي راه آنرا از قبيل توشه و سواري و غيره داري.
پس آنحضرت (ص) اسلام را به انجام اركان پنجگانه فوق تفسير نمود، جبريل در جـواب گفت: راست گفتي. پس: در مورد ايمان به من بگو. حضرت رسول (ص) فرمود: ايمان عبارت است از اين كه: به يگانگي خداوند ـ در ذات و صفات و أفعالش ـ و به فرشتگان، و كتابهاي خدا ـ كه بر پيامبران نازل شده است ـ و پيغمبران خدا ـ كه براي راهنمائي بشر آنان را فرستاده است ـ و روز قيامت ـ و آنچه مشتمل است بر آن از جزاي اعمال و زندگي پس از مرگ و حساب و بهشت و دوزخ ـ و سرنوشت يعني تقدير به خير و شر همگي اينها ايمان بياوري. پس آنحضرت (ص) ايمان را به تصديق به اركان ششگانه بالا تفسير نمود، جبريل گفت: در مورد احسان به من بگو. آن حضرت فرمودند: نكوكاري عبارت است از اين كه: طوري خدا را عبادت و بندگي كني كه گويا خدا را مى بيني، و اگر تو خـدا را نمى بيني اين يقين را داشته باش كه خدا تو را مى بيند.
آنحضرت (ص) بيان كرد كه نكوكاري فقط يك ركن دارد و آن اينكه خدا را بگونه اي عبادت كني كه او را مى بيني، و اگر تو او را نمى بيني او تو را مى بيند.
پس اينها مراتب سه گانه دين است: اسلام، ايمان، و نيكوكاري، هر مرتبه اي از مراتب آن ركني دارد، و ركن هر چيز ستون آن چيز است كه بر آن ايستاده و پا برجاست، و ركن خانه ستوني است كه خانه بر آن بنا شده است.
پس ايمان بر شش ركن و ستون استوار است، كه اگر يكي از اركان آن سقوط كند انسان مؤمن نخواهد بود زيرا يكي از اركان و ستونهاي آنرا از دست داده است.
پس ايمان فقط بر اركانش استوار است، چنانكه ساختمان بجز بر اركان و ستونهاي خودش ثابت و استوار نخواهد شد.
و اين اركان ششگانه در قرآن ذكر شده است، گاهي اركان ششگانه يكجا در قرآن ذكر شده است، و گاهي بعضي از آنها فقط ذكر شده است، چنانكه بارى تعالي مى فرمايد: )وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ(177)( . [البقره].
[بلكه نيكوكار كسي است كه به خدا و روز قيامت و فرشتگان و كتاب و پيامبران ايمان آورد].
در اين آيه خدا پنج ركن از اركان ايمان را ذكر نموده است.
و همچنين خداونـد مى فرمايد: )آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ(285) (. [البقره].
[رسول(خدا) به آنچه از(سوي) پروردگارش بر او فرو فرستاده شده، ايمان آورده است و مؤمنان(هم). هر يك به خداوند و فرشتگانش و كتابهايش و فرستادگانش ايمان آورده اند (وگفتند:) ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمى گذاريم].
در آيه كريمه گذشته چهار ركن از اركان ايمان ذكر شده است.
و گاهي بارى تعالي دو ركن آن را بيان مى رمايد و آنهم: ايمان به خدا و روز رستاخيز، چنانكه مى فرمايد: )إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ(62)(. [البقره].
[به راستي كساني از مؤمنان و يهوديان و ترسايان و صابئين كه به خدا و روز قيامت ايمان آوردند].
اما ايمان به سرنوشت و تقدير را خداوند در دو آيه ذكر نموده است: )إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ(49)(. [القمر]. [ما هر چيز را كه آفريديم به قدر و اندازه و از روي تقدير بود].
و )خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا(2)(. [الفرقان].
[همه چيز را آفريده است، آنگاه چنانكه مى بايد آنها را به اندازه مقرر كرده است].
ايمان به فرشتگان يعني چه؟
مطلب مورد بحث ما در اينجا ايمان به فرشتگان است كه يكي از اركان ششگانه ايمان مى باشد و معني آن: تصديق به وجود آنها و تصديق به اعمال و كردار آنهاست كه در دنيا و آخرت انجام مى دهند. و فرشتگان خلقي از مخلوقات خدايند، خداوند آنانرا براي عبادت خودش و انجام دستورهايش در دنياي هستي آفريده است، آنان را براي إجراي دستورات خود مى فرستد، و آنان مخلوقاتي از عالم غيب هستند كه ما آنها را با چشم مشاهده نمى كنيم، ليكن به آنها ايمان قطعي داريم كه هيچ شك و ترديدي در آن راه ندارد، زيرا خداوند و رسول الله (ص) از آنها بطور قطعي خبر داده اند تا ما بطور يقين به آنها ايمان آوريم.
فرشتگان از چه چيزي آفريده شده اند
فرشتگان از نور آفريده شده اند چنانكه در حديث آمده كه خـداوند سبحانه فرشتگان را از نور و ابليس را از آتش و بنى آدم را از گِل آفريده است.
