آرشیف
آمــــوزش نــمــــــــاز
عبدالله حيدري
ترتيب دكتر: عبدالله بن أحمد بن علي الزيد
ترجمهء أبي عبدالله: إسحاق بن عبدالله دبيري
تقديم: عبدالله حيدرى
________________________________
• تقديم
• مقدمهء مترجم
• مقدمهء نويسنده
• پيشگفتار
• فضل نماز
• طهارت و پاكيزگي
• نمازهاي فرض
• صفت و چگونگي نماز
• نماز جمعه
• نماز جماعت
• نماز مسافر
• أذكار و أوراد سنت
• سنتها راتبه
• ترجمهء نويسنده كتاب
________________________________از آنجايي كه اسلام عزيز واصول واحكام ارزشمند آن طي چند سال، وبلكه چند دههء أخير، بويژه در ميان مسلمانان فارسـي زبان افغانستان وتاجيكستان بتاريكي گرائيده، و شايد بتوان گفت بفراموشي سپرده شده بود، كه طبعاً هر جامعه اي مشكلات خاص خودش را داشته است، اينك كه فرصت فراهم آمده لازم است هر چه بيشتر و بهتر در اين زمينه كار و فعاليت انجام داد، تا راه براي فهم اصول و مزايا، و سپس احكام مختلف اسلام كه بحق جابگوي تمامي مشكلات بشر در همهء عرصه هاي زندگي است هموار گردد.
رسالهء كوناهي كه به نام ((آمـوزش نماز)) توسط دكتر عبدالله بن أحمد بن علي الزيد ـ حفظه الله ـ بزبان عربي نگاشته شده، و برادر عزيزمان آقاي إسحق دبيري آنرا به زبان فارسي برگرديده، گام مثبتي در همين راستا است.
آقاي دبـيري يكي از جوانان آگاه و فعالي است كه شديداً علاقه مند خدمت به اسـلام عزيز بوده، و بويژه در باب تأليف و ترجمه بزبان فارسي شـوق و علاقهء خاصي دارد.
علاوه بر رسالهء ((آمـوزش نماز)) چند رسالهء مفيد ديگر نيز نگاشته و يا ترجمـه كرده است كه هم اكنـون زيـر چاپند از جمله:
1 ـ مختصري از مناسك و راهنماي حج، تأليف.
2 ـ قبر: عذاب و خوشي آن، ترجمه.
3 ـ نامه اي برادرانه، ترجمه.
4 ـ خداشناسي براي خردسالان، تأليف.
5 ـ وجوب عمل به سنت رسول (ص) و كفر كسيكه آنرا انكار كند، ترجمه.
6 ـ واجباتي كه بر هر مسلمان مرد و زن دانستن آن ضروري است، ترجمه، وغير از اينها.
بنده بعنوان يك طلبه مبتدي زبان فارسي، از ايـن فرايند نيك بسيار خوشحالم، و از اينكه آقاي دبيـري اين بندهء ناچيز را أهل دانسته كه أثرش را مراجعه كند و اظهار نظر نمايد خوشحال تر.
پس قدم گذاشتن فعالانه شيخ إسحق دبيري را به عرصهء خدمت به مسلمانان فارسي زبان براي ايشان و خـوانندگان شان تبريك عرض مى كنم، و از خداوند متعال اميدوارم به ايشان توفيق بيشتر و بهتر نوشتن، و به خوانندگان ايشان توفيق خواندن و عمل كردن و رسـاندن عنايت فرمايد، و به ديگر كساني كه ذوق و علاقهء خدمت به اسلام و امت اسـلامي را دارند نيز همت و حوصله عطا نمايد، بويژه در عـرصهء ترجمـه و تأليـف بزبان فارسـي، به اميـد آنكه إن شـاء الله شـاهد پا گذاشتن جـوانان فعال ديگري در ايـن ميدان باشيم.عبدالله حيدري
28/5/1377هجري شمسي برابر با
26/4/1419هـجري قمري________________________________________
مقدمهء مترجم
الحمدلله الذي فرض الصلاة على عباده وأمرهم بإقامتها وحٌسن أدائها وعلَّق النجاح والفلاح بالخشوع فيها وجعلها فرقاناً بين الايمان والكفر وناهية عن الفحشاء والمنكر والصلاة على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه ومن سار على نهجه إلى يوم الدين أما بعد:
نماز ركن دوم اسلام و از مهمترين ركن بعد از شهادتين بشمار مى رود، خداوند مى فرمايد: وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ(44). [النحل].
[و به تو قرآن نازل كرديم تا براي مردم روشن سازي آنچه را كه بر آنان فروفرستاده شده است].
پس رسول الله (ص) اين امانتي كه بر دوش او بود بطور كامل به مردم رسانيده است، و نماز بزرگترين عبادتي است كه براي مردم بيان فرموده، هم با قول و هم با فعل، حتي اينكه يكبار بالاي منبر نماز خواند تا مـردم از او چگونگي نماز را بياموزند و فرمود: ((إنَّما صنعت هذا لتأتموا بي ولِتَعَلَّموا صلاتي)). [متفق عليه].
من اينكار را كردم تا اينكه شما از من پيروي كنيد و چگونگي نماز خواندن را ياد بگيريد.
رسـول الله (ص) فرمودنـد: ((أول ما يحاسب به العبد المسلم يوم القيامة الصلاة المكتوبة، فإن أتمَّها وإلاَّ قيل: انظروا هل له من تطوع؟ فإن كان له تطوع أكملت الفريضة مـن تطوعه ثم يفعل بسائر الأعمال المفروضة مثل ذلك)). [أبوداود وابن ماجه].
اولين چيزي كه بندهء مسلمان در روز قيامت در مورد آن باز خواست مى شود نماز است، پس اگر آنرا بطور كامل ادا كرده كه خوب است، وگرنه خداوند به فرشتگان خود مى فرمايد: (در حاليكه او بهتر مى داند) نگاه كنيد آيا بندهء من نماز سنت و نافله اي هم دارد؟ پـس اگر علاوه بر فريضه، نماز نفل و سنتي داشت فريضه اي را كه در آن نقص وجود دارد با آن سنت و نافله كامل مى كنند، سپس به همين ترتيب به بقيهء اعمال وي حسابرسي مى شود.
پس نماز سرمايهء هر مسلمان بشمار مى رود، زيرا تمامي اعمال و كردار او وابسته به قبول شدن، يا رد شدن نماز اوست، همچنانكه تاجر اگر سرمايه نداشته باشد نمى تواند تجارت كند تا سودي ببرد، و اين دلالت بر بزرگي منزلت نماز در اسلام دارد.
پس كسيكه آرزوي ملاقات خداوند را دارد نبايد از اداي آن كسالت ورزد زيرا نماز تشخيص دهنده و بيان كننده حد فاصل بين اسلام و كفر است، و آن ستون اسلام بشمار مى رود كه بجز آن بر چيزي ديگر استوار نخواهد ماند.
پيامبر اسـلام (ص) ما را به پيروي از خود امر فرموده، و اين پيروي را بر ما واجب كرده است، چنانكه مى فرمايند: ((صلوا كما رأيتموني أصلي)). [بخاري].
طوري نماز بخوانيد كه مرا ديديد نماز مى خوانم.
و بشارت داده به كسيكه مانند او نماز بخواند، كه خداوند عهد و پيمان كرده اسنت گناهان او را ببخشد، چنانكه مى فرمايد: ((خمس صلوات افترضهن الله عز وجل، من أحسن وضوءهن، وصلاهنَّ لوقتهنَّ، وأتم ركوعهنَّ وسجـودهنَّ وخشوعهنَّ، كان له على الله عهداً أن يغفر له، ومـن لم يفعل فليس له على الله عهدٌ، إن شاء غفر له، وإن شاء عذّبه)). [أبوداود].
خداوند پنج نماز بر بندگانش فرض نموده است، كسيكه بطور كامل وضوء بگيرد و به وقت آن نمازها را ادا كند، و ركوع و سجود و خشوع و خضوع آنها را بطور كامل انجام دهد، خداوند تعهد كرده است كه گناهان او را ببخشايد، و كسيكه آنرا انجام ندهد خداوند تعهدي ندارد كه گناهان او را ببخشد، اگر خواست گناهان او را مى بخشد، وگرنه او را عذاب مى دهد.
لذا با در نظر داشت اين أهميت فـوق العاده، ما اين رسالهء مختصر كه در همين باب نوشته شده براي مسلمانان فارسي زبان ترجمه كرديم تا به أهميت آن پي ببرند و چگونگي اداي نماز را بياموزند و آنرا بطور كامل ادا كنند.
إسحاق بن عبدالله دبيري
رياض 29/1/1419هجري قمري________________________________________
مقدمهالحمد لله وحـده والصـلاة والسـلام على رسول الله محمد بن عبدالله (ص) وبعد:
چندين بار از من خواسته شد تا كتابي مختصر و جامع در بارهء ركن دوم اسـلام كه نماز است بنويسم، كتابي در برگيرندهء امور اساسي آن بوده و در عين حال قابليت ترجمه بزبانهاي ديگر نيز داشته باشد.
لذا پس از جمع كردن و بررسي كتابهائيكه در بارهء نماز نوشته شده، برايم واضح گرديد كه هر كتابي در يكي از قسمتهاي نماز سخن مى گويد.
بعضي از آنها در باره صفت و چگونگي اداي نماز نوشته شده، و أهميت و فضل نـماز را ترك كرده، و بعض ديگر مسائل اختلافي را كه براي نوآموزان ذكر آن لازم نيست شرح داده است.
پس لازم دانستم مسائل مهمي كه بر هر مسلمان واجب است آنرا انجام دهد، با إرائه دلايل شرعي از قرآن كريم و سنت رسول الله (ص) جمع آوري كنم و مسائلي كه در آن اختلاف وجود دارد، و نيز پژوهشهاي طولاني را ترك كنم، با مراعات به اختصار و شموليت موضوع، تا اينكه به فهم هر خواننده اي نزديك بوده و ممكن باشد به زبانهاي ديگر نيز ترجمه شود.
از خداوند مسئلت دارم كه نفع آنرا به همگي برساند و خداست شنوا و إجابت كننده دعاها.
والله الموفق
رياض 1/1/1414هـ
د. عبدالله بن أحمد الزيد________________________________________
پيشگفتاردر صحيحين از رسول اكرم (ص) ثابت است كه فرمودند: ((بُني الإسـلام علي خمس شهادة أن لا إله إلاَّ الله وأنَّ محمداً رسول الله وإقام الصلاة وإيتاء الزكاة وصوم رمضان وحج البيت لمن استطاع إليه سبيلاً)). [متفق عليه].
اين حديث شريف شامل اركان پنجگانه اسلام است كه عبارتند از:
ركن أول: گواهي دادن كه خدائي بحق نيست مگر خداي يكتا، و محمد (ص) رسول و فرستاده خداست.
