آرشیف

2016-9-2

گل رحمان فراز

از رحتمی فرشته تا خاضع چلتار

از رحتمی فرشته تا خاضع چلتار

عمری از دوره مأموریت ولایتی چند والی گذشت و ما در جریان کار ایشان نبودیم و همان خاطر نمی توانیم کارکرد و عملکرد ایشان را در قالب مأموریت ولایتی شان به نقد و نظر، تمثیل، ستایش و یا نکوهش بگیریم و اینکه تا حال از ایشان و عملکرد شان نام نبردیم تنها دلیل اش همین بی خبری مان از اجراات و عملکرد ایشان بوده است.
اما از بدو تقرر محترم سید انور رحتمی – بحیث والی ولایت غور تا حال که مأموریت محترم غلام ناصر خاضع بحیث والی غور جریان دارد، جریانات، واکنش ها و عملکرد های مقام ولایت را سراسر در ذره بین دید خویش قرار داده ایم و خوب نظارت می کنیم اینکه ایشان مصروف چه کار های اند و می خواهند برای مردم چه را اثبات کنند. 
فکر کنم بحث روی موضوعات دیگر تکراری شده است و ارزش خواندن اش را از دست داده است، ولی جا دارد تا یک موضوع را محور بحث خویش قرار دهم و موشگافی را در آن قبال ادامه دهم که قرار ذیل است؛ 
"موضوع تمرکز در تأمین امنیت"
در دوره مأموریت جناب رحمتی جنگ و تنش بین شورشیان مخالف دولت و نیروهای امنیتی به پیمانه شدید بود که شدت تنش همان دوره در یک نگاه در وضعیت امنیتی ولسوالی پسابند مشهود است، در آن زمان جنگ در قالب ولسوالی چارسده ادامه داشت ولی حالا در بدنه ولسوالی پسابند ادامه دارد که نقطه و موقعیت جغرافیایی ولسوالی چارسده به مراتب خطرناک تر، سخت گیر تر و دشوار تر از پسابند است، ولی جناب رحتمی با تلاش های فراوان و توانایی های وجودی خویش، بیشتر از یک هفته را با لب خشک، روحیه سرگردان، دل نا جمع، ذهن نا آرام، و پا های بی حرکت در میدان هوایی غور صرف هماهنگ کردن کمک ها، ایجاد هماهنگی ها، ارسال کمک ها، رسانه یی ساختن شدت جنگ، با خبر ساختن سران حکومت مرکزی از وضع امنیتی چارسده و کمبودات نیروهای عازم  و تهیه مشوره برای سران امنیتی بود که در طول یک هفته توانست چارسده را پاک سازی کند، دشمن را نابود و ریشه کن سازد و پرچم آزادی، سرفرازی و مقاومت را بر فراز کوه ها و دره های چارسده به اهتزاز در آورد که سخت ترین مخالفان اش بعد از همان عملکرد و کوشش هایش، وی را به آغوش گرفتند و دست دوستی و صمیمیت دراز کردند.
محترم غلام ناصر خاضع هم حین واقعه را تجربه می کند اما از لحاظ موقعیت جغرافیایی اندکی متفاوت تر، در زمان محترم رحمتی جنگ بین دولت و مخالفان اش در ولسوالی چارسده ادامه داشت ولی حالا در ولسوالی پسابند ادامه دارد، در آن زمان والی داشتیم که رساندن نان و تجهیزات برای نیروهای امنیتی و با خبر ساختن دولت مرکزی از وضعیت ایشان را با ارزش تر از اجرای فریضه حج و عبادت می دانست، او محفوظ ساختن جان انسان را عبادت چند ساله می دانست و ثواب اش را چند برابر!
رحتمی می گفت که زمان حج و زیارت خانه خدا فرض است که حدس بزنیم انگار مسئولیت انسانی برای حفظ جانی کسی و یا کمک رسانی به کسی نداریم و با غفلت و نبود ما چیزی نا بود نمی گردد و یا از کاه، کوهی ساخته نمی شود. حالا ببینید که خاضع چه می کند، از عمر وی حدوداً پنجاه سال می گذرد، در طول این پنجاه سال فقط موقع زیارت حج را عین آغاز تنش پسابند پیدا کرد و یا اینکه ادای فریضه بهانه ی است تمرد از جنگجال های مدیریتی و هماهنگی های نظامی کمک رسانی؟!
غلام ناصر خاضع هراتی است و مهم ترین داشته اش را بی طرفی،  محافظه کاری، چرب زبانی و تیپ زدن شکل می دهد، مردم هرات به چلتاری دیپلوم دارند و در حالت ترجیح می دهند تا در موقع برخورد با مشکلات فرار نمایند و خود را رهایی دهند.
امروز که پسابند در آتش جنگ می سوزد، او مصروف عبادت ریایی خویش است تا بعد از برگشت اش مردم بر او اعتماد کنند بر مسلمان کامل بودنش اش مهر تأیید بگذارند که نه به فایده خودش تمام می شود و نه کدام ارزش بلندی از طرف مردم برایش اعطا می گردد.
پس، بیایید دست به دست همدیگر داده و بگذاریم تا غلام ناصر بعد از ادای حج ریایی اش وارد ولایت غور گردد و بر مأموریت ولایتی اش ادامه دهد، همه یکجا با هم در پی بیرون ساختن و درس عبرت دادن غلام ناصر خاضع کوشش کنیم و هماهنگی ایجاد نماییم!

با مهر
گل رحمان فراز