صفات فرشتگان
فرشتگان خلقي از مخلوقات خدا از عالم غيب هستند و هيچ كس غير از خدا تعداد و چگونگي آنانرا نمى داند.
بعضي از صفات فرشتگان عبارتند از:
أولاً: آنها بزرگترين و عظيمترين سربازان خدايند.
)وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ(4)(. [الفتح].
[سپاههاي آسمانها و زمين از آن خداوند است].
و هنگاميكه خداوند صحبت از نگهبانان جهنم مى كند مى فرمايد: )عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ(30)(. [المدثر].
[بر آن نوزده (نگهبان) گمارده شده اند].
و مى فرمايد: )وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاّ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا(31)(. [المدثر].
[و جز فرشتگان را موكّلانِ آتش(دوزخ) نساخته ايم. و شمارِ آنان را براي كافران جز آزمون قرار نداده ايم].
و اصحاب جهنم: نگهبانان آتش هستند، يعني در جهنم نوزده فرشته بر آتش پاسباني مى دهند، و آنرا روشن كرده امور آن را بدست دارند.
يكي از كفار وقتي تعداد نگهبانان آتش را شنيد ـ بخيال او كه تعدادشان كم است ـ گفت: من بر آنها چنين و چنان مى كنم، يعني وقتي داخل جهنم شدم با آنها جنگ كرده بر آنان غلبه مى كنم و از آتش بيرون مى آيم، آنهم از باب مسخره و استهزاء اين سخنان را گفت. بارى تعالي در جواب وي فرمود: )وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلاَئِكَةً(31)(. [المدثر].
[وجز فرشتگان را موكّلانِ آتش(دوزخ) نساخته ايم].
يعني آنها از بشر نيستند بلكه فرشته اند.
اگر اين شخص با خود مى گويد كه من قدرتمند و شجاع هستم و جلوي چندين نفر از بشر مقاومت مى كنم، نمى تواند مقابل يكي از فرشتگان بايستد.
بارى تعالي مى فرمايد: )وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلاَئِكَةً(31)(. [المدثر].
[ما پاسبانان جهنم را قرار نداديم مگر فرشتگان].
يعني آنان را از جن و إنس قرار نداده است.
و مى فرمايد: )وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلاَئِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ(31)(. [المدثر].
[و جز فرشتگان را موكّلانِ آتشِ(دوزخ) نساخته ايم. و شمارِ آنان را براي كافران جز آزمون قرار نداده ايم. تا اهل كتاب يقين حاصل كنند. و تا مؤمنان مؤمن تر شوند، و تا اهل كتاب و مؤمنان شك نكنند].
و مى فرمايد: )وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ( يعني كفار )مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً(31)(. [المدثر].
[و بى مار دلان و كافران نگويند: خداوند به ايم مثل چه خواسته است؟].
پس آنان تهمت زده و تعداد فرشتگان را كم مى دانند و مى گويند: چگونه اين آتش بزرگ كه در آن تمامي مخلوقات خداست فقط نوزده فرشته بر آن پاسباني مى دهد؟
بارى تعالي در جواب مى فرمايد: )وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا(31)(. [المدثر].
[و شمارِ آنان را براي كافران جز آزمون قرار نداده ايم].
پس هيچ كس بزرگي فرشتـگان و آنچه در زمين و آسمان از نگهبانان و پاسبانان است، غير از خدا كسي ديگر نمى داند نه كفار و نه غير از كفار.
دوم: خلقت فرشتگان خلقتي عظيم و بزرگ است چنانكه خداوند مى فرمايد: )الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ(1)(. [فاطر].
[ستايش خداي راست، پديد آورنده آسمانها و زمين، (كسى كه) فرشتگان را پيام آورانِ داراي بالهاي دوگانه و سه گانه و چهارگانه گرداند].
يعني بعضي از فرشتگان دو بال دارد، و بعضي ديـگر سه و يا چهار بال دارد، و بعضي از آنها بالهاي بيشتري دارند.
چنانكه رسـول الله (ص) جبريل را ديد كه ششصد بال داشت و هر بال آن افق را پوشانيده بود.
اين يك فرشته از فرشتگان است كه خداوند آنرا قوي قدرتمند توصيف نموده، چنانكه مى فرمايد: )عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى (5)(. [النجم].
[او را (فرشته) بس توانمند آموزش داده است].
و مى فرمايد: )ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى (6)(. [النجم].
[(فرشته اي) نيرومند. آنگاه (فرارويش) راست و درست ايستاد]، يعني قوي و خوش اندام مى باشد.
سوم: فرشتگان به إجازه خداوند قدرتمند هستند و دليل بر توانائي و قدرتمندي آنان اين است كه اگر خداوند به يكي از آنان فرمان دهد در جهان فرياد مى كشد و تمامي خلق هلاك مى شوند، چنانكه بر قوم ثمود چنين آمد و بوسيلهء فرياد فرشته همه هلاك شدند. جبريل فريادي بر آنان زد چنانكه بارى تعالي مى فرمايد: )إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ(31)(. [القمر].
[بى گمان ما بانگ مرگباري بر آنان فرستاديم، در نتيجه مانند خاشاكي شدند كه از سايه بانْ ساز بازماند].
پس قلبهاى شان از درونشان كنده شد و مردند و خاشاكي بيش از آنها باقي نماند.
عادت باديهء نشينان عرب اين بود كه اگر به جائي كوچ مى كردند در آنجا هيزم جمع كرده و از آن آغل (حصاري) براي گوسفندان و حيوانات خود درست مى كردند تا از حيوانات ديگر محفوظ بمانند، و اين هيزم خشك شده و تبديل به خس و خاشاك مى شد.
پس قوم ثمود با وجود قدرت و توانائي و نيروي زيادي كه از آن برخوردار بودند بر أثر شنيدن آواز هولناك يكي از فرشتگان مانند اين هيزم هاي خشك به خس و خاشاك تبديل شدند.
و اين جبريل بود كه خداوند به او فرمان داد تا قريه هاي قوم لوط كه هفت دهكده بـود و در آن بشر و ساختمانها و توشه و حيـوانات خيلي زيادي وجود داشت آنان را بر طرف بال خود حمل نمايد و بالا برد تا اينكه فرشتگاني كه در آسمان بودند صداي سگها و أذان خروس هاي آنان را شنيدند، سپس آنان را از آنجا وارونه كرده به زمين انداخت، و اين نمونه اي از قدرت و قوت فرشتگان عليهم السلام مى باشد.
إسرافيل مأمور به دميدن در صور است و آنهم() شاخ و شيپوري است كه ارواح بنى آدم از اول تا آخر آنها در آن جمع شده است سپس إسرافيل يكبار در آن مى دمد و تمامي ارواح بنى آدم از آن شيپور پرواز كرده به اجساد و بدن آنها داخل مى شود و اين دميدن بعثت يعني برخاستن مى باشد و قبل از اين دميدن، دميدن بى هوشي است، و با اين دميدن هر چه در دنيا بين زمين و آسمان است از بين مى رود، و مى ميرد بجز آنچه خدا بخواهد.
خداوند مى فرمايد: )وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأَرْضِ إِلاَّ مَن شَاء اللَّهُ(68)(. [الزمر].
[و در (صور) دميده شود، آنگاه آسمانيان و زمينيان (همگي) بميرند. مگر كسى كه خداوند خواسته است].
سپس بار ديگر در آن شيپور دميده شد و آن دميدن زنده شدن است: )فَإِذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُونَ(68)(. [الزمر].
[آنگاه است كه آنان ايستادگاني خواهند بود كه مى نگرند].
اين يكي از فرشتگان خداوند است، و اين يكي از كارهاي اوست كه خداوند به او فرمان مى دهد.
پس فرشتگان مخلوق بزرگي از مخلوقات خدايند، و آنان را براي عبادت خود و انجام دستورات خود آفريده است.
خداوند مى فرمايد: )بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ(26)لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ(27)يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ(28)(. [الأنبياء].
[بلكه (آن فرشتگان) بندگان گرامى اند. در هيچ سخني بر او پيشي نمى گيرند، و آنان به فرمان او كار مى كنند. آينده و گذشته آنان را مى داند و شفاعت نمى كنند مگر براي كسى كه (خداوند) بپسندد و آنان از بيم او در هراسند].
و اين توصيفي براي فرشتگان است.
كارهائيكه فرشتگان به آن مكلّفند
فرشتگان كارهائي دارند و هر يك از آنها مكلّف به عمل معيني هستند و هيچ تأخيري در انجام آن كار را نمى كنند، بلكه فوراً آنرا انجام داده و خداوند را نافرماني نمى كنند.
خداوند مى فرمايد: )عَلَيْهَا مَلاَئِكَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ(6)(. [التحريم].
[بر آنان فرشتگان درشتخو و سخت رو (گمارده اند) كه خداوند را در آنچه به آنان فرمان دهد، نافرماني نكنند. و آنچه را كه فرمان مى يابند، انجام مى دهند].
بعضي از اعمال و كردار فرشتگان
أولاً: فرشتگاني هستند كه مأمور جهنمند و نام آنان نگهبان است، و موكل به آتش و تعذيب جهنميان مى باشند.
دوم: فرشتگاني هستند كه مأمور به حمل عرش خداوند سبحانه و تعالي مى باشند، چنانكه خداوند مى فرمايد: )الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا(7)(. [غافر].
[كسانى كه عرش را حمل مى كنند و آنان كه پيرامون آن (عرش) هستند با ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و به او ايمان دارند و براي مؤمنان آمرزش مى خـواهنـد(مى گويند:) پروردگارا، بخشايش و دانش تـو همه چيـز را فراگرفته است. پس آنان را كه توبه كرده اند، بيامرز].
و همچنين مى فـرمايد: )وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ(17)(. [الحاقة].
[و آن روز هشت (تن از فرشتگان) عرشِ پروردگارا را بر فرازشان بر مى دارند].
تعداد حمل كنندگان عرش
حمل كنندگان عرش چهار فرشته اند و روز قيامت تعداد آنان زياد شده به هشت فرشته مى رسند.
و عرش خداوند از بزرگترين مخلوقات خداست كه روز قيامت هشت فرشته آنرا حمل مى كنند.
و اين بر قدرت و توانائي فرشتگان دلالت دارد، زيرا آنان اين عرش بزرگ را كه از بزرگترين مخلوقات خدا است بر دوش خود حمل مى كنند.
سوم: و تعدادي از فرشتگان مأمور وحي هستند چنانكه خداوند مى فرمايد: )يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ(2)(. [النحل].
[به اراده خويش فرشتگان را با وحي بر هركس از بندگانش كه بخواهد، نازل مى كند (با اين پيام) كه: هشدار دهيد: هيچ معبودِ (حقي) جز من نيست، پس از من پروا بداريد].
الروح، چند معني دارد
كه از جمله معاني آنها چنين است:
روح بمعني: وحي، و آنرا روح ناميده اند زيرا قلبها را زنده مى كند چنانكه باران زمين را زنده مى كند، و چنانكه روح و جان آفريده شده بدن حيوانات را زنده مى كند.
روح بمعني: قرآن، خداوند سبحانه مى فرمايد: )وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا(52)(. [الشورى ].
[و همچنين (قرآن را به مثابه) روحي از كلام خود به تو وحي كرديم].
در اين آيه روح بمعني قرآن است، زيرا بوسيلهء قرآن دلهاي اهل ايمان زنده مى شود، همانطوريكه زمين با باران زنده مى شود دلهاي مؤمنان با قرآن زنده مى شود.
و روح بمعني: جبريل است، و او بزرگترين و بهترين و شرافتمندترين فرشتگان است كه قرآن را از نزد خداوند عز وجل بر محمد (ص) نازل فرموده است.
خـداوند جـل شأنـه مى فرمايد: )نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ(193)عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ(194)بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ(195)(. [الشعراء].
[روح الأمين آن را فرود آورده است. بر دلِ تو تا از هشداردهندگان باشي. به زبان عربي روشن].
پس جبريل قرآن را بر قلب پيامبر (ص) نازل كرد و پيامبر (ص) آنرا بر أمت خود تبليغ فرمود.
خداوند تعالي در آيه ديگر مى فرمايد: )قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ(102)(. [النحل].
[بگو اي رسول خدا كه: روح پاك يعني جبريل قرآن را از نزد پروردگارت فرود آورد].
يعني جبريل روح القدس است.
صفات جبريل
خداوند جبريل را به صفتهاي عظيم وبزرگي توصيف فرموده: و مى فرمايد: )فَلاَ أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ(15)الْجَوَارِ الْكُنَّسِ(16)وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ(17)وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ(18)إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ(19)ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ(20)مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ(21)(. [التكوير].
[پس سوگند مى خورم به ستارگان باز گردنده. (ستارگانِ) سيّارِ نهان شونده. و به شب چون بازگردد. و به صبح چون بدمد. بى گمان آن برخوانده فرستاده اي بزرگوار است. توانمند به نزد صاحبِ عرش، صاحب منزلت. فرمانبرداري شده در آنجا. امين].
صفت أول: قدرت.
چنانكه خداوند مى فرمايد: )ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ(20)(. [التكوير].
[توانمند به نزد صاحبِ عرش]، )ذِي الْعَرْشِ( [صاحب عرش]، )ذِي قُوَّةٍ(. [فرشتهء توانمند]. اين صفت جبريل است.
صفت دوم: منزلت )مَكِينٍ(. [نزد پروردگار صاحب عرش داراي منزلت و مكانت است].
يعني صاحب منزلت و مكانت نزد خداوند كه كسي غير از او به چنين مقام و منزلتي نمى رسد.
صفت سوم: طاعت )مُطَاعٍ(. [در بين فرشتگان فرمانروا (فرمانده) است]. تمامي فرشتگان به أمر و فرمان خداوند از جبريل اطاعت مى كنند.
صفت چهارم: أمانت )أمين(.
[در حمل قـرآن و تبليغ آن به رسول الله (ص) و آنچه به او أمر شود امين است].
يعني بر وحي أمين است، هيچ چيزي از آنرا كم و زياد نمى كند بلكه آنرا همچنانكه خداوند نازل كرده مى رساند.
محمد (ص) جبريل را مشاهده نمود: خداوند مى فرمايد: )وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ(22)(. [التكوير].
[دوست و هم صحبت شما كه در ميان شما بزرگ شده و او را شناخته و ستوده ايد (رسول اكرم (ص)) ديوانه نيست و هرگز امكان ديوانگي براي او نيست].
چنانكه كفار مى گفتند: محمد (ص) ديوانه است.
)وَلَقَدْ رَآهُ بِالأفُقِ الْمُبِينِ(23)(. [التكوير].
[به راستي (او) آن (فرشته) را در كرانه آشكارِ آسمان ديد].
محمد (ص) دو بار جبريل را در أفق مشاهده كرد.
بار أول در بطحاء مكه(يكي از محله هاي شهر مكه)، وقتي سر خود را بلند كرد او را در أبرهاي آسمان ديد كه ششصد بال دارد و هر بالي أفق را پوشانيده است.
بار دوم: خداوند مى فرمايد: )وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى (13)عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى (14)(. [النجم].
[و به راستي او را باري ديگر ديده بود. در نزدِ سدرة المنتهي(يعني جبريل را) رسـول مشاهده كرد].
(و آن در محلي است كه منتهي و آخر عروج به آسمان است و فرشتگان و أرواح شهداء و پرهيزكاران از آن بالاتر نروند).
رسول الله (ص) در شب معراج در آسمان چنانكه خداوند جبريل را آفريده او را ديد.
آنچه گذشت بعضي از صفات جبريل بود.
خداوند مى فرمايد: )إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ(40)(. [الحاقة].
[قرآن كلام خدا گفتار پيغمبري بزرگوار است]().
يعني قرآن كلام خداوند سبحانه و تعالي است ولي در اينجا به جبريل منسوب داده شده زيرا او به محمد (ص) رسانيده است، پس او مبلغي از طرف خداوند است وآنرا به پيغمبر اكرم (ص) رسانيده و آن كلام خداوند مى باشد.
و سخن به كسي إضافه مى شود كه در آغاز آنرا گفته باشد، نه كسى كه آنرا به كسي ديگر إبلاغ كند، ولي اينجا به جبريل منسوب شده چون وي إبلاغ كننده است.
چهارم: فرشتگاني هستند كه مأمورند به اعمال و كردار ديگرند مانند:
1 ـ ميكائيل مأمور است به نزول باران از آسمان كه آنرا سوق مى دهد در حاليكه خداوند سبحانه به او فرمان داده است.
2 ـ إسرافيل كه مأمور به دميدن در شيپور است وقتي خداى تعالي بخواهد مردم را از قبرهايشان برانگيزد و جسدها از قبرها مى رويند و كامل مى شوند و چيزي بجز روح باقي نمى ماند، در اين وقت إسرافيل به فرمان خداوند در شيپور مى دمد و أرواح به أجسادي داخل مى شود كه از قبرها روئيده بود و بلند شده بودند، سپس به جائي كه خداوند به آنان فرمان داده مى روند.
خداوند تعالي مى فرمايد: )يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الأْجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ يُوفِضُونَ(43)(. [المعارج].
[روزي كه از گورها شتابان بيرون آيند كه گوئي آنان به سوي نشانه (بتهائى كه مى پرستيدند) مى دوند].
همچنان بارى تعالي مى فرمايد: )خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ(7)مُّهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ(8)(. [القمر].
[در حالي كه ديدگانشان فرو هشته باشد.از گورها چنان بيرون ميآيند كه گويي آنان ملخهاي پراكنده اند].
اين سه فرشته مأمور زندگي و حيات هستند پس: جبريل مأمور وحي است كه با آن قلبها زنده ميشود، و ميكائيل مأمور باران است كه زمين را بعد از مردن زنده مى كند، و إسرافيل مأمور دميدن در صور(شيپور) است كه أجساد را از قبرها زنده مى كند. به همين خاطر رسول اكرم (ص) در نماز شب وقتي در شب براي خواندن نماز بلند مى شد بعد از تكبير تحريمه چنين مى گفت: ((اللهم رب جبرائيل وميكائيل وإسرافيل فاطر السموات والأرض …)). [مسلم].
خدايا، اي پروردگار جبريل و ميكائيل، آفريننده آسمانها و زمين، تا آخر اين دعاء. پس اينها عظيمترين فرشتگان هستند بخاطر بزرگي مأموريت آنها.
پنجم: فرشتگاني هستند كه مأمورند به نطفه در شكم مادر چنانكه در حديث عبدالله بن مسعود آمده كه گفت: حدثنا رسول الله (ص) وهو الصادق المصدوق: ((إنَّ أحدكم يجمع خلقه فى بطن أمه أربعين يوماً نطفه ثم يكون علقه مثل ذلك ثم يكون مضغه مثل ذلك ثم يرسـل إليه الملك فينفخ فيه الروح ويؤمر بأربع كلمات بكتب رزقه وأجله وعمله وشقى أو سعيد)). [متفق عليه].
فرستاده خدا (ص) بما فرمود و اوست پيغمبر راستگو و تصديق شده: محققاً خلقت يكي از شما در شكم مادرش چنين انجام مى گيرد: چهل روز بحالت نطفه است، پس از آن لخته اي از خون مى شود در چهل روز، پس از آن تكه گوشتي مى شود در چنين مدتي، پس از سه چهل روز(كه جمعاً صد و بيست روز خواهد بود) خداوند فرشته اي بسوي او مى فرستد تا در آن روح بدمد، و فرشته مأمور است به نوشتن چهار كلمه: نوشتن روزيش، مدت عمرش، كردارش، و اينكه بدبخت يا نيك بخت است.
خداوند سبحانه و تعالي اين فرشته را به اين امر مهم و بزرگ به طرف او مى فرستد.
