آرشیف

2021-3-25

دوکتور صلاح الدین سعیدی

انتخابات زودهنگام یا تبدیل بحران به فرصت؟

 

خوشوقـتم که از مدت در حدود دوسال با استفاده از تمام فرصت ها و مناسبتهای مختلف تأکید داشتم، مستدل بیان کردن و از تجارب درکشور های مختلف و عدالت نسبی بیان  داشتم که انتخابات زود هنگام و یا قبل از وقت یک راه حل ممکن نسبتاً عادلانۀ بـیـرون رفت و پرگمتیک ( انتخاب بدی کم) از بحران امروز کشور ماست. انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری و پارلمانی و آن هم هردو دریک وقت کم کردن مصرف و دادن فرصت برای ظاهر شدن در ستیج سیاسی کشور برای تمام نیرو های سیاسی جامعه از طریق متمدن و ممکن خوب بشری است.

برماست تمام تشویش و تجارب بد درین راستا را که وجود داشت در چوکات مذاکرات سیاسی حل کرد و حل آن در صورت مساعدت جامعۀ جهانی ممکن است. این تلاش نباید به انتقال قدرت توسط حاکمیت به خود حاکمیت و نه هم عدم شفافیت و نه هم عدم قانونیت را اجازه ده. این همه در صورت عزم جامعۀ جهانی و عزم ملت و در توافق مذاکرات سیاسی و تعهد به بازی کردن رول در چوکات قاعدۀ قبلاً توافق شده در چوکات مذاکرات سیاسی ممکن است. انتخابات نتیجه نه خواهد اگر صندوق، ماشین چاپ، عسکر، ادارات امنیت برای انتخابات و کمیسیون انتخابات به فرمایش یک جانب تنظیم شده و قواعد روشن و تجارب کشور های جهان از جمله تجارب مثلاً انتخابات هند مراعات نه شود.

برماست تا با تعهدیکه به ملت افغان، امر صلح و خیر داریم منطقه و جهان داریم، با درایت ازین وضع بحرانی در کشور فرصت ساخته و بدون طی کردن راههای انقلابی که سبب تعطیل قوانین وسکته درآن میشود در امر خیر به مردم خود و امر صلح منطقه و جهان کمک کنیم. حکومات عبوری، انتقالی ، شراکتی، جورآمد در عمل اگر خواسته باشیم و یا نه،   سبب تعلیق قوانین، تعلیق  نظام  و سقوط  نهادها، بی مورال ساختان مدافعین بند ها و پُل ها، فرار سرمایه و فرارکادرها خواهد شد  که نباید این ظلم را روا داشت و سبب به هدر دادن راه پيموده شدۀ بیست ساله در افغانستان شویم. راهیکه ننیجۀ آن دریک قلم بند کمال خان و بیشتر از 500 هزار کادر و تحصیل کردۀ نسل نو است.  راه  پیموده شده به قیمت و مصارف گزاف و نتایج ملموس کم را هم باید حفظ کرد.

افغانستان امروز دیگر افغانستان زمان بن اول نیست که آن هم با وجود توجیه در مقطع زمانی معین که چیز از هم پاشیده بود، دیگر به هیچ صورت بازگش به قبل توجیه  و راه حل نیست.

تهدید به اینکه در کنفرانس صلح قریب الوقع ترکیه دیگران برای ما خطوط را ترسیم خواهند کرد که سبب تعجب حاکمیت افغان، طالبان و ملت افغان خواهد شده قبل از همه راه را به ناکامی مفتضح بیشتر جامعۀ جهانی و ادامۀ تراژیدی ملت افغان برابر خواهد کرد که درآن صورت جهان با مرور کوتاه زمانی تاوان های بزرگتر خواهد پرداخت. بلی این روش را که سبب تعجب  کابل، طالبان و مردم افغانستان در کل شود ممکن کدام راه کوتاه رسیدن به اهداف امریکایی باشد اما این روش را به جهان و جانب امریکایی به صورت قطع سفارش نمی کنم.