و معني شهات ((لا إله إلاَّ الله)): يعني معبود و خالق بحقي نيست مگر خداي يكتا و يگانه.
پس ((لا إله)) تمامي آنچه غير از خدا عبادت مى شود نفي مى كند.
و ((إلاَّ الله)) عبادت خداي يكتائي كه هيچ شريكي ندارد ثابت مى كند، چنانكه خداوند مى فرمايد: شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(18). [آل عمران].
[خداوند كه به داد(همه امور هستي) را تدبير مى كند و فرشتگان و عالمان، گواهي دهند كه معبود(حقي) جز او نيست. (آري) معبود(حقي) جز او(كه) پيروزمندِ فرزانه است، نيست].
پس مقتضاي شهادت ((لا إله إلاَّ الله)) اعتراف كردن به سه چيز است:
أول: اينكه توحيد ألوهيت فقط براي خداي يكتاست
و آن عبارت است از: يكتا دانستن خداوند به تمام عبادتها، و عدم اعتقاد چيزي از آن براي غير از او.
و اين توحيد ألوهيت چيزي است كه خداوند مخلوقات را بسبب آن آفـريده چنانكه مى فرمايد: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ(56). [الذاريات].
[جن و إنس را جز براي آنكه مرا بندگي كنند نيافريده ام].
و همين ـ ألوهيت ـ است كه خداوند پيامبران را بسبب آن فرستاده، و كتابها را نازل فرموده است.
چنانكه مى فرمايد: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ(36). [النحل].
[و به يقين در (ميان) هر امتي رسولي را برانگيختيم، (با اين دعوت) كه: خداوند را بندگي كنيد و از طاغوت بپرهيزيد].
و شرك ضد توحيد است
پس اگر معناي ((توحيد)): تمام عبادتها را فقط از آن خــدا دانستن است، ((شرك)): انجام چيزي از عبادتها براي غير خداست.
و كسيكه بدون اكراه چيزي از انواع عبادت اعم از نماز، يا روزه، يا نذر، يا قرباني، يا طلب مدد را براي غير خدا، چه صاحب قبري، و چه غير از آن انجام دهد به خـدا شرك آورده و براي او شريكي قائل شده است.
و شرك بزرگترين گناهان است، تمامي اعمال و كردار را محو و نابود مى كند، وكسيكه به شرك آلوده شود، مال و جان او مباح است.
دوم: توحيد ربوبيت: و عبارت است از: اعتقاد داشتن به اينكه خداوند خالق همه مخلوقات و روزي دهنده آنهاست، و اوست كه به آنها زندگي مى بخشد سپس آنها را مى ميراند.
و تدبير كننده اي كه براي او ملكيت آسمانها و زمين است.
و اقرار نمودن به اين نوع توحيد جزو فطري است كه خـداوند بنده را بر آن بطور فطري و غريزي آفريـده، و همه انسانها حتي مشركين كه پيامبر اسـلام (ص) در بين آنان مبعوث شده بود به اين نوع توحيد اقرار داشتند، و آنرا انكار نمى كردند، چنانكه خداوند مى فرمايد: قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ(31). [يونس].
[بگو: چه كسي از آسمان و زمبن به شما روزي مى دهد، يا كيست كه حاكم بر گوش و ديدگان است؟ و كيست كه زنده را از مرده بيرون مى آورد، و مرده را از زنده بيرون مى آورد؟ و كيست كه كار(هستي) را تدبير مى كند؟ خواهند گفت: خدا. پس بگو: آيا پروا نمى كنيد؟].
و هيچكس از انسانها اين توحيد را انكار نمى كند بجز عده أي شاذ و نادر از بشر كه ظاهراً آنرا انكار مى كنند، أما در باطن به آن اعتراف دارند، و اين انكارشان فقط از روي عناد و گردنكشي است، چنانكه خداوند مى فرمايــد: وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا(14). [النمل].
[و آن(ها) را در حالي كه دلهايشان آن(ها) را باور داشته بود، از روي ستم و سركشي انكار كردند].
سوم: توحيد أسماء و صفات خـداوند: كه عبارت است از: ايمان داشتن به آنچه خـداوند خود را به آن توصيف فرموده، يا به آنچه رسول الله (ص) خداوند را به آن وصف فرموده است.
و ثابت كردن آن به صورتيكه شايسته و لايق عظمت و كبريائي بارى تعالي باشد، بدون بيان كيفيت چگونگي آن، و بدون آوردن مثال براي آن، و بدون شبيه كـردن به چيزي، و بدون تحريف و تغيير دادن نص و معناي آن، و بدون انكار اسم و صفتي از اسمها و صفاتهاي خداوند، چنانكه مى فرمايـد: وَلِلّهِ الأَسْماء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا(180). [الأعراف].
[و خداوند نامهاي نيك دارد. پس به آن(نامها) او را به(دعا) بخوانيد].
و همچنان مى فرمايد: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ(11). [الشورى ].
[چيزي مانند او نيست. و او شنواي بيناست].
پس ((لا إله إلاَّ الله)): اعلان كردن و اقرار نمودن است به اين سه نوع توحيد، و هر كسيكه آنرا بگويد بطوريكه معناي آنرا بداند، و به مقتضا و ضروريات آن از قبيل نفي شرك و اثبات يگانگي خداوند عمل كند، او مسلمان حقيقي است.
و كسى كه آنرا بگويد و به معني و ضروريات آن ظاهراً عمل كرده و در باطن آنرا انجام ندهـد و به آن اعتقاد نداشته باشد، او منافق است، و كسى كه با زبان بگويد و كردار او مخالف مقتضا و ضروريات آن باشد، او كافر است، اگر چه بارها آنرا تكرار كند.
و معناي شهادت ((محمد رسول الله)): ايمان و تصديق به رسالت محمد است، و چيزى كه محمد (ص) آنرا از نزد خـداوند آورده كه اين ايمان و تصدق بايستي با انجام دادن و اطاعت كردن از اوامر او، و دوري جستن از آنچه كه از آن نهي فرموده همراه باشد، و اينكه تمامي عبادتهاي انسان مطابق و موافق دستور و فرمايش رسول خـدا (ص) باشد، چنانكه خداوند مى فرمايد: لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ(128). [التوبة].
[بى گمان رسولي از خودتان به سوي شما آمد، رنجتان بر او دشوار، بر شما حريص(و) به مؤمنان رئوفِ مهربان است].
و همچنان مى فرمايد: مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ(80). [النساء].
[هركس از رسول(خدا) اطاعت كند، در حقيقت از خداوند فرمان برده است].
و مى فرمايد: وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(132). [آل عمران].
[و از خداوند و رسول(او) فرمان بريد، باشد كه مشمول رحمت قرار گيريد].
و مى فرمايـد: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ(29). [الفتح].
[محمد ص رسول خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سخت گير و در ميانِ خود مهربانند].
ركن دوم و سوم: اداي نماز، و دادن زكات است چنانكه خداوند متعال مى فرمايد: وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلاَةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ(5). [البينة].
[و فرمان نيافتند جز آنكه خدا را ـ در حالى كه پرستش را براي او خالص ساخته اند با پاكدلي(دين ورز به آيين ابراهيمي) ـ بپرستند و نماز بر پا دارند و زكات بپردازند و اين است آيين راستين].
و مى فرمايـد: وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ(43). [البقرة].
[و نماز برپاي داريد و زكات بپردازيد و با ركوع كنندگان ركوع كنيد].
و نماز همان چيزي است كه ما در صدد و قصد بيان آن هستيم.
و زكات: آنچيزي است كه از اموال اغنياء و ثروتمندان گرفته مى شود و بر فقيران و ديگر مستحقين آن توزيع مى گردد.
و اين اصل و قاعدهء بزرگ و عظيمي از اصول اسلام است، كه بوسيلهء آن هماهنگي و همبستگي در جامعهء اسلامي بوجود مى آيد، و افراد آن به يگديگر كمك و ياري مى دهند، لذا مى بينيم كه براي فقير در آنچه در دست غني و ثروتمند است حقي داده شده، بدون اينكه غني و ثروتمند بر فقير منّت بگذارد.
ركن چهارم: روزه ماه مبارك رمضان است. چنانكه مى فرمايــد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(183). [البقـرة].
[اي مؤمنـان، روزه بر شما مقرر شده است، چنانكه بر پيشينيانتان مقرر شده بود، باشد كه تقوي پيشه كنيد].
ركن پنجم: حج و زيارت خانهء خدا است براي كسيكه استطاعت آنرا داشته باشد.
چنانكه خداوند مى فرمايد: وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ(97). [آل عمران].
[و براي خداوند حج خانه(كعبه) بر(عهده) مردم است، (البته) كسى كه بتواند سوي آن راه برد. و هركس كفر ورزد، (بداند) كه خداوند از جهانيان بى نياز است].________________________________________
فضل نماز
از آنچه گذشت معلوم مى شود كه نماز شأن و منزلت بزرگي در اسـلام دارد، و ركن دوم از اركان اسلام است كه اسلام بنده صحيح و درست نمى شود مگر با اداي آن، و اينكه كسالت در آن از صفات منافقين است، و تـرك آن كفر و گمراهي و خـروج از دايرهء اسلام مى باشد، چنانكه رسـول گرامي (ص) مى فرمايد: ((بين الرجل وبين الشرك والكفر ترك الصـلاة)). [مسلم].
بين مرد و بين شرك آوردن و كافر شدن ترك كردن نماز است.
و همچنين (ص) مى فرمايد: ((العهد الذي بيننا وبينهم الصلاة فمن تركها فقد كفر)). [ترمذي].
فرق بين ما مسلمانان و بين كافران و مشركين نماز است، پس كسيكه آنرا ترك كند كافر مى شود.
و نماز پايه و اساس اسـلام است، و آن واسطهء بين بنده و خداست، چنانكه رسول الله (ص) در حديث صحيح مى فرمايد: ((إنَّ أحدكم إذا صلّى يناجي ربه)). [بخاري].
هر يك از شما وقتي نماز مى خواند با خداوند مناجات مى كند.
و آن عـلامت محبت و دوستي بنده با خـدا و قدرداني او از نعمتهايش مى باشد.
و از بزرگي شأن و منزلت نماز نزد خداوند اين است كه اولين فريضه اي است كه بر پيامبر (ص) فرض شده، و فرض شدن آن بر اين امت در آسمان در شب إسراء و معراج بوده است.
و وقتي از رسول خدا (ص) سؤال شد: بهترين اعمال كدام است؟ آن حضرت (ص) فرموند: ((الصلاة على وقتها)). [متفق عليه].
اداي نماز در اوقات آن.
و خداوند آنرا پاكيزكي از گناهان و كارهاي ناشاپست قرار داده است، چنانكه رسـول خدا (ص) مى فرمايد: ((أرأيتم لو أنَّ نهراً بباب أحـدكم يغتسل منه كلَ يومٍ خمس مرات هل يبقى من درنه شيء؟ قالوا: لا قال: كذلك الصلوات الخمس يمحو الله بهن الخطايا)). [متفق عليه]. ببينيد اگر جوي آبي بر درب خانهء يكي از شما جاري باشد و هر روز پنج بار در آن خودش را بشويد آيا از چرك وپليدي بدن او چيزي باقي مى ماند؟ صحابه گفتند: خير، آنحضرت (ص) فرمود: همچنين نمازهاي پنجگانه كه خداوند بوسيلهء آن خطاها و گناهان را محو و نابود مى كند.
و در حـديث آمده كه آخرين وصيت رسول الله (ص) براي امت و آخرين سفارش ايشان در وقت وداع گفتن اين دنيا بسوي آخرت اين بود كه فرمودند: ((در اداى نماز، وحقوق بردگان از خـدا بترسيد، يعني: به آنان احسان و نيكي كنيد)). [أحمد ونسائي وابن ماجه].
و خداوند در قرآن امر نماز را بسيار بزرگ شمرده و نماز و اهل نماز را شرافت بخشيده است، و در مواضع بسيار زيادي از قرآن كريم آنرا ياد فرموده، و بطور خصوصي به آن سفارش نموده است، از آن جمله ارشاد بارى تعالي چنين آمده است: حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ(238). [البقرة].
[بر(گزاردن) نمازها و(بويژه) نماز ميانه(عصر) پايبند باشيد و براي خداوند فروتنانه(به عبادت) بايستيد].
و همچنين خداوند مى فرمايـد: وَأَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ(45). [العنكبوت].
[و نماز را بر پاى دار. كه نماز از(كارهاي) ناشايست و ناپسند باز مى دارد].
و باز مى فرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ(153). [البقرة].
[اي مؤمنان، از بردباري و نماز مدد بجوييد، كه خدا با بردباران است].
و همچنين مى فرمايــد: إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا(103). [النساء].
[كه نماز بر مؤمنان واجبي زماندار است].
و خداوند بر كسى كه نماز را ضايع و پايمال كرده ادا نمى كند، عذابي دردناك واجب نموده و مى فرمايد: فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا(59). [مريم].
[آنگاه پس از آنان ناخلفاني جانشين شدند كه نماز را ترك كردند و از خواسته ها(ي نفساني) پيروي كردند. پس(كيفر) گمراهي را خواهند يافت].
پس بر هر مسلمان واجـب است كه بر نماز محافظت و پايبندي كند، و همچنانكه خداوند آنرا فرض نموده، و در اوقات خـودش آنرا ادا كند، با نيّت اينكه اين عبادت به شكل درست، اطاعت از خدا و رسول خداست، و بداند كه در صورت تخلف به خشم و غضب دردناك و عقاب خداوندي گرفتار خواهد شد.________________________________________
طهارات و پاكيزگي
طهارت و پاكيزگي: پاكي بـدن و لباس و جـايگاه خـواندن نماز را در بر مى گيرد، و طهارت بدن به دو چيز حاصل مى شود:
1 ـ غسل: از جنانب و حيض(عادت ماهانه) و نفاس (خـوني كه بعد از وضع حمل مى آيد) كه با ريختن آب بر تمامي جسم و موي سر با نيّت طهارت، حاصل مى گردد.
2 ـ وضوء: خداوند مى فرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ (6). [المائدة].
[اي مؤمنان، چون به (قصد) نماز برخيزيد، روي خود و دستهايتان را تا آرنجها بشوييد وسرتان را مسح كنيد وپاهايتان را تا دو كعب([1]) (قوزك بشوييد)].
اين آيهء كريمه شامل اموري است كه مرعات نمودن آن در وقت وضوء واجب است:
1 ـ شستن صورت، كه مضمضه و استنشاق نيز جزو صورت شمرده مى شوند.
يعني شستشوي دهان و بيني بوسيله داخل كردن آب در آنها.
2 ـ شستن دو دست تا آرنج.
3 ـ مسح كردن تمامي سر، كه گوشها نيز جزو آن است.
4 ـ شستن دو پا تا قوزك (شتالنگ ، بجلك).
و پاكيزگي لباس و جايگاه اداي نماز، اين است كه آنها را از نجاستها مانند إدرار و مدفوعات انسان و مانند آن پاك نمود.________________________________________
نمازهاي فرض
نمازهاي فرض بر مسلمان در هر شبانه روز پنج وقت است كه عبارتند از: نماز صبح كه آنرا نماز فجر يا بامداد گويند، و نماز ظهر، و نماز عصر، و نماز مغرب، و نماز عشاء و يا خفتن.
1 ـ نماز صبـح: دو ركعت است و وقت آن از طلوع فجر صادق يعني فجر دوم ـ و آن روشني است كه در آخر شب از جهت مشرق مى آيد ـ تا طلوع آفتاب.
2 ـ نماز ظهر: چهار ركعت است و وقت آن از اول زوال (مايل شدن) آفتاب از وسط آسمان شروع مى شود و تا هنگامي كه سـايهء هـر چـيز عـلاوه از سـايـهء اصلي آفتـاب يك بـرابـر آن شود ادامه دارد([2]) .
3 ـ نماز عصر: چهار ركعت است و وقت آن بعد از انتهاي وقت نماز ظهر شروع مى شود تا اينكه سايهء هر چيز دو برابر آن شود (و وقت ضرورت) تا قبل از غروب آفتـاب كه رنگ آن زرد شود ادامه دارد.
4 ـ نماز مغرب: سه ركعت است و وقت آن از غروب آفتاب شروع شده وتا ناپديد شدن شفق سرخ ادامه دارد.
5 ـ نماز عشـاء چهار ركعت است و وقت آن بعد از انتهاي وقت مغرب تا يك سـوم شب و يا نيمه أول شب ادامه پيدا مى كند.________________________________________
صفت و چگونگي نماز
بعـد از اتمام طهارت و پاكيزگي بـدن و محل نماز با صفتي كه ذكر كرديم انجام گرفت، و مسلمان از دخول وقت نماز مطمئن شد بطرف قبله كه خـانهء خـدا در مكـه است ايستاده و براي هر نمازي كه مى خواست بخواند اعم از فريضه و سنت و نافله در قلب خودش نيّت مى كند([3]) و سپس اعمال ذيل را انجام مى دهد:
1 ـ در حاليكه به سجده گاه خودش مى نگرد تكبير تحريمه ((الله أكبر)) مى گويد.
2 ـ در هنگام گفتن تكبيرة تحريمه هر دو دست خود را در تا برابر دو شانه و يا مقابل گوشها بالا مى برد.
3 ـ و سنت است كه بعد از تكبير تحريمه دعاي استفتاح نماز بخواند([4]) و بگويد: ((سبحانك اللهم وبحمدك وتبارك اسمك وتعالى جدك ولا إله غيرك)).
بار إلها! ما تو را منزه مى دانيم، و تو را حمد و سپاس مى گوئيم، و نام تو را برتر مى دانيم و هيچ معبـود بر حقي غير از تو وجود ندارد.
و اگر بخواهد بجاي دعاي گذشته اين دعاء را مى خوانـــد: ((اللهم باعد بيني وبين خطاياي كما باعدت بين المشرق والمغرب، اللهم نقني من خطاياي كما ينقّى الثوب الأبيض من الدنس، اللهم اغسلني من خطاياي بالماء والثلج والبرد)).
بار إلها! همچنانكه بين مشرق و مغرب فاصله ايجاد كردي، بين من و گناهانم فاصله ايجاد كن . پروردگارا! همچنانكه لباس سفيد از چرك پاك مى شود مرا از گناهانم پاك گردان . خداوندا! مرا از گناهانم با آب و يخ (برف) و تگرگ شستشو ده.
4 ـ سپس مى گويد: (أعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم).
پناه ميبرم به خدا از شر شيطان ملعون و نفرين شده، بنام خداوند بخشايندهء مهربان .
سپس سـورهء فاتحه را قراءت مى كند: الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(2)الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ(3)مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ(4)إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ(5)اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ(6)صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ(7) و بعد از آن مى گويد: ((آمين)).
[ستايش خداي راست، پروردگار جهانيان بخشاينده مهربان خداوند روزِ جزا تنها تو را بندگي مى كنيم، و تنها از تو ياري مى جوييم ما را به راهِ راست ره نما راه كسانى كه به آنان انعام كرده اي(راه پيغمبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان)، نه آنان كه مورد خشم قرارگرفته اند(يهود)، و نه راه گمراهان(نصاري)].
((آمـين)) دعاي ما را بپذير، و ما را به راه راست پايدار گردان.
5 ـ سپس سوره اي از سوره هاي قرآن كه آنرا حفظ دارد قراءت مى كند مانند: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(1)اللَّهُ الصَّمَدُ(2)لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(3)وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ(4).
[بگو: خداوند است كه يگانه است خداوند بى نياز است نه(فرزند) زاده، و نه زاده شده است و هيچ كس همتاي او(نبوده) و نيست].
يا سورهء: إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ(1)وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا(2)فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا(3).
[چون نصرتِ الهي و فتح فرا رسد و مردم را ببيني كه گروه گروه در دينِ خدا درمى آيند پس پروردگارت را با ستايش(او) به پاكي ياد كن و از او آمرزش بخواه. بى گمان او توبه پذير است].
6 ـ بعد از آن به ركـوع رفته مى گويد: ((الله أكبر)) و دو دست خود را بر زانوي خود مى گذارد و مى گويد: ((سبحان ربي العظيم)) (پاك است پروردگار بزرگ من).
و سنت است كه سه بار يا بيشتر آنرا تكرار كند.
7 ـ سپس سر را از ركوع بلند كرده مى گويد: ((سمع الله لمن حمده)) (خدا مى شنود ـ و مى پذيرد ـ ستايش كسيكه او را ستايش نمايد)، خواه إمام باشد و يا منفرد (تنهاگذار).
و بعد از راست شدن و آرام گرفتن از ركوع مى گويد: ((ربنا ولك الحمد “حمداً كثيراً طيباً مباركاً فيه ملء السموات وملء الأرض وملء ما بينهما وملء ما شئت من شيء بعد”)).
(اي پروردگار ما! ستايش حقيقي ويژهء تو است، بيشترين و بهترين و مباركترين حمد و سپاسي كه آسمانها و زمين، و آنچه بين آن دو است، و آنچه تو خواهي پر شود از آن).
اما اگر مقتدي باشـد در اين هنـگام مى گويد: ((ربنا ولك الحمد …)) تا آخر اين دعاء.
8 ـ سپس سـجـده كرده مى گويـد: ((الله أكبر)) و بر اعضاي هفتـگانه خود سـجده مى كند كه عبارتنـد از:
پيشاني با بيني، و كف هر دو دست، و هر دو زانو، و سر انگشتان دو پا، و مى گويد: ((سبحان ربي الأعلى ))، پاك است پروردگار بزرگ من.
سه بار و يا بيشتر آنرا تكرار مى كند، علاوه بر آن هر چه دوست داشت مى تواند دعا كند.
9 ـ سپس در حاليكه سر خود را از سجـده بلند مى كند مى گويـد: ((الله أكبر)) آنگاه بر پاي چپ خود مى نشيند و پاي راستش را نصب مى كند و دستهايش را روي ران و زانويش مى گذارد و مى گويـد: ((رب اغفر لي وارحمني وعافني وارزقني واهدني واجبرني)).
اي پروردگار من! از گناه و تقصيراتم درگذر، و بـه من رحم كن، و مرا عافيت ده، و مرا روزي عطا كن، و مرا هدايت فرما، ((واجبرني)): آنچه بر انسان مى گذرد از نقص در بـدن، مانند مريضي و امثال آن، و در دين، مانند كوتاهي كردن در اوامر و دستورات، و افراط (زياده روي) در محظورات كه آنرا جبران فرمايد.
10 ـ سپس در حالى كه ((الله أكبر)) مى گويد سجـدهء دوم را بجا مى آورد، آنچه در سجدهء أول انجام داده در سجدهء دوم نيز تكرارش مى كند.
11 ـ سپس ((الله أكبر)) گويان براي ركعت دوم بلند مى شود، بدين ترتيب ركعت أول تمام مى شود.
12 ـ سپس سورهء فاتحه و يك سوره (يا چند آيهء ديگر) از قـرآن مى خواند و به ركوع مى رود، از ركـوع بلند مى شود سپس عيناً مانند أول دو سجده مى كند.
13 ـ بعد از بلند شدن از سجـدهء دوم همچنانكه بين دو سجــده نشسته بـود مى نشيند و آنگاه ((التحيات)) را به اين ترتيب مى خواند: ((التحيات لله والصلوات والطيبات السـلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين، أشهد أن لا إله إلاَّ الله، وأشهد أنَّ محمداً عبده ورسوله)).
يعني (تمام تعظيم ها و نمازها و ساير پاكيها فقط از آن خداست، سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد اي پيامبر، و سلام بر ما باد و بر بندگان نيكوكار خدا، گواهي مى دهم كه جز خداي بر حـق معبودي نيست، و گواهي مى دهم كه محمد رسول و فرستاده اوست).
سپس اگر نماز دو ركعتي بود مانند نماز صبـح و جمعه و هر دو عيد، همچنان به نشستن خود ادامه مى دهد و نمازش را با خواندن اين درود كامل مى كند: ((اللهم صلِ على محمدٍ وعلى آل محمد كما صليتَ على إبراهيم وعلى آل إبراهيم إنَّك حميدٌ مجيد، وبارك على محمدٍ وعلى آل محمد كما باركتَ على إبراهيـم وعلى آل إبراهيم إنَّك حميدٌ مجيد)).
(بار إلها! درود و رحمت نازل فرما بر محمد و آل محمد، چنانكه بر إبراهيم و آل إبراهيـم رحمت فرستادي، تو ستايش شده و بزرگوار هستي). (پروردگارا! بركت نازل فرما بر محمد و آل محمد، چنانكه بر إبراهيم و آل إبراهيـم بركت نازل فرمودي، تو ستايش شده و بزرگواري). و از چهار چيز به خداوند پناه مى برد: ((اللهم إني أعوذ بك من عذاب جهنم، ومن عذاب القبر، ومن فتنة المحيا والممات، ومن فتنة المسيح الدجال)).
(خداوندا! من به تو پناه مى برم از عـذاب دوزخ، و عـذاب قبر، وفتنهء زندگي و برزخ، و فتنهء مسيح دجال). سپس آنچه از خير دنيا و آخرت بخواهد دعا مى كند، چه اينكه در نماز فرض، و چه در نماز سنت و نفل باشد.
آنگاه بسوي راست سلام مى دهد: ((السلام عليكم ورحمة الله))، همچنان بسـوي چپ: ((السـلام عليكم ورحمة الله)).
و اگر نماز سـه ركعت باشد مانند نماز مغرب، و يا چهار ركعت باشد مانند نمازهاي ظهر و عصر و عشاء بعد از التحيات ((الله أكبر)) گويان بلند مى شود و فقط سورهء الفاتحه را تلاوت مى كند.
سپس مانند دو ركعت أول ركوع و سجود مى كند، در ركعت چهارم نيز به همان ترتيب، بجز اينكه در وقت نشستن بطور متورك مى نشيند، يعني: پاي چپ خـود را زير پاي راست گذاشته و مقعد خود را بر زمين مى گذارد و پاي راست خود را نصب مى كند.
آنگاه بعد از ركعت سوم در نماز مغرب، و بعد از ركعت چهارم در نمازهاي ظهر و عصر و عشـاء تشهد أخير را مى خواند، و بر پيامبر (ص) درود مى فرستد، و اگر خواست دعا مى كند. سپس به دو طرفش مثل أول سلام مى دهد، بدين ترتيب تا اينجا نمازش تمام شده است.________________________________________
نماز جمعه
دين اسلام اجتماع را دوست دارد و به اجتماع و هماهنگي دعوت مى كند و تفرقه را ناپسند مى شمارد و از آن تنفر و دوري مى جويد.
و هيچ فرصتي از فرصتهاي آشنائي متقابل و أُنس گرفتن و دوستي و اجتماع و هماهنگي بين مسليمن ديده نشده مگر اينكه آنان را به آن دعوت نموده و امر كرده است.
و روز جمعه، روز عيدي براي مسلمانان است كه در آن به ذكر و سپاس خـدا مشغول مى شوند، و در خانه هاي خدا اجتماع كرده از دنيا و گرفتاريهاي آن خود را دور مى نمايند تا فريضه اي از فرائض خدا را انجام دهند، و به توجيهات و سفارشات خطباء و ارشاد علماء در خطبه هاي جمعه كه بمثابهء درسي از دروس هفته مى باشد و امامان و خطباي جمعه مشاكل هفتگي جامعه را معالجه مى كنند گوش فرا دهند.
خداوند مى فرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِي لِلصَّلاَةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(9)فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلاَةُ فَانتَشِرُوا فِي الأرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(10). [الجمعة].
[اي مؤمنان، چون در روز جمعه براي نماز ندا داده شد، به (عبادت و) يادِ خدا بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد. اگر بدانيد اين برايتان بهتر است آنگاه چون نمازگزارده شود، در زمين پراكنده شويد و از فضل خدا بجوييد و خداوند را بسيار ياد كنيد تا شما رستگار شويد].
و نماز جمعه بر هر مرد مسلمان و بالغ و آزاد و مقيم واجب است.
رسـول خدا (ص) بر آن مواظبت كرده و كسانيكه آنرا ترك مى كنند شديداً تهديد كرده است. چنانكه مى فرمايد: ((لينتهين أقوام عن ودعهم الجمعات أو ليختمن الله على قلوبهم ثم ليكونن من الغافلين)). [مسلم].
بخدا قسم كه مردمي از ترك نماز جمعه باز مى آيند، يا اينكه خداوند بر قلبهاي آنها مهر ميزند و آنگاه آنان از غافلان و فراموش شدگان خواهند شد. و همچنين آن حضرت (ص) مى فرمايد: ((من ترك ثلاث جمع تهاوناً طبع الله على قلبه)). [أحمد ودارمي وأبو داود وترمذي ونسائي وحاكم].
كسيكه سه نماز جمعه را از روي تهاون و كسالت ترك كند خداوند بر قلب او مُهر مى زند.
نماز جمعه بجز در مساجد صحيح نيست، آنجايي كه مسلمانان در آن جمع مى شوند و إمام بر آنها خطبه مى خواند و آنان را نصيحت و إرشاد مى نمايد، اينرا هم بايد توجه داشت كه سخن گفتن در اثناي خواندن خطبه حـرام است، حتي اگر به رفيقت بگوئي ساكت شو، لغو و بيهوده گفته اي.
و نماز جمعه دو ركعت است و مسلمان اقتداء به إمام خود با جماعت آنرا انجام مى دهد.________________________________________
نماز جماعت
نماز با جماعت بيست و هفت درجه ((27)) از نماز تنهائي فضليت بيشتري دارد. اين حديث از ابن عمر رضي الله عنهما از پيامبر (ص) روايت شده چنانكه در صحيح بخاري آمده است.
و در حديث ديگري آمده كه رسول خدا (ص) فرمودند: ((لقد هممت أن آمر بالصلاة فتقام ثم أخالف إلى قوم في منازلهم لا يشهدون الصلاة في جماعة فأحرقها عليهم)). [متفق عليه].
همانا تصميم گرفتم كه دستور دهم إقامه نماز گفته شود و شروع به خواندن نماز كنند، سپس بطرف مردمي بروم كه در خـانه هايشان هستند و به جماعت حاضر نمى شوند پس خانه هايشان را بر آنان آتش زنم.
اگر تخلف آنها از نماز جماعت معصيت بـزرگي نبود رسول الله (ص) آنها را به سوختن خانه هايشان تهديد نمى كرد.
خـداوند مى فرمايد: وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ(43). [البقرة].
[و نماز بر پاي داريد و زكات بپردازيد و با ركوع كنندگان ركوع كنيد].
نص صريح و واضحي است در وجوب مشاركت نماز گزاران در نماز جماعت.________________________________________
نماز مسافر
خداوند مى فرمايد: يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(185). [البقرة].
[خداوند در حق شما آساني مى خواهد، و در حق شما دشواري نمى خواهد، و تا شمارِ (روزه) را كامل كنيد، و خداوند را به پاس آنكه هدايتتان كرد، بزرگ بداريد. و باشد كه سپاس بگزاريد].
بلي اسلام چنين است، هيچگاه كار دشواري بر عهدهء كسي نمى گذارد، مگر بأندازهء استطاعت و توانائي آن، و أوامري كه بداند در خور استطاعت آنان نيست واجب نمى كند. از آنجائي كه در سفر احتمال مشقت و سختي وجود داشت خداوند به دو چيز اجازه داده است:
1 ـ قصر نماز: كه بنابر اين آساني نماز چـهار ركعتي به دو ركعت تخفيف مى يابد، پس اگر شما در سفر بودي بايد نماز ظهر و عصر و عشاء را به جاي چهار ركعت دو ركعت بخواني، ولي نماز مغرب و صبح به حالت خود باقي مى مانند و در آنان قصر و تخفيفي نيست. قصر نماز اجازه و هديه اي است از طرف خـداونـد به بندگان متقي و پرهيزگارش، و خـداوند دوست دارد كه بنده همچنانكه فرائض او را انجام مى دهد به موارد رخصت و تخفيف او نيز عمل نمايد.
و هيچ فرقي در نوع وسيلهء سفