آرشیف

2020-4-6

محمد عالم افتخار

از «همه شمول» امریکا تا «همه شمول» داکترعبدالله و سلیم مجاز

(تأمل و تبصره غیر شعاری)
 
تصور میرفت که پس از اشتراک تمامی نمایندگان سیاسی و نظامی امریکا و ناتو و اکثر ممالک غربی در مراسم تحلیف جناب اشرف غنی احمد زی در 19 حوت 1398؛ گفتنی های امریکا و همسویان در مورد مسئاله قدرت و دولت در افغانستان خاتمه یافته باشد.
راستش بنده شخصن وقتی شنیدم که آقای مایک پامپیئو وزیر خارجه امریکا برای سفر از قبل اعلان نشده به کابل رفته است؛ حدسم این بود که حامل پیام تبریک جناب رئیس جمهور امریکا به «رئیس جمهور منتخب افغانستان اشرف غنی» میباشد و به دلیل آینکه جمهوری اسلامی افغانستان متحد استراتیژیک امریکا خارج از ناتو است؛ لازم دیده شده است که این تشریفات با فوق العادگی خاص انجام شود و شاید هم در نظر است که کم و بیش تاخیر پیش آمده در مورد هم به اینگونه جبیره گردد.
اما روزی بعد که هیاهو برپا شد؛ آقای مایک پامپیئو با خشم و عصبانیت کابل را ترک نموده است؛ هک پک ماندم. تا آنکه چیز چیزی از اعلامیه وزارت خارجه امریکا یعنی اعلام خود آقای پامپیئو را شنیدم و خواندم:
* امریکا از اینکه اشرف غنی رئیس جمهور و عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه به وزیر خارجه امریکا گفته اند که نمیتوانند با هم حکومت همه شمول بسازند؛ نومید شده عمل اینها غیر مسئولانه است و باعث بی حرمتی به افغانها، امریکایی ها و تمام آنانی است که برای افغانستان قرباتی داده اند.
* در نتیجه امریکا تصمیم گرفت که یک میلیارد دالر از کمک هایش را برای افغانستان قطع کند، یک ملیارد دیگر را هم سال آینده قطع میکند و در مجامع کمک کننده بین المللی هم روش حمایوی خود را تغییر میدهد….
به حیث کسی که چند صباح با قلم و خوانش و کاوش و حساب و کتاب سپری کرده ام؛ برایم هضم و قبول این همه کارنامه ضد و مضاد آسان نبود. خاصه که متن اصلی و کمی مطمئن اعلامیه دستگاه بزرگ دپلوماسی امریکا را زود به دست نیاورده بودم که حالا مایلم در پاورقی تقدیم شما کنم تا عرایضم را بهتر برداشت نمایید(1).
هنوز هم به نظرم منطقی همان حدس اولی ام بود که جناب پامپیئو به اشرف غنی که «سند اصولی!» کمسیون انتخابات! افغانستان را به دست داشت؛ اصالتن  و وکالتن تبریکات گفته کمر ایشان را با یک تبرُکیه امریکایی یا یک دستمال گل سیب آسیایی می بستند و دعا و فاتحه و تمت بالخیر می کردند.
ولی این دیگرش غیر منتظره و غیر قابل فهم بود و هنوز هست. ابرقدرتی که زمین و فضای افغانستان را در شب و روز  زیر کنترول و زیر ذره بین دارد و حتی تمامی ریز و درشت جاری مرئی و نامرئی در آن را ضبط فیلم و نوار و «nano cheeps» چیپ های نانویی میکند؛  در مورد آنچه که نه تنها تحت نظرش انجام شده بلکه توسط نمایندگان و شرکایش مانند همه کاره سی و چند ساله جناب زلمای خلیلزاد؛ تا آخرین منزل همراهی و همسویی شده دیگر چه اما و اگری میتواند و می باید داشته باشد؟
چگونه میتواند رئیس جمهوری که توسط خود امریکا  پرورده و آورده و باز آورده شده است؛ امریکا را «نا امید و ناراضی» در حدی بگرداند که چاره را در قطع کردن کمک های میلیاردی خود بجوید؟
در خبر ها اینهم آمده بود که جناب پامپیئو شاید همراه با پیام تبریکیه دونالد ترامپ؛ این پیام حکومت امریکا را نیز آورده بوده که رئیس جمهور غنی با عبداله عبدالله رقیب انتخاباتی ی «خوابانیده و شکست داده» اش یک حکومت «همه شمول» بسازد که «منافع ملی امریکا» آنرا ایجاب میکند.
اعلام های رسانه ای و اعلامیه وزارت خارجه امریکا اشعار داشتند که اشرف غنی و عبدالله عبدالله؛ علی السویه و به اندازه و طرز و ترتیب برابر! به این پیام و خواسته «نه خیر و نمیشود» گفتند و همان بود که جناب پامپیئو را از کابل به قطر پاس داده به سوی ملا برادر و کلانهای طالبان شوت کردند.
البته من زیاد ریاضی نمیدانم و اینکه با محاسبات پیش گفته و آنچه در خلق «حکومت وحدت ملی» توسط جناب جان کری سلف آقای پامپیئو و جریان پنجسال سرگذشت آن حکومت جانانه؛ ثبت تاریخ شده است؛ چطور و چه وقت اشرف غنی و عبدالله عبدالله هموزن و همطراز و هم ارز و هم توان و هم اختیار شده اند؛ آنهم در دیدگاه امریکایی؟
حل و فصل این قضیه شاید نیازمند ارشمیدس و همپایگان بعدی اش در عالم ریاضیات عالی و کانتومی باشد!
خصوصاً که پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری زیاد دیدیم و شنیدیم که عبدالله عبدالله و دار و دسته اش نه تنها هم شأن رئیس جمهور غنی نیست که «یاغی و باغی» و سزاوار «سرکوبی» میباشد!!
آرزومندم بزرگان اندیشه و منطق و نظر؛ بشگافند و معلوم دارند که امریکا وقتا که غیر از اشرف غنی مغز متفکر گنگ بیروت؛ رهبر هم ارزی دیگری هم به نام عبدالله عبدالله در افغانستان سراغ نموده و شناخته بود؛ در حدیکه بدون ناخدایی او هم کشتی افغانستان را نمیشد طبق منافع ملی امریکا راه انداخت؛ چرا در تمام دوران «حکومت وحدت ملی» به این صرافت نیافتاد و باز چرا در دوران «انتخابات» بسیار کشدار و پر پیچ و تاب و پر هنگامه اخیر؛ حکمت به خرچ نداد تا کار به اینجا ها نکشد؟

ادامه مطلب در اینجا