هر حاکمیتیکه که از بیرون برما افغانها  تحمیل شود و در مورد ما بدون ما با نسخه های غیر منطبق به علم جامعه شناسی، غیر منطبق به شرایط ما و غیر منطق به شرایط مثبت بشری و غیر منطبق به عدالت شود به یقین سبب تباهی و ادامۀ جنگ و وحشت در افغانستان خواهد شد و جهان ازین ناحیه سخت متضرر نیز خواهد شد.

بشریت در قرن حاضرهمین مرجع مشروعیت حاکمیت از ارادۀ ملت را دارد آنرا نمی توان با شف شف ها ماستمالی کرد. طالب نه گفته که مرجع مشروعیت حاکمیت ملی، قوی اسلامی که خواست من ملت مسلمان است، از کدام مرجع مشروعیت روی کار میکند. طالب به شورای حل و عقد تکیه دارد که درآن صورت ممکن است ساختن آنرا چرا به خود محول میکند و  چرا صلاحیت آنرا مثلا به کدام مرجع غیر از طالب نمی دهد. طالب میتواند رهبر و مفتی!؟ اعظم خود را مانند هر حزب و سازمان سیاسی دینی داشته باشد که در مورد مشکل وجود ندارد. اما چرا باید مفتی وی حتما مفتی من باشد؟

در کشور ما  فرصت های زیادی با تأکیدات نادرست ضایع شد و تلاشهای زیاد از هموطنان آگاه درین راستا به موقع گوش شنوا نه یافت، لذا سبب ادامۀ خونریزی و تباهی های المناک در افغانستان شد. یکی ازآن همین انتخابات قبل از وقت و زود هنگام با آمادگی های لازم و رفع تشویش های موجود درمورد آن که همه تشویش های مطرح راه حل معقول دارند.

مکرراً وسالها مستدل ارایه کردیم که برای رسیدن  و آوردن صلح مثبت و استقرار ضرورت به مذاکرات سیاسی و تفاهم بین الافغانی است و باید به آن رفت. اما زورمندان  زمانیکه در جبهۀ جنگ دست شان بالا بود اصلاً آنرا نمی پذیرفتند و حتی برما اتهام وابسته بودن به  این و آن حرکت سیاسی بستند. تأکید داشتند که دشمن تروریست است و ما با تروریست به مذاکره نمی نشینیم. بعد  زمانیکه در عمل ثابت شد که سیاسیت نفیه و خود را مالک کل و عقل کل بودن، ممکن نیست و به ضرورت  مذاکرات سیاسی رسیدند باز هم  سالها به وجود  یک سلسله پیش شرط ها برای مذاکرات سیاسی تأکید داشتند و مذاکرات را بدون پیش شرط های  قبول نداشتند. قانون اساسی ما. برادر قانون اساسی را شما ساختید و مبارک تان، قانون اساسی من نیست و این استدلال مخالفین منطق داشت.

بعد  تأکید داشتند به هرچیز در مذاکرات توافق میکنند،  بکنند، اما این توافق را  بعد در لویه جرگه تصویب ویا رد خواهیم کرد.  در حالیکه محض توافق نهایی بر ارزش های که حق ملت است در چوکات مذاکرات سیاسی بحث و توافق در محل و مرجع نادرست است.  تصویب این توافقات در لویه جرگه ویا رد آن به جز به ضیاع وقت به چیزی دیگر نمی انجامید  و مشروعیت لازم به علل مختلف نداشت و ندارد.

بارها باز توضیح و تشریح متداوم  کردیم که افغانستان دیگر در قرن بیست و یکم است و اتوریته های طبعی اشتراک در جرگه که در  قرون سابقه وجود داشت، دیگر در افغانستان  در عمل از هم پاشید و عادلانه نیستند. در افغانستان کادر های قابل توجه و استعداد های زیادی تربیه شده و اصول مشروعیت قرن حاضر نه در تجارت قومی و نه سمتی و به رنگ و نه زبان است.  چاق کردن این جوانب ممکن برای حاکمیت های خارجی و مقاصد شوم شان کار را آسان کند، که کرده هم است اما  اصل اصل تابعیت و شهروندی ویک شخص یکی رأی اساس کار است.

لویه جرگه های عنعنوی، تأریخی، مشورتی  و …  دیگر مرجع مشروعیت تطبیق نسخه ها نیستند. ما صرف همان لویه جرگه را مرجع مشروعیت بخش از ارزشها میدانیم که به گونۀ در قانون پیش بینی شده و تعریف شده در قانون اساسی افغانستان مشخص تعریف شده و چنان لویه جرگه ضرورت به آمادگی لازم قبلی  دارد که برای آن باید کار صورت گیرد. رئیس جمهور برای اِعمال  صلاحیت های خود میتواند با یک نفر ویا با صد تن مشوره کند ( مادۀ 65 قانون اساس)  اما برای ما مرجع مشروعیت و جوابگو این افراد نه،  بلکه تصمیم  رئیس جمهورکشور است.

ما به سفید و سیاه  و خطوط سرخ و سفید  احزاب، سازمانها و اطراف نشست مذاکرۀ سیاسی کار نداریم. سفید و سیاه وخط سرخ و سفید  هرکس مبارک شان. ایشان حق و وظیفه خواهند داشت منطق صحت و درست بودن آنرا به ملت جهت انتخاب تقدیم کنند ولی ضرورت و درست نیست که در چوکات مذاکرات سیاسی آنرا بر دیگران در فیصله های دوحه ، مسکو، ترکیه ویا …. تحمیل کنند. مذاکرات سیاسی به این مفهوم  بی هویت سازی و تحمیل عقاید بریکدیگر  نیست. بلی صحت و سقم افکار و نسخه های خود را به ملت مستدل سازید، و در چوکات مذاکرات سیاسی از جانب مقابل  را به تسلیمی وادار نه کند و  نخواهید و نه تلاش کنید که جانب مقابل بیایند تحت ترحم و شفقت شما در چوکات وسایۀ تفنگ شما، قواعد که شما تعین کرده اید،  کار کنند. این قابل قبول نیست که تفنگ با شما، وزارت داخله با شما و امنیت با شما، صندو ق با کمیسیون با شما و دیگران بیایند تحت ترحم و خط کشی شما خود را عیار سازند. نه این نمی شود.  واین حالت باز هم سبب طولانی شدن تراژیدی ملت افغان خواهد بود که شد. مطمین ام و باید مطمین شوم که حاکمیت قصد چنین فریب و خدعه را ندارد و اگر با بد گمانی داشته باشد، هم با تدابیر مشخص و تحت نظر جامعۀ جهانی و برخورد مسلکی تجربه شده مهار شود واین ممکن است.

در دوحه – قطر مذاکرات سیاسی  بین امریکا وبخش از حرکت طالب مطرح شد و به ابعاد جهانی، منطقوی، داخلی و در داخلی افغانستان،  به فکتور منفی  قدرت طلبان حریص، مافیای مواد مخدره،  تاجران قوم و سمت  به صورت درست درنظر گرفته  و توجه نه شد. درنظر گرفتن و  توجه به معنای تمکین به خواستهای نامشروع شان نیست و بوده نمی تواند. آنکه آب ، چوب، درخت، معدن، سرک و انسان من به مفت و رایگان به نفع خود در سوریه و یمن و … انفجار و انتحار و سقوط بند ها و آبهای مهار شدۀ افغان بکارمیبرد چگونه با اجماع خود برای من صلح و استقرار  هدیه خواهد کرد؟  ایشان در جنگ و تباهی مردم من همه چیز را رایگان بردند و از جهان جزیه هم گرفتند. ایشان به صلح با عزت و استقرار افغانستان  چطور راضی خواهند شد که با اجماع خود برای افغانستان صلح و استقرار هدیه کند؟ چنین خواست و چنین تمکین خطاء ونادرست است.

اگر جامعۀ جهانی و منطقه،  تمام افراد و حلقات مطرح که بالا ازایشان یاد آوری کردم  نباید بحیث تقسیم کنندۀ  منافع و تقسیم کیک به نفع خویش فرصت داشته باشند. کارتقسیم کیک کار و حق ایشان نیست. کار تصمیم نهایی ارزش و نوع حکومتداری و حکمیت و مشروعیت نسخه و حاکمیت کار ملت افغان است. نشست های دوحه – قطر، مسکو، ناتو، پینتاگون، همسایه و ترکیه صرف و صرف زمینه ساز، تسهیل کننده و ممد تصمیم ملت افغان شده میتوانند وبس. بالاتر این صدور ونصب هرنوع حاکمیت و تصمیم نهایی عوض ملت  افغان و افغانها نه مشروع  است و نه  هم راه حل.

توافقات بس طولانی دوحه (۲۸ فبروری ۲۰۲۰) بین یک گروه از حرکت طالب با جانب امریکایی نشان داد که جانب امریکا به تعهدات خود با حاکمیت افغانی بی توجه بود. وعده ها و تعهدات که یا توافق به همه و یا توافق به هیچ را فراموش کردند.  در عمل مذاکرات افغانی صورت نه گرفت و مشترکات سازمان های تروریستی در جبهات جنگ با حرکت طالب کما کان باقی است. بلی جانب امریکایی قبل از همه به حفاظت منافع خود متوجه و متمرکز شد.به صورت صریح به منافع و مصالح افغان معامله شد. سرباز افغان کشته شود باک ندارد ولی سرباز خارجی باید در امان باشد. در داخل افغانستان سرحدات پاکستانی وسیم خاردار و دروازه ها و کوچ دادن افغانان از مناطق بین افغانستان و پاکستان، با راکت بارانی های پاکستان و حتی به مصارف امریکا و سکوت حکومت افغانستان تحمیل شد.  ما خوشوقتیم که انسان کشته نه شود اما باید به تعهدات خویش بخاطر هم صادقانه باقی میماندن  و این قبل از همه به خاطر این هم که افغانها در چهل سال گذشته برای امنیت جهان و مبارزه علیه رژیم ها و افکار توتالیته و استبدادی مبارزه کرده و در جنک امریکا وشوروی علیه شوروی به نفع جهان استعال شدند. حال که مبارزۀ جهانی علیه ترور و دهشت است، افغانها کماکان علیه ترور و دهشت جنگانده میشوند و دارند که قربانی اختلافات هند و پاکستان، ایران و امریکا، امریکا وروسها و چینهایی میشوند. افغانهای برای حکومات و خانواده های متحابۀ امریکا در کشور های عربی و کم کردن فشار علیه آنها به میدان مسابقات جهادی بخش از مجاهدین کشور های عربی و عربستان سعودی مبدل شدند. بلی افغانها برای امنیت ایشان و مصؤن شدن  حکومات حکام حکومات کشور های عربی نفت خیز و جریان عادی  تجارت نفت ایشان قربانی شدند و قربانی میدهند.

 

حال که وضع چنین است و ما به اینجا رسیدیم راه حل چیست؟

راه حل ممکن درعالم اسباب نه حکومت انتقالی و نه عبوری و نه مشارکتی و نه مؤقت و …. بلکی بهترین، مؤثرین و حتی يگانه راه حل درست، اتحاد و اتفاق تمام انسانان خیر اندیش و افغان بادرایت است تا ازین حالت  بحران را به فرصت مبدل سازند و افغانستان را به عقب ( دوران کنفرانس بن )  سوق نه داده بلکی به پیش ببرند.  و این در قرن بیست ویکم همین انتخابات و انتخاب  زود هنگام ملت تحت قواعد روشن توافق شده در مذاکرات سیاسی و تحت نظر سازمان ملل متحد و حضور جامعۀ جهان مانند تسهیل کننده و ممد مالی پروسه.

درین راه خطوط سرخ طالب و حاکمیت اسلامی مانند پیش شرط به غیر انتخاب ملت برای خود شان وجود خواهد داشت که حق شان است ولی تحمیل آن بر دیگران  و یا تحمیل خطوط سرخ حکومت بر طالب وجود ندارد ونباید وجود داشته باشد. استدلال اینکه انتخابات نتیجه نداد، تقلب بود، تقلب شد، جان کیری حل کند، حکومات مشارکتی و مصلحتی و تقلب ، کمیسیون و نظارت درست نبود و …. این همه تشویش ها باید از قبل مطرح در مورد توافق صورت گرفته و فرصت برای سوء استفادۀ بعدی باید از همین حالا منتفی شود و این ممکن است اگر کار به اهل کار سپرده شود و فرصت داده شود مردم افغانستان این قواعد را تنظیم و جهان ازآن نظارت کند که متخلف را  از جامعه و جهان تجرید و یا به به جایش بنشانند.  به استدلال بجا وقابل قبول باید جواب درست پیدا کرد و مانع تشویش های مطروع شد.  تشویش های ارایه شده منطق غلط بودن انتخابات زود هنگام، شفاف و روشن را منتفی کرده نمی تواند و نباید بکند. بشریت غیراز انتخابات چیزی دیگری نسباً عادلانه ندارد و همین را دارد. بلی اگر به انتخابات بدون امادگی لازم و بدون تفاهمات  قبلی لازم سیاسی و بدو ن مذاکرات سیاسی که یک جانب همه چیز را دراختیار داشته باشد و  دیگری  بیاید تحت ترحم و تفقد جانب دیگر کار کند و تذکرهء الکترونیکی وجود نداشته باشد و …. نتایج بد، منفی و نادرست خواهد بود وقابل قبول نیستند.

اما باید از بحران فرصت ساخت!

به مذاکرات سیاسی همه جانبه به ترکیه و هر جای دیگر رفت و قبول کرد که انتخابات و درشرایط ما انتخابات سراسری ریاست جمهوری و پارلمان  قبل از وقت و زود هنگام  راه حل اساسی و درست است.

دوم در چوکات مذاکرات سیاسی  خطوط سرخ هر جانب مبارکش و منطق آنرا در انتخابات به ملت پيشکش خواهد کرد.  حاکمیت افغان، حرکت طالب، امریکا و سایر سازمانها و ارزشها حق ندارند که مشروعیت نسخه های خود را در چوکات مذاکرات سیاسی مطرح ولی مشروعیت تطبیق آن ازملت گرفته شود.

جامعۀ جهانی تحت نظر سازمان ملل متحد برنامه های توذیع تذکره ای الکترونیک و قواعد بازی و انتخابات را به طور تنظیم کنند که منجر به انتخابات آزاد و شفاف در چوکات قواعد قبول شده در مذاکرات سیاسی شود و تمام جوانب از قبل تعهد کنند که ضرورت به جان کیری نیست و ما نتایج را قبول خواهیم.

توافق به ارزشهای دیگر غیر از انتخابات را با خطوط سرخ و سفید خود اطراف بحث با اطراف نشست، با احزاب وحرکات سیاسی جهت اتحاد و ائیتلاف های سیاسی در مبارزات انتخاباتی مطرح کرده میتوانند که برندۀ انتخابات شوند اما در چوکات مذاکرات سیاسی آنرا بر کل ملت تحمیل کرده نمی توانند.

تفاوت در بخش از ارزشها  بدان معنا نیست که این نسخه و اعتقاد شان براین و یا آن ارزش خطاء است و یا نادرست. در جوامع مختلف احزاب وسازمانها برای مسایل مختلف جامعه نسخه و برنامه دارند و این برنامه ها و نسخه یک نه بلکی متعدد میباشند و این کاملاً قابل درک ونورمال هم است.

لذا یکبار دیگر تأکید درایم که حتمی نیست که  حاکمیت افغان یک اجماع همه را بر تمام مسایل داشته ویا در کنفرانس های مختلف مسکو، ترکیه و دوحه باید با اجماع بروند اما اجماع بر قواعد کار زار انتخاباتی قبل از وقت و زود هنگام ضرورت است. اگر این خواست معقول را افراد و حلقات زور گو نظام براندازه و خرابکار قبول ندارند درآن صورت همه اطراف خیر خواه قضیه علیه شان متحد عمل  متناسب کنند.

اگر ما این قواعد و این اساسات را مراعات نه کنیم ما به صلح با عزت و استقرار لازم رسیده نه خواهیم توانست و تحمیل افکار و حکومات دیگران برما کار خطاء و راه حل مشکل و معضل نیست.

و ما علینا الا البلاغ المبین

دوکتور صلاح الدین سعیدی

۲۵/۳//۲۰۲۱

۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸

strategicstudies@yahoo.com