ششم: و فرشتگاني هستند كه به قبض و گرفتن روح و جانها مأمورند تا اينكه عمر او پايان يابد، و در اينجا (ملك الموت) فرشتهء مرگ است، چنانكه خدا مى فرمايد: )قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ(11)(. [السجدة].
[بگو: فرشته (مأمورِ) مرگي جانتان را مى ستاند].
و فرشتهء مرگ (ملك الموت) با خود همراهاني دارد، چنانكه خداوند مى فرمايد: )حَتَّى َ إِذَا جَاء أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَ يُفَرِّطُونَ(61)ثُمَّ رُدُّواْ إِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ(62)( [الأنعام].
[تا وقتي كه مرگِ كسي از شما فرا رسد. فرستادگان ما روح او را بگيرند. و آنان كوتاهي نمى كنند. آنگاه به سوي خدا سرور راستينشان بازگردانده شوند].
و مرگ به فرشتگان و به فرشته مرگ (ملك الموت) و به خداوند نسبت داده شده است: )اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا(42)(. [الزمر].
[خداوند جانها را به هنگام مرگشان مى ستاند].
و اينجا مرگ به خـداوند نسبت داده شده، زيرا او سبحانه به آن أمر فرموده و به فرشتگان نسبت داده شده، زيرا آنان هستند كه جان را از بدن جمع كرده تا اينكه به حلقوم برسد و به (ملك الموت) فرشته مرگ نسبت داده شده: )قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ(11)(. [السجدة].
زيرا او روح را قبض مى كند در حاليكه در حلقوم جمع شده است.
هفتم: فرشتگاني هستند كه به حفظ و نگهداري اعمال و كردار بنى آدم مأمورند، چنانكه در حديث آمده: ((يتعاقبون فيكم ملائكة بالليل وملائكة بالنهار)). [متفق عليه].
فرشتگاني پي در پي بر شما وارد مى شوند، گروهي شب مى آيند و گروهي روز مى آيند. و خداوند مى فرمايد: )وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ(10)كِرَامًا كَاتِبِينَ(11)يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ(12)(. [الإنفطار].
[و بى گمان نگهبانان بر شما گمارده شده اند. نگارندگانِ گرانقدر. آنچه را كه مى كنيد مى دانند].
هر انسان دو فرشته با اوست
بر هر يك از انسانها دو فرشته مأموريت دارد، يكي بر سمت راست حسنات و نيكى هاي او را مى نويسد، و ديگري در سمت چپ او بديها را مى نويسد، چنانكه خداوند مى فرمايد: )إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ(17)مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ(18)(. [ق].
[وقتي دو فراگيرنده اي كه در سمت راست و سمتِ چپ نشسته اند، فراگيرند. هيچ سخني را بر زبان نمى آورد مگر آنكه نزدش نگهباني آماده(حضور) دارد].
اين فرشتگان در سفر و در إقامت با انسان هستند، و در تمامي أحوال، در نماز در سجود با او هستند و او را ترك نمى كنند مگر در بعضي از حالات خاصي مانند قضاي حاجت، و آنان گفتار و كردار او را مى نويسند.
فرشتگان نيت و قصد انسانها را مى نويسند
و در حديث وارد است كه نيت و قصد آنچه در قلب بنى آدم است، و آنـرا در قلب مى گويد، و آنچه نيت مى كند كه آنرا انجام دهد فرشته آنرا مى نويسد.
به همين خاطر انسان اگر نيت نيك نمايد ثوابش به او مى رسد، و بر نيت بد نيز مجازات مى شود، زيرا نيت عمل قلبي است.
فرشتـگان مأمورند بر انسان از وقتى كه به سن بلوغ برسد تا اينكه از دنيا برود و آنان آنچه در دنيا از نيت و كردار و گفتار انجام داده مى نويسند.
منزلت و مكانت نماز صبح و نماز عصر در بين نمازهاي ديگر
رســول الله (ص) فرمودنـد: ((يتعاقبون عليكم ملائكة بالليل وملائكة بالنهار يجتمعون فى صلاة العصر وفي صلاة الفجر …)). [متفق عليه].
فرشتگاني پي در پي بر شما وارد مى شوند، گروهي شب مى آيند و گروهي روز مى آيند، و اينها صبح و عصر با هم يك جا جمع مى شوند. بارى تعالي مى فرمايد: )وَقُرْآنَ الْفَجْرِ(78)(. يعني نماز صبح. ومى فرمايد: )إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا(78)(. [الإسراء].
[بى گمان قرآن خواندنِ فجر(نماز صبح) با حضور فرشتگان است].
فرشتگان شب و فرشتگان روز در آن حاضر مى شوند، و به قرآني كه در نماز تلاوت مى شود گوش مى دهند، و در نماز عصر حاضر با هم جمع مى شوند خداوند در حاليكه حال انسانها را از فرشتگان بهتر مى داند از آنها سؤال مى كند: چگونه و در چه حالي بندگانم را ترك كرديد؟ آنها مى گويند: آنها را ترك كرديم در حاليكه نماز مى خواندند، و به آنان وارد شديم در حالي كه نماز مى خواندند. يعنى فرشتگان نازل شدند و ما در نماز عصر بوديم، و با ما در نماز حاضر بودند، و بالا رفتند در حاليكه ما در نماز صبح بوديم، و به اينخاطر نماز عصر، نماز وسطي يعني ميانه ناميده شده است كه خداوند بر آن تشويق كرده مى فرمايد: )حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى (238)(. [البقرة].
[بر(گذاردن) نمازها و(بويژه) نماز ميانه (عصر) پايبند باشيد].
يعني نماز عصر زيرا فرشتگان شب و فرشتگان روز در آن حاضر مى شوند.
دعوتي بسوي كسانيكه در كار و تكاليف شرعي كوتاهي و سستي مى كنند
كجا هستند كسانيكه از نماز صبح تخلف كرده بر فراش خود مى خوابند و اين منظر بزرگ را در هر شب با فرشتگان خدا مشاهده نمى كنند، فرشتگان خدا در عالم بالا(عالم أرواح مجرده) از آنان خبر مى دهند كه: بر آنان وارد شديم در حالي كه در نماز بودند، و آنان را ترك كرديم در حـالي كه در نماز بودند، چه فايده اي مى كند كسيكه از نماز صبح تخلف كرده و خواب را بر نماز ترجيح مى دهد، و چه فايده اي مى كند كسيكه از نماز عصر سستي و كوتاهي كرده و خواب يا كارهاي ديگر را بر نماز عصر ترجيح مى دهد؟ در حديث آمده: ((من فاتته صلاة العصر فكأنَّما وتر أهله وماله)). [متفق عليه].
كسيكه نماز عصر از او فوت شود مانند اينكه أهل و مال او از بين رفته است، و در حديث ديگر: ((فقد حبط عمله)) مانند اينكه تمامي اعمال و كردار او نابود شده است. يعني نماز را از وقت خود خارج كرده، و اگر از وقت آن خارج شود مانند اينكه از او فوت شده است.
هشتم: فرشتگاني هستند كه به حفظ و نگهداري انسان از هلاكت مأمورند، زيرا انسان راه مى رود در حاليكه در خطر است، وليكن خداوند فرشتگاني را مأمور كرده تا انسان را از خطر اين دنيا كه مقدر و سرنوشت او است نگهداري كنند.
و اين زمين كه انسان بر آن زندگي مى كند در آن خطرهائي وجود دارد از قبيل حيوانات وحشي، و مارها، و عقربها، و در آن طاغوتهائي از بشر وجود دارد، و همچنين در آن ظلم و ستم وجود دارد، وليكن خداوند اين فرشتگان را قرار داده تا انسان را نگهداري كنند چنانكه مى فرمايد: )لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ(11(. [الرعد].
[او از فرارو و پشتِ سرِ خويش فرشتگاني پيايند دارد (كه او را نگهداري مى كنند)].
به دستور خداوند او را حفظ مى كنند، و ماداميكه خداوند براي او سلامتي نوشته اين فرشتگان از او دفاع مى كنند و هيچ بشري به او نمى رسد، و اگر خداوند خواست كه مرگ و اجل او فرا رسد، فرشتگان او را ترك مى كنند. و هميشه يكي از فرشتگان از جلو و ديگري از پشت سر، او را نگهداري مى كنند: )إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ(11)(. [الرعد].
[خداوند آنچه را كه قومي در خود دارند دگرگون نمى سازد تا وقتي كه آنچه را در ضمير خود دارند، دگرگون سازند. و اگر خداوند براي قومي بدي را اراده كند، آن باز گرداندني ندارد].
اگر سرنوشت او آمد و خداوند هلاكت آن انسان را خواست فرشتگان كه مأمور نگهداري او هستند او را ترك مى كنند، زيرا آنان خلاف فرمان خدا عمل نمى كنند.
نهم: فرشتگاني در اين جهان هستندكه مأمورند به اعمال و كرداري كه جز خداوند كسي آنرا نمى داند.
فرشتگاني هستند كه به درياها مأمورند، و فرشتگاني هستند كه به رودها مأمورند، و ديگراني هستند كه به اعمال و كردار بسيار زياد ديگر مأمورند، اين عالم و جهان كه اين همه رويدادها در آن پديد مى آيد همه در تقدير و سرنوشت خداوند تعالي هستند، و فرشتگان به فرمان خدا به إجراي اينها مى پردازند.
وجوب ايمان به فرشتگان و به آنچه انجام مى دهند
از جمله فرشتگان آنها هستند كه خداوند نام آنان را برايمان ذكر فرموده است، مانند جبريل و ميكائيل و إسرافيل و مالك نگهبان جهنم: )وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ(77)(. [الزخرف 77].
[و (دوزخيان) ندا دادند: اي مالكْ، (بخواه) كه پروردگارت كارِ ما را يكسره كند].
و فرشتگاني هستند كه خداوند نام آنان را برايمان ذكر نفرموده است، و ما به تمامي آنان ايمان مى آوريم چه آنانيكه نامشان ذكر شده و چه آنانيكه نامشان ذكر نشده است، و به اعمال و كرداري كه آنان به فرمان خدا آن اعمال را انجام مى دهند ايمان مى آوريم.
و فرشتگاني هستند در آسمان كه مشغول عبادت و ركوع و سجود خدايند، و هيچ جائي از آسمان نيست مگر اينكه فرشته اي از فرشتگان در حال ركوع و سجود خداست.
و فرشتگاني هستند كه جز خداوند كس ديگري از آنها خبر ندارد، و ما بطور إجمالي ايمان مى آوريم به آن فرشتگان كه نام آنها ذكر نشده، و بطور تفصيلي ايمان مى آوريم به آن فرشتگاني كه نامشان ذكر شده، و آنان را دوست داريم. و آنها بيشترين كساني هستند كه بنى آدم را به نيكي و خير نصيحت مى كنند، و به نيكي فرمان مى دهند، و براي آنان استغفار مى كنند، چنانكه خداوند عز وجل مى فرمايد: )الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا(7)(. [غافر].
[كساني كه عرش را حمل مى كنند وآنان كه پيرامون آن (عرش) هستند با ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و به او ايمان دارند و براي مؤمنان آمرزش مى خواهند].
اختلافاتي كه بين عمل فرشتگان و عمل شياطين وجود دارد
1 ـ فرشتگان تسبيح و تنزيه و سپاس خداوند را مى گويند، و براي كسانيكه در زمين هستند استغفار مى كنند، و آنها بهترين پند دهندگان و ناصحترين مخلوقات خدا به بنى آدم هستند، و شياطين از خائن ترين مخلوقات خدا به بنى آدم مى باشند، زيرا شياطين عهد و پيمان بسته اند كه تا آنجائيكه بتوانند بنى آدم را گمراه كرده فريب دهند و او را به هلاكت برسانند.
2 ـ فرشتگان به نيكي و خوبي أمر مى كنند.
و شياطين به فساد و بدي أمر مى كنند، چنانكه خداوند مى فرمايد: )وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ(36)(. [الزخرف].
[و هركس از يادِ (خداوندِ) رحمان غافل شود برايش شيطاني برمى گماريم، و آن(شيطان) همنشينِ او گردد].
پس كسانيكه از قرآن إعراض كرده و به آن پشت كنند خداوند سبحانه و تعالي آنان را عذاب مى دهد به اينكه شيطاني بر او مسلط و چيره كرده تا هميشه همراه او باشد. و همچنين مى فرمايد: )وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ(37)حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ(38)(. [الزخرف].
[و آنان (شيطانها) اينان (انسانها) را از راهِ (خدا) باز مى گرداند و مى پندارد كه آنان راه يافته اند. تا هنگامي كه (انسان) به نزدِ ما آيد، (به شيطان) گويد: اى كاش بين من و تو مسافت شرق و غرب فاصله بود. چه بد همنشيني بودي].
و چيزي انسان را از شيطان دور نمى كند بجز ذكر و ياد خداى تعالي.
3 ـ اينكه ذكر خداوند شيطان را از او مى راند و فرشتگان نزد او حاضر مى شوند.
و به همين سبب شيطان را: الوسواس الخناس ناميده اند.
و هرگاه انسان ذكر خداوند را ترك كرد شيطان بسوي او مى آيد و هرگاه ذكر خدا كند فرشتگان دور او جمع مى شوند، چنانكه در حديث آمده: ((ما اجتمع قوم في بيت من بيوت الله يتلون كتاب الله ويتدارسونه بينهم إلاَّ نزلت عليهم السكينة وغشيتهم الرحمة وحفتهم الملائكة وذكرهم الله فيمن عنده)). [مسلم].
هرگاه گروهي از مردم در خانه اي از خانه هاي خدا (يعني در يكي از مساجد) كرد آيند تا كتاب خدا قرآن را بخوانند و درسهاي آنرا بهم بفهمانند آرامش بر دلهاي ايشان فرود آيد، و مهر و رحمت خدا ايشان را فرا گيرد، و فرشتگان ايشانرا در بر گيرند، و خداوند ايشان را ميان كسانيكه نزد اوست ياد كند.
جاهائيكه فرشتگان به آنجا مى روند
فرشتگاني هستند كه جهانگردند و در جستجوي حقله هاي ذكـر و درس هستند، و اگر حلقه اي از علم و دانش را ديدند به همديگر مى گويند: بيائيد كه نياز خود را پيدا كرديم.
و حلقه هاي ذكر بسيار است و از آنجمله عبارتند از:
1 ـ تلاوت قرآن، پس هركس قرآن را تلاوت كند ذكر خدا را بجا آورده است.
2 ـ و كسيكه نماز مى خواند ذكر خدا را بجا آورده است.
3 ـ و كسيكه تسبيح و تهليل و تكبير و استغفار و سپاس خدا كند ذكر خدا را بجا آورده است.
در اينجا فرشتگان اطراف و پيرامون آنها جمع مى شوند و شياطين از آنها دور مى شوند.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور