X

آرشیف

امپراطــوري غوري هـــا و ويژه گي هـاي آن

 

 بمناسبت ايجاد بنياد فرهنگي جهانداران غوري در زون غرب كشور:
پوشيده نيست كه افغانستان مرد خيز مهد سلاطين كشورگشا پرورش دهنده علماء دانشمندان اهل هنر بدون اغماض وانكار تاريخ پنجهزار ساله دارد در مسير گذرگاه تاريخ مواجه با رويدادهاي عظيم ، حادثات دلخراش واقعات گوناگون ونشيب وفراز هاي بوده است در عرصه هاي علمي ، سياسي ، فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي مراحل مختلف را طي كرده است امپراطوري هاي متعدد در درازنائي تاريخ دركشور هاي جهان با بيداد گري ، استبداد ، ظلم وستم نسل كشي وويراني عرض اندام نموده كه تاريخ شاهد آن است ولي عصر طلائي امپراطوري غوري ها درخشنده تر از آفتاب در مقياس با ساير امپراطوري هاي جهان سر آمد زمان خويش بوده ويژه گي هاي داشته كه بدگر امپراطوري ها وجود نداشته است:
اسلام دوستي ، انسان نوازي ، ادب جوي ، عدالت خواهي ، اقتصاد سازي ، اخلاق نيكو رحم وشفقت امپراطوران غور بي نظير ومنحصر بفرد بوده است جهان گشائي وفتوحات شان از جايگاه خاصي برخوردار است باين معني كه فتوحات شان توام بوده با رشد وانكشاف در حوزه علمي ، اقتصادي وزندگي انساني دست آورد هاي پرشكوه ، با اهميت ، پرجلال وفراموش ناشدني را از خود بجا گذاشتند كه به افتخار وابوهت شان مي افزايد  درين عصر زندگي انساني آغاز شده ورشد روز افزون داشت كارهاي عمده واساسي كه چشم گير جهاني داشت در صفحات تاريخ بسا كشور هاي جهان وكشور عزيز خود مان افغانستان بخط زرين ثبت مي باشد سبك معماري ، آبده ها وبنا هاي تاريخي شان شامل ميراث هاي فرهنگي بين المللي جهان گرديده كه بذات خود معرف امپراطوري غور درجهان ميباشد بهتر است تا امپراتوري غوري ها را از نظر دانشمندان مورد شناسائي قرار دهيم كه چيز هاي زيادي در باره غوري ها  نوشته اند عده ي از دانشمندان ، نويسنده گان وپژوهش گران خارجي از جمله فرانسوي ها ، انگليس ها ، روسها ، عرب ها ، تركي ها تاجيك ها وغيره.. دانشمندان ، قلم بدستان ومورخ نگاران كشور علم دوست وادب پرور خود مان مانند عبدالواسع جبلي غرجستاني ، معين الدين اسفزاري ابن بطوطه عطاوالله جويني ، سيفي هروي ، امام فخرالدين رازي ، استاد خليل الله خليلي ، استاد علي احمد كوه زاد ، پوهاند عبدالحي حبيبي ، پوهاند عزيز احمد پنجشيري ، غلام محمد غبار ، شاه محمود محمود ، محمد نسيم خان ،‌ پروانه از ولسوالي تيوره ولايت غور ، قاضي غوث الدين مستمند و ميرزا خواجه محمد ساكنان چغچران مركز ولايت غور ، استاد محمد رسول فايق ومحمد موسي شاداب ساكنان ولسوالي تيوره ودگروال عبدالاحد خان از ولسوالي تولك ولايت غور  در مورد سلاطين وامپراطوري غوري ها كلاً و يا قسماً‌ كتاب ، اثر  وجزوه  نوشته اند تا جائيكه من مطالعه ومعلومات دارم تعداد اين نوشته ها به {165}يكصدو شصت وپنج اثر ميرسد اين باين معني نيست كه مجموع اثر نگاران همين تعداد اند اين از حوزه معلومات من تذكر رفت شايد صدها دانشمند صدها اثر دگر را نوشته باشند نتيجه اين است كه تمام اثرات مربوط  به سلاطين وامپراطور غوري ها  هر كدام بنوبه خود آينه تمام نماه ومبين شكوه مندي ابوهت وجلال شان ميباشد .
ميخواهم چند مطلب مختصر درچند موضوع معين از دوره سلاطين غوري ها وامپراطوري آنها ذيلاً متذكر شوم:
1- آغاز وانجام حكومت غوري ها .
2- سرزمين ابتدائي ونهائي غوري ها .
3- تاريخ پذيرش اسلام ونشر وگسترش آن .
4- گسترش علم ومعرفت ومراكز تعليمي .
5- رشد ادبيات وفرهنگ .
6- صنعت فلز كاري ضرب سكوك.
7- انكشاف تعليم وتربيه ومدارس مشهور .
8- عمرانات وبناهاي تاريخي .
 

1- آغاز وانجام حكومت غوري ها :

به شهادت تاريخ غوري ها قبل از اسلام پيروي كيش هاي مختلف بوده ، در سر زمين هاي معين حكومت هاي محلي داشتند نحوه حكومت داري شيوه هاي زندگي آنها در دست نيست ولي بعد از ظهور اسلام بخصوص از سال 36 هجري باينطرف طرز حكومت نحوه زندگي وسر زمين شان معلومات كافي در دسترس است.
       غوري ها نظر به اوضاع واحوال وقت از حكومت هاي محلي عبور نموده بايجاد حكومت مستقل پرداختند بمرور زمان وپيدايش شخصيت هاي مبتكر وبا درايت ، متنفظ و دانشمند قدم بقدم طرف توسعه بخشيدن سرزمين خويش پيشرفت نمودند فتوحات پي هم تصرفات جديد ، رهبريت سالم زندگي اجتماعي مردم را با سعادت ورفاه تامين نمودند درنتيجه پشتي باني كامل مردم و دست آوردهاي بزرگ عظيم از كار زار ها سبب شد تا امپراطوري غور اعلان گرديد سلاطين غور تا سال 612 هجري درمسند قدرت بودند ، سر زمين منصرفه شان در آسياي ميانه بسيار وسيع وگسترده شد . زمان عروج ، ترقي ومدت كاري امپراطور غوري ها با تاسف واندوه فراوان بسيار كم واندك بود در مدت {67} شصت وهفت سال خلاصه گرديد ستاره اقبال شان افول نمود مرحله انحطاط وانقراض فرا رسيد  ودر سال {612}هجري امپراطوري غور كم كم به سقوط مواجه گرديد.
 

2- سر زمين ابتدائي ونهايي امپراطور غوري ها:

غوري ها در سرزمين معين بين ولايات هرات ، فراه ، زمين داور، باميان ،‌ غرجستان وجوزجان زندگي مي نمودند . بدوره سلطان غياث الدين امپراطور غور سر زمين متصرفه آن توسعه وگسترش يافت وساحه نفوذ آن عبارت بود از سيستان ، بلوچستان سند ، پنجاب وبرخي عمده از دهلي ،  از سرحد چين وما چين تا دروازه عراق ، مرد ، بلخ ، تخارستان الي كوه هاي پامير وچترال به تمام محدوده اين سر زمين خطبه بنام نامي وي خوانده مي شد تمام ساكنين اين خطه سلطان وامپراطور نيك نام خود را از دل وجان دوست داشتند همه برخوردار از عدالت بودند وبرفاه وسعادت زندگي مي كردند امپراطور متفكر وانديش مند سترگ با تدابير كامله وهمت عاليه در نتيجه مبارزات موفقانه خويش به سلطه غزنويان ، سلجوقيان ، طاهريان ، وسامانيان خط پايان نهاد امپراطوري مقتدري را در خراسان ، ماورا النهر  وهندوستان تاسيس كرد كه تاريخ پر افتخار آن در جهان ثابت مي باشد .
 

3- پذيرش اسلام ونشر وگسترش آن از طريق غوري ها:

يكي از فرزندان اميرشنسب جد اعلي غوري ها درسال 36 هجري بدست حضرت علي كرم الله وجهه ايمان آورد وبدين مبين اسلام مشرف گرديد فرمان ولواح  اسلام را در يافت كرد غوري هاي مسلمان در اسلام وفا دار ، متهد وچون كوه هاي سر بفلك كشيده غور مستحكم واستوار بودند ودر راه اسلام ايثار وفدا كاري هاي غير قابل وصف را  انجام دادند . افتخارات مهم را در اسلام دوستي وحراست وحمايت از اسلام كسب نمودند چنانچه در زمان خلفاي بني اميه در بسياري وحتي جميع ممالك اسلامي از فراز منابر مساجد برخاندان نبوت لعنت گفتند نعوذ بالله بدون از مسلمانان غور كه حاضر بچنين امري نشدند خلفاي بني اميه تلاش هاي پي هم در سر كوبي مسلمانان غور انجام دادند مگر موفق نگرديدند ونتوانستند بحكومت شان لطمه وارد نمايند وآنها را از خاندان نبوت دور نمايند افتخار دگر غوري ها اين بود زمانيكه ابومسلم خراساني عليه خلافت اموي ها بطرف داري از عباسيان قيام نمود امير فولاد غوري با لشكر وحشم فراوان دوشادوش ابومسلم در سقوط و امهاي خلافت بني اميه سهم مهم وقابل قدري داشت .
بهمين ترتيب امير بنجي از جانب هارون الرشيد خليفه عباسي خلعت گرفت وبه امارت غور منصوب شد دو مرتبه سلطان غياث الدين از طرف خليفه بني عباسي مورد تقدير وتفقد قرار گرفت بزرگترين افتخار سلاطين غور بردن وترويج دين اسلام در هند مي باشد در سال 590 هجري دريك حد وسيع مردم هند توسط سر داران وقوماندانهاي سلطان شهاب الدين غوري بدين اسلام مشرف گرديدند كبوتر اقبال اسلام در فضايي هند كبير در هر گوشه وكنار در پرواز بود.
 

4- گسترش علم ومعرفت ومراكز تعليمي غوري ها:

شاهان غور اين نامداران زمان در علم ومعرفت وتربيت مردم به روحيه اسلامي علاقه خاص وبي نظير داشتند در ترويج علوم مختلف از قبيل تفسير ، حديث ،‌فقه ، رياضي ، كلام ، قرائت ، تاريخ ، حكمت ، فلسفه ، نجوم ، طبيعت ، الهيات ، عروض ، ادبيات ،‌مناظره وغيره… بذل مساعي مي كردند ، علما متبهر دانشمندان قوي شعراء ونويسنده گان زبر دست را جمع مي نمودند از وجوه نقدي دولتي وجايدادهاي وقفي بعنوان معاش وتشويق وترغيب مورد نوازش شاهانه قرار مي دادند از مقام علمي شان كه در خورشأن هر صنف مي بود قدرداني بعمل مي آمد تا هرچه بيشتر وموثر تر در خدمت جامعه قرار بگيرند . سلاطين غور اين شيفته گان علم وهنر بزرگ مردان بي مثال تاريخ افتخار آفرينان زمان پيروان وحاميان دين مقدس اسلام هرجائي را كه به نصرت خداوند جهان فتح وتصرف مي نمودند نخست از همه درآن جا مساجد ، مدارس ،‌خانقاها وكتابخانه ها را تاسيس مي نمودند حمدالله مستوفي مورخ شهير ميگويد در عهد سلاطين غور بيشترين مساجد ، خانقا ها ومراكز تعليمي در هرات بود. در پهلوي همه خوبي ها بعضي سلاطين غور ويژه گي هاي خاص داشتند مثلاً‌ سلطان علاوالدين وسلطان عزالدين كه خود شان شاعر اديب بودند علما واهل فن را زياد دوست ميداشتند ،‌ ملك عباس برادرزاده ابو علي منجم زبر دست بود از  رصد خانه بزرگ غور كه خود شان ايجاد كرده بودند استفاده مي نمود ، ماه ملك همشيره سلطان غياث الدين عالم وحافظ قرآنكريم بوده و قاضي منهاج سراج را از طفوليت پرورش داده است قاضي منهاج سراج ميگويد من يك سلسله مسايل غوري ها را از زبان وگويشهاي او نوشته ام كه معلومات وسيعي از مسائل داشت .
بجا است تا بعضي از علما نخبه ، عدبا وشعرا قوي عصر طلائي غوريان را با رشته هاي تخصصي وتاليفات شان ذيلاً‌ معرفي نمايم.
 

1- ملك الكلام امام فخرالدين رازي:

سلطان غياث الدين غوري در سال 593 هجري زمانيكه هرات را پاي تخت قرارداد مدرسه ئي را بنام مدرسه غياثيه درجنب مسجد جامع بزرگ هرات كه خود از بناهاي تاريخي آن ميباشد اعمار نمود كه الحمدالله تا هنوز بعد از سپري شدن 829 سال بهمان نام ياد ميشود امام فخرالدين رازي را مامور نمود تا علما ثقه ونخبه را جذب وبه تدريس علوم به پردازند رازي درتمام علوم مروجه چون بهري عظيم بود بخصوص درعلم تفسير بسيار جامع وكامل بود وي ميگويد :{زمانيكه من گفتم از سوره حمد {الحمدالله} ده هزار مسئله استنباط واستخراج مي نمايم جمع انكار نمودند وقتيكه به تصنيف آغاز نمودم سوره حمد را به تفصيل تفسير نمودم ادعايم را به ثبوت رساندم. } رازي چندين كتاب در موارد مختلف تصنيف نموده از جمله قرآن عظيم را تفسير نموده كه تفسير قطور ثقه وبي نظير است وشرحي را بركليات قانون ابن سينا درطب نوشته .
2- ابوالعباس فضل بن محمد لوگري مولف {بيان الحق به ضمان الصدق} درعلم فلسفه .
3- حكيم ضياالدين هروي بن ابوالفتح مولف تفسير {نود و نه نام}درحكمت ، فلسفه ، طب ولغت مهارت كافي داشت.
4- بهاء الدين ابوبكر محمد بن ابي بشر المروزي مولف {منتهي الادراك في تقسيم الافلاك} ودر علوم ، تاريخ ، حكمت ،‌جغرافيه ، رياضي از شهرت خاصي برخوردار بوده.
5- بيهقي ابوالحسن علي بن زيد مشهور بابن فندوق وفريد خراسان دوكتاب معروف نوشته :
1- تاريخ بيهقي .
2- تتقه صوان الحكمته
وي در تاريخ ، حكمت ، نجوم ، ادبيات ، رياضيات ، عقليات بحد كافي مسلط بود.
6- اثرالدين ابهري مفضل بن عمر مفضل ابهري سمرقندي سه كتاب مشهور درحكمت تاليف كرده .
1- اقليدوس .
2- عيسي غوجي .
3- و سومش {نتزيل الافكار في تعديل الاسرار} ميباشد دوكتاب حكمتي آن همين اكنون درمدارس ديني افغانستان تدريس ميشود واز آنها استفاده اعظمي ميگيرند وي مهارت كامل درمنطق ، رياضي ونجوم داشته.
7- عين الزمان امام ابوعلي حسين بن علي مروزي بخارايي رياضي دان معروف.
8- قطان دانشمند سترك درعلم طب ، رياضي ، ادبيات ، علوم ديني ، عروض انساب شناسي بي بديل عصر خود بوده كتاب بنام {گيهان} در رياضي وهيئات تحرير نموده است.
9- احمد بن عمر سمرقندي معروف بنظامي عروضي ، منجم حكيم وطبيب مشهور درعلم طب چندين كتاب تاليف كرده .
10- فخرالدين مباركشاه مرو رودي وزير سلطان علاء الدين نسبنامه سلاطين غور را در بحر تقرب طور منظوم نوشته كتاب ديگري تاليف كرده به اسم {مدخل منظوم درعلم نجوم}.
11- سعدالدين غوري حكيم ومنجم بزرگ وتوانمند ، روزيكه سلطان غياث الدين والدنيا بهرات نزديك شد سعدالدين غوري به عنوان مبشر قبل از همه بهرات وارد شد بشارت آمدن سلطان را باهالي هرات وعلاقمندان او مژده داد .
12- سيد كمال الدين عثمان ترمذي از جمله علما مشهور دين در هندوستان بخدمت علم مصروف بود.
13- سراج الدين محمد بن عثمان پدر منهاج سراج صاحب طبقات ناصري درعلم فقه ، اصول ، وعلوم ديني بحد اعظم دسترسي داشت شيخ خطرالدين محمد بن عبدالملك جوزجاني عوفي ميگويد هيچكس بمنزله سراج الدين درعلم وفضل زهد وتقوا نميرسد.
سبب عمده در ترقي ، ترويج وتكثير علوم وسايل تعليم از قبيل كتب ، مدارس تجمع علما مدرس بود كه از وجوه موقوفات تمويل ميشدند ومعشيت طلاب از همين مدرك تامين ميگرديد.
5- رشد ادبيات وفرهنگ درعصر غوري ها:
در عصر تابناك غوري ها {شعر دري ، پشتو ،‌وعربي} رونق وتوسعه چشمگيري پيدا كرده بود هركس كوشش داشت تا باين فن بليغ دست يابد واز مزاياي آن در در بار غوريان مستفيد گردد زيرا بهترين شعرا  بدارالسلطنه راه يافته واز قدرت ومنزلت خاصي برخوردار بودند شعرائيكه كه جديد وارد ميشدند از آنها امتحان اخذ مي شد بهترين شاعر كسي بود كه علاوه بر داشتتن نرم هاي معينه بديه گوي مي بود وسريع الجواب، شعر وادب در دوره غوري ها از كناره هاي دجله تا سند ، پنجاب ، هند ، از اقصاي ما ورالنهر تا سواحل مديترانه گسترش يافته بود انواع وقالب هاي شعري عبارت بودند:
1- قصيده 2- غزل 3- قطعه 4- مستزار 5- تركيب بند 6- ترجيع بند 7- رباعي 8- مثنوي 9- مسمط وغيره… علاقه آتش گونه كه سلطان علاءالدين در شعر وادب داشت مولف طبقات ناصري درين زمينه چنين ميگويد:{سلطان باوصفيكه درغزنه جفا روا داشت مگر چكامه واشعاريكه در توصيف ابنيه وعمارات شهر غزني گفته شده بود همه را بطلا خريد ودر كتابخانه خود نگهداري ميكرد نسبت به شعر عربي در  دو زبان دري وپشتو بيشتر شعر گفته مي شد .
الف: شعراء زبان دري ازجمله برترين آنها عبارت بودند از :‌
1- احمد كافي فريدالزمان شرف الدين.
2- ظهيرالدين عجيبي جوزجاني.
3- سيد حسن غزنوي مشهور به اشرف متخلص به حسن پنجهزار شعر در قالب هاي مختلف سروده .
4- امام فخرالدين رازي كه تاريخ ملوك غور را در مثنوي به بحرمتناوب به نظم آورده.
5- فخرالدين مباركشاه نسبنامه سلاطين غور را در بحر تقرب به نظم بيان نموده.
6- نظامي عروضي سمرقندي.
7- ابوالقاسم رفيعي.
8- ابوبكر جعفري.
9- علي صوفي.
10- محمد بن عمرالفرقدي.
ب: شعراء زبان پشتو:
1- شيخ اسعد سوري. 2- ملك يار غرشين. 3- تايمني. 4- شيخ تيمي. 5- شكار فدوي غوري بن محمد .
6- درعرصه صنعت وفلز كاري:
سر زمين مملوكه غوري ها مملو از معادن مختلف النوع واحجار كريمه بخصوص در جغرافياي كنوني كشور بوده كه استخراج آنها منبع عظيم پولي در رشد تجارت بوده از چند نوع معدن باين ترتيب نام ميبريم: ياقوت ، لعل و لاجورد  در بدخشان ، سيم وزر  و زمرد در پنجشير واندراب ، فيروزه وجواهرات در نيشاپور . صنعت زرگري ، زيورسازي ، نگين كاري در غور  مروج بوده شهرت خوبي از خود بجا گذاشته اند . از طلا ، نقره ،‌آهن ، سرب ،‌ مس و رسات وبرنز استفاده مي نمودند ، از طلا ونقره ضرب سكوك وساخت ظروف چون غوري ، صراحي ،‌ طشت ، شمعدان ، آفتابه ، نقل دان حوضك كاسه وغيره.. صورت ميگرفت از آهن وديگر فلزات سلاح وآلات حربي از قبيل شمشير ، خنجر ، سرنيزه ،‌ كلاه خوت ، زره سپر وغيره… مي ساختند ودر صنعت عمراني نيز كار ميگرفتند قصر  برين سلطان در فيروز كوه كه در آسياي ميانه در زيبائي وفن معماري از شهرت كامل برخوردار بوده كاملاً از آهن ساخته شده بود بالاي آن قصر پنج كنگره طلائي مرسع بارتفاع سه گز وعرض دو گز قرار داشت يكدانه مجسمه دو دانه هماي طلائي به جسامت اشتري در آنجا نصب شده بود . يك ديك بزرگ فلزي ، هيكل كوچك برنجي ديك كوچك چودن ويك جام از صنعت ودست ساخت غوري ها به موزه هرات انتقال گرديده بود . بنام سلطان الاعظم والافخم سام بن حسن ، محمود بن محمد سام ابوالفتح قسيم ، سلطان معزالدين وسلطان علاوالدين سكوك طلائي ضرب ميگرديد پول رائج دوره غوري ها دينار ، درهم وفلس بود دينار برسكه هاي طلائي درهم بر سكه هاي نقره اي وفلس برسكه هاي مسي وديگر فلزات اطلاق ميگرديد .
 

7- در عرصه تعليم وتربيه ومراكز ديني وتعليمي:

مدارس ومراكز  تعليمي در عهد سلاطين غور در اطراف واكناف كشور غرض كسب علوم بسيار زياد بود كه مي توان از چند مدرسه عمده واساسي نام برد:
1- مدرسه غياثيه در جوار مسجد جامع بزرگ كنوني هرات اين مدرسه عاليه چنان به شهرت رسيده بود كه از سراسر خراسان وحتي از ديگر كشور هاي اسلامي جهان طالبان علم غرض تحصيل باين مدرسه مي آمدند انتظام امور به سر استاذي امام فخرالدين رازي به پيش برده مي شد.
2- دو مدرسه در باميان به سركرده گي مولانا سراج الدين منهاج پدر مولف طبقات ناصري فعال بود .
3- مدرسه سر حوض در سيستان .
4- مدرسه افشين در غرجستان .
5- مدرسه شاه مشهد در غور .
6- مدرسه فيروزي در اچه ملتان به رهبري منهاج سراج صاحب طبقات ناصري .
7- مدرسه معزي در شهر دهلي هندوستان اين مدرسه تا زمان سرتاج زنان شهنشاه رضيه وحتي بعد از آن وجود داشت ومصدر خدمات علمي بود.
سلاطين غور علاوه بر اينكه در هر شهر كتابخانه هاي عامه را ايجاد وكتب مفيده را جمع آوري ميكردند مانند كتابخانه بزرگ مدرسه شهر افشين غرجستان ، كتابخانه مدرسه غياثيه هرات وغيره.. اشخاص وافراد ديگر را نيز در ايجاد كتابخانه تشويق وترغيب مي نمودند كه مي توان از كتابخانه اكبر و فخرالدين مباركشاه نام برد سلطان علاوالدين وسلطان شهاب الدين هر كدام صاحب كتابخانه مخصوص بخود بودندكه دال بردين دوستي ،‌علم پروري وفرهنگ خواهي شان ميباشد .
سلاطين پر افتخار غور همانطوريكه در رشد وتوسعه علم وفرهنگ پرورش علما ودانشمندان علاقه مفرت داشتند بهمان پيمانه در رشد سلوك طريقت وعرفان وقشر صوفيه نيز توجه خاص ميفرمودند در هر شهر يك يا چند خانقاه جهت تعليم صوفيه وجود داشت نه تنها ايجاد خانقاه ها در قلمروي خودشان خلاصه ميگرديد بلكه در كشور هاي خارج نيز اين امر را رونق ميدادند وسعي وتلاش شان درين امر قابل قدر بود ، مولف طبقات ناصري ميگويد :‌ ملك ضياءالدين غوري در شهرمكه معظمه مركز اسلام وپرورشگاه حضرت محمد صلي الله وعليه وسلم خانقاه هاي متعددي بنا فرمود وجوه آن عمارات را تماماً‌ مهيا ومرتب كرد ومعتمدين ومتوليان بر آن نصب نمود فعلاً دو خانقاه در ولسوالي چشت شريف هرات مي باشد يكي از طرف آمريت آبدات تاريخي هرات ترميم مكمل واساسي گرديده يكي ديگر تا هنوز ترميم نشده است .
 

8- درعرصه عمرانات وبنا هاي تاريخي :

مورخين آگاه وقلم بدستان ماهر نتوانسته اند كه تمام عمرانات وبناهاي دوره سلاطين غوري ها را به تفصيل وهمه جزئيات وخصوصيات آنها بيان نمايند هر كس باندازه معلومات خويش چيزهاي نوشته اند درين جا وباين مناسبت از مشهور ترين آن ها نام ميبريم :
 

1- مسجد جامع كنوني شهر هرات:

در باره فن معماري رواق ها ، ايوان ها ، ستونها وملحقات آن كتاب جداگانه تحرير گرديده كه ذكر آن از حوصله اين محفل بيرون است وساحه اضافه از{25}جريب زمين را احتوا مي نمايد صرف به تذكر نام اكتفا گرديد با علاوه اينكه : دريكي از رواق هاي اين مسجد بخط كوفي نوشته شده :‌ {السلطان المعظم شهنشاه الاعظم مالك رقاب الامم مولاي ملوك العرب والعجم ، سلطان رضي الله حافظ بلادالله معين خليفت الله غياالدنيا والدين معزالاسلام والمسلمين نظام العالم ابوالفتح محمد بن سام قسيم اميرالمونين انارالله .} از آنجائيكه اين سلطان نامدار دلبستگي خاصي باين مسجد داشت درحيات خويش گنبد عظيم وباشكوهي متصل بمسجد براي قبرخود ساخت بتاريخ 27 جمادي الاول سال 599 هجري مطابق 1202 ميلادي بامر خداوند حي ولايموت داعي اجل را لبيك گفت وجان بجانان سپرد  درآنجا دفن گرديد كه تا اكنون شاهد مقبره آنيم .
2- مسجد قوت السلام در هند.
3- مسجد لوپاج.
4- مسجد اجمير (ياراجپوتانا).
5- مسجد شاه مشهد درغور.
6- منار جام بارتفاع 30- 63 شصت وسه متر وسي سانتي در ولايت غور.
7- قطب منار دهلي.
8- قلعه كجوران .
9- قطعه شور سنگ در ولايت هرات.
10- قلعه بندار در جبال غرجستان.
11- قلعه سنگي در ولسوالي تيوره ولايت غور كه سر تاپا از سنگ ساخته شده .
12- قلعه خيسار در ولايت غور.
13- قلعه فخرآباد در ولايت غور.
14- قلعه بشلنگ .
15- قلعه ولسوالي تولك در ولايت غور.
اين قلعه بالاي كوهي بلندي ساخته شده كه با هيچ طرف بكوه ها متصل نيست ودر غرب مركز ولسوالي تولك موقعيت دارد در ادوار مختلف مورد تهاجم قرار گرفته است از جمله قلاع مستحكم وچشم گير بوده مهاجمين سخت كوشش مي نمودند تا آنرا تسخير نمايند جنگ جويان وحكومات كه برآن حمله ور  شده اند عبارت است از :
1- حكومت سلطان محمود غزنوي بسر كردگي پسرش سلطان مسعود.
2- حكومت چنگيز مغل بسر كردگي (فوغك) داماد چنگيز.
3- حكومت خود غوري ها بدوران سلطان علاوالدين.
4- حكومت سلجوقيان بسر كرده گي شمس الدوله سپهسالار آن.
حكومت غزنوي ها وچنگيز خان مغل نتوانستند بزور جنگ برآن قلعه غالب آيند ولي سلطان علاءالدين غوري در زمان گسترش حكومتش بر آن مسلط شد ولي آنرا تخريب نكرد در حاليكه در حدود چهل قلعه را از مربوطات غور تخريب نمود.
لشكر سلجوقيان كه تعداد شان بي شمار بود نيز قلعه تولك را بتصرف خود در آوردند ، سيد عبدالواسع جبلي غرجستاني شاعر نام آور غور شعر زيبائي در مورد جنگ سلجوقيان با غوري ها سروده ولي درمورد جنگ وقلعه تولك برخي از آن را چنين ميخوانيم:
اندران مدت كه اوبــــــرمـــوجب فـــــرمان شاه **** از هـــــري شد ســــوي تولك باسپاه بــــي كران
كينه تـوز وديده دوز وخصم سوز وجنگ ســــــاز **** شيـــر جـوش درع پوش وسخت كـوش وكاردان
باد پايان بگاه حــرب هــــريـــك جــان نـــهاد **** چـيره دستاني بــــوقت ضــرب هـريك جانـستان
با فزع شير سياه از تــيغ شـــــان در مرغــــــزار **** بــا جــزع بازسپـيد از تــــير شـــان در آشـــيان
نارســـيده بانـك كوس او بدان شــــامـخ حـــــصار **** نا فــتاده عـــكس تيـــغ او بــرآن راســـخ مــكان
چـون سوي تولك روان شـد لشكر منــــــــصور او **** كـــــتوال حـــصن آن بـــبريد امـــــيد از روان
رئيت او بود در اوبه هنوز آنــگه كه خــــــــواست **** ازمــــــيان قلـــــعه تولـــك نـــــداي الامــــــان
قلعه بســـتدكه هرگز كس بـــرآن قــــادر نـشد **** از ســلاطين گــــــــذشته از مــــلـوك باســتان
برسر كوهي نهاده از بلندي چـــون ســپـــــهر **** تــــــنگ راهــــي ساخته آن را چو راه كهكشان
عـقل گـــردد گـركند در وي تــفكر مســــــتمند ****‌ وهــــــم گــردد گــــــر كـند در وي تامل ناتوان
نسر طايــــر گرشود فوق السماوات الــــــعلي **** بــــــــرجي آن را ديـــد نتـــــواند مگر برآستان
در ثـري بيند ثـــريا با سمك بــــــــيند ســـماك **** گـــركند دربـــومش ازبامش نــــظاره پاســـبان
شيــرصـــورت كرده بـــرايوان آن بـيگاه وگاه **** چـــون شـــكاري گاوگردان را گرفته در دهان
مـوضعي بگشاد ازين گونه بيك ساعت كه بود **** فــــــتح آن را يار صـــــنــع كردگار مستعان
لاجـــرم باشد چنين احـــوال هـرك او را بود******** قـــــــوت راي بــلند وقدرت بــــخت جـــوان
 
 
  اين يك امر مسلم است كه بعد از سقوط واضمحلال امپراطوري غوري ها تحول عظمي درحيات سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي افغانستان پديدار شد كه تاريخ شاهد آنست اگر بعضي داشته هاي آنها از بين رفته مگر  افتخارات بزرگ شان باقي مانده كه نه نتها افغانستان بلكه عده زياد از كشور هاي جهان آنها را بديده قدر مي بينند . در اوضاع واحوال كنوني دانشمندان غور در احياء تاريخ فرهنگ خدماتي را كه غوريان در عرصه هاي مختلف كرده اند مكلفيت دارند خوشبختانه دانشمندان ، نويسندگان وفرهنگيان ولايت غور براين شدند تا كارهاي فرهنگي ، ادبي ، وتاريخي را روي دست بگيرند شهكاري ها ، هويت سياسي خدمات اجتماعي سلاطين وامپراطوري غوري ها را درسطح كشور ، منطقه وجهان معرفي نمايند . در نتيجه به ابتكار فرزندان صديق ولايت غور موسسين وپايه گزاران {بنياد فرهنگي جهانداران غوري} ديپلوم انجينير عبدالرحمن ونثار احمد حبيبي بهمكاري بي شائبه غوريان با فهم ودرك در نخست {سيمينار بين المللي علمي تحقيقي امپراطوري غوري ها جايگاه آن در تاريخ ، تمدن وفرهنگ} را در كابل به اشتراك ديپلومات هاي خارجي اراكين دولتي دانشمندان عده از ولايات كشور به كميت اضافه از هزار نفر داير نمودند
علاوه از بيانات شفاهي اتباع خارجي ودانشمندان داخلي در حدود {يكصدوپنجاه} مقاله علمي آماده خوانش بود از جمله برخي قرائت ، وتعداد زيادي نسبت تنگي وقت باقي ماند حين صدور قطعنامه تصميم گرفته شد تا مجموع مقالات چاپ شود.
  بدوام اين سيمينار بزرگ تاريخي بنياد فرهنگي جهانداران غوري دست بجاپ ونشر يك سلسله كتب ذيل زدند: 
1- چاپ مرحله اول ، دوم وسوم تاريخ امپراطوري غوري ها تاليف شاه محمود محمود.
2- چاپ مجمع الجواهر با هتمام وگرد آوري سيد محمد رفيق نادم.
3- چاپ سلاطين نامه ، امپراطوري غوري ها طور منظوم اثر مولوي نظام الدين نعماني.
4- چاپ كتاب سلطان رضيه غوري اثر نثاراحمد حبيبي.
5- چاپ زندگي نامه پرتو نادري.
6- چاپ كتاب آتش مجموعه اشعار عبيدالله سرحدي بهمت واهتمام نثار احمد حبيبي.
چاپ مجدد طبقات ناصري ومجموعه مقالات سيمينار علمي تحقيقي امپراطوري غوري ها زير چاپ قرار دارد كه بعد از ختم بدسترس جامعه قرار داده ميشود.
  درسالجاري 1389 ازطرف بنياد فرهنگي جهانداران غوري مقبره سلطان غياث الدين از قالين فرش در جوار آن كتابخانه تاسيس گرديد وكار هاي لازم ديگر انجام شد.
بمنظور فعاليت هاي بهتر فرهنگي در عرصه هاي مختلف {بنياد فرهنگي جهانداران غوري} را ايجاد بوزارت عدليه ثبت وراجستر واجازه فعاليت كسب نمودند بعد از ختم اين همايش بزرگ دفتر بنياد فرهنگي جهانداران غوري را در زون غرب بدست شما بزرگان به قطع نوار افتتاح خواهيم كرد .
 
بااحترام
سيد محمد رفيق نادم
رئيس بنياد فرهنگي جهانداران غوري در حوزه غرب
5/12/1389
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.