آرشیف

2014-12-30

afrotan

اجماع “سیأ” سی مارشال آخُند و سفر به کوه قاف !

مي گويند در دوران جنگ با انگلیسها يكي از پهلوانان که لاف زنی هایش شهره خاص و عام بود وادعاي وطن دوستي مي كرد از قضا به جبهه رفت ولي خيلي زود برگشت. پرسيدند پس چرا برگشتي؟! مگر نمي گفتي وطن دوست هستی و در میهن دوستی مانند نداری ؟! پهلوان پنبه ای گفت؛ به من گفته بودند وطن در خطراست ولي وقتي رفتم ديدم دروغ مي گويند، جان خودم در خطر بود… وبرگشتم!

پیوسته به گذشته بخش چهارم :

 

در حد مجالی که امروز داریم تنها میخواهم به مبحث باقیمانده مربوط به " اِجماع ملی " و سخنان مارشال صاحب ملا فهیم آخند که در کنفرانس متولیان ولایات سی وچهارگانه افغانستان ایراد فرموده بود و درست درنقش همان پهلوانهای پنبه ای به جبهه رفته ای که گفته بود علت برگشت اش به خانه دروغ های بوده که می گفتند وطن درخطر است ! مگر وقتی با چشمانش دید و با قلب اش احساس کرد که دروغ میگویند همه چیز سر جایش است ولی تنها جان و منافع وی در خطر بوده است .!!! به خانه و زندگی اش برگشت .!! 
البته این واقیعتی است مشهود و از مقوله توضیح واضیحات که نقشه ها و دستاویزهای تمامی کسانی که در هردو حوزه شبکه ای مافیائی بنام دولت جمهوری اسلامی افغانستان و اپوزیسیون اعم از مخالفین مسلح و غیر مسلح داخلی با هم شاخ به شاخ میشوند فاقد مشروعیت لازم سیاسی و عقیدتی محسوب میشوند از همین روست که می بینیم وقتی بزرگان وشخصیت های فکریی هر دو جریان یکی در دفاع از آنچه که ارزش ها و دست آورد های دموکراتیک و مدنی می نامند وجناح منتقد دیگری که همین ارزشها را ضد ارزش و مغائر با هویت ملی مردم فقیر افغانستان میشمارند ، شاخص ها برای مشروعیت و عدم مشروعیت را تنها در " انتقاد " کردن می بینند به عبارت دیگر با راه اندازیی سیلی از انتقادات خشک و میان تهی که بیشتر از قلمرو " انتقاد برای انتقاد " تجاؤز نه میکنند کینه های تاریخی و نفرتهای قومی و نژادیی خویش را می پوشانند . اگرچه از منظربرخی " قـانـون " و " آزادی توام با عدالت " لازم وملزوم یکد یگرند ، اما به هر حال نه میتوان نبود تفکر و ایمان بالقوه بر گفتمان آزادی و عدالت در کالبد فکری هردو جریان « دولت و اپوزیسیون!! » که برای رسیدن به قدرت مافیائی در جامعه سنتی افغانستان تلاش میکنند نادیده گرفت . بزرگترین تضاد و پارادُکسی که وجود دارد و نیازمند هیچگونه توضیح و تفسیر نیست متعلق به نا هم آهنگ بودن قلمرو اندیشه و ایمانِ بالقوه بر مفاهیم مهمی چون عدالت – آزادی و مؤلفه های حقوق بشر است که حاملان گفتمان واحدی در هردو حوزه یعنی " دولت و اپوزسیون " آنرا با غلط وبصورت ریأ کارانه به مثابه برابری عمومی – آزادی و مؤلفه های از حقوق بشرمطرح میکنند . لهذا باید گفت که مدعیان دروغین این حوزه فکر وعمل یعنی « دولت و اپوزیسیون!! » درحالی از عدالت – صلح – آزادی و دموکراسی سخن میگویند که اصولأ مفاهیم بزرگی چون عدالت ، آزادی و مردم سالاری با اعتقادات و باور های شان فرسنگها فاصیله دارند . البته مشکل اساسی این گفتمان ها آن است که مفهوم عدالت توام با آزادی و دموکراسی هرگز درتاریخ چند دهه آخیر جامعه ما نهادینه نشده وحتی احادی از جامعه و شهروندان سرزمین تاریخی ما فرصت سازماندهی خودرا نیافته است . 
«کنفرانس بن!» نیز که نوع آزمائیش بسیج سیاسی و اعتقادی در تاریخ معاصرما بشمار میرفت ، متأسفانه نه قبل و نه هم پس از تشکیل اداره موقت در افغانستان نتوانیستیم جامعه را در قالب نهاد های مدنی و اجتماعی سازمان دهی کنیم زیرا کنفرانس بن به هردلیلی که بود متکی بر پایه های افکار عمومی سازمان نیافته بود . تنها عاملی که میتوانیست گفتمان برآمده از « کنفرانس بن » را به بدنه اجتماعی مگرمجروح تاریخ جامعه افغانی متوصل کند همانا استفاده از فرصت های بوده که گام به گام باید آنرا با آنتن های هوش و وجدان ملی جامعه و کشور افغانستان شناسائی و درک میکردیم و شگافهای فعال و نیمه فعال مزمن در جامعه را نشانه می گرفتیم که با دریغ و تأسف ما بدون توجه به روند تکاملی جوامع بشرو آموختن ازعوامل عینی ظهور وزوال مدنیت ها و فرهنگ های اقوام وقبائیل پیشین تنها با اتکأ به این استدلال عامیانه که « ماهی را هروقت از آب بیرون آری زنده هست !!» دست کم دوازده سال را با سرازیر شدن هزاران میلیون دالراز جامعه جهانی به کشور فقیرما گام به گام به عقب میرویم و با مظاهری از پیشرفت و دست آورد های که مردم افغانستان چندین دهه قبل با هزاران زحمت و مُشقت حاصل نموده بود نزدیک میشویم و طبیعی است که پیشرفت های چندین دهه قبل را و آنهم بصورت دروغین و مکارانه محصول دوره ء آخیر دوازده ساله ای محسوب کنیم که با سقوط رژیم دست نشانده القاعده وطالبان درافغانستان ایجاد شده است .!! در چنین اوضاع تاروتاریکی هست که مفاهیم ارزشمندی چون « اجماع ملی » زبانزد خاص وعام بویژه چیزفهمان و بلند پروازان مست به نشه قدرت درهردو حوزه گفتمان منبعث از « کنفرانس بن !!» شده است و آنرا به میل و ذوق خویش تعبیر و تفسیر میکنند .
اکنون بدنیست که باردیگرنگاه مختصری به بحثی که به سلسله گذشته باید پیگیری کنیم باندازیم . چنانچه قبلأ خاطرنشان ساخته بودیم و بحث فرمائیشات مارشال ملا فهیم آخُند را به اینجا رسانده بودیم :
پس از تشکیل کنفرانس بن حین انتقال قدرت به اداره موقت برهبریی جناب حامد کرزی وضع ارگ مقر ریاست جمهوری افغانستان با اندازه ای خراب بوده که حتی برای کاکای حامد کرزی رئیس اداره مؤقت افغانستان که لابد در مهمانخانه های ارگ باید می خوابید شخصی بنام رئیس صاحب اعتبار راغرض آوردن یک تخته کمپل فرستادید تاکاکای کرزی شب را بدون کمپل سپری نکند . ؟! مسخره ترین بخش این داستان آنجاست که جناب مارشال صاحب بخاطر راست جلوه دادن این داستان شخصی بنام داکتر اشرف غنی احمدزی را به گواهی می طلبد . و درست این عمل جناب مارشال صاحب مصداق این حکایت گونه ای عامیانه و فولکلوریک فرهنگ ما است که از روباه پرسیدند : شاهد ات کیست ؟ گفت دُ مم ! 
درست این قسمتی است ازحکایت تاریخی شب حادثه ء انتقال قدرت از حکومت مجاهدین برهبریی فقید استاد ربانی است که بروایت صحیح از حضرت مارشال صاحب بیان شده است . اما من باشنیدن این روایت آنهم از قول یک چهره نامورنظامی و جهادی چون سپاه سالار فهیم صاحب به این باور رسیدم که خدا نخواسته بیماریی قند و فشار خون جلالتمآب مارشال صاحب افزایش یافته باشد که روایت های تاریخی چندین سال قبل را با چنین بی پروائی وبصورت هذیان گونه بیان می فرمایند ! شما عزیزان وقتی این روایتی را که حاویی انتقال قدرت از دولت اسلامی افغانستان برهبریی استاد ربانی را پس از سقوط رژیم طالبان به اداره موقت به ریاست حامد خان کرزی با نگاه موشگافانه تجزیه و تحلیل فرمائید نسبت به نگهبانان قدرت مستقر در ارگ کابل بویژه بتاریخ هفتم اکتوبر سال ۲۰۰۱ که رژیم طالبان ساقط شده بود تا ۲۲ دسمبر ۲۰۰۱ یعنی استقرار حکومت مستعجلی که بنام دولت اسلامی افغانستان برهبریی مرحوم استاد ربانی بر شهر کابل مستولی گردید از لحاظ امانت داری وحس مسؤلیت در برابر دارایی های عامه چه تصؤری پیدا میکنید ؟ آیا وقتی از بلند پایه گان رژیم مستعجل دوماهه اعتراف میکند که در قصرریاست جمهوری حتی یک تخته لحاف و کمپلی یافت نه میشد که برای خواب کاکای رئیس صاحب کرزی ازآن استفاده گردد و شخصی بنام رئیس صاحب اعتبارغرض آوردن یک تخته کمپل برای خواب کاکا ی رئیس صاحب کرزی وارد عمل شد و یک تخته پتو را از منزل اش آوردند . …

ادامه دارد