آرشیف
ارمغان محبت
قاضی مستمند غوری
بــــیا که عــاشــق آن قامت بلـند تو ایم
خــــراب نـــازتــــــوایم ونیازمند توایم
چولالــه دردل مــا داغ جـاودانی تست
تبـــسمی که خــــریدار نوش خند توایم
کـجا رویـــــم کـه مـــا بــید لان این کویئم
چومرغ بال شکسته دو پـا به بند تـــوایـم
به صید دل شد گان زلف خود به پامفگن
کـــه خود فتاده به پیچ وخم کمند توایـم
ززخـــم چشم مترس ای شـرارهٔ آتـــــش
برای حـرز تـو ازجــان ودل سپند توایم
روامـدار تو مــــارا به تلخ کـامـی هـــجر
بیـاکـه بوسه طــلب زان لبـان قنـد تـوایم
اگر صلا دهی ای مه که بعدازین هجران
قبول محـفل انســــیم ودل پسـند تـوایم
متاع خسته جان را به ارمغان بدهیم
جز این به دکهَّ ندایم و مستمند توایم
قاضی مستمند غوری
۲۴ /۲/ ۱۳۹۳
نوش خند:´خنده شیرین
حرز: حفظ کردن،برای دفع زخم چشم،دانه های سپند را بر آتش می اندازند.
صلادادن: دعوت به مهمانی ، خواستن به محفل.
دکهَّ: دکان کوچک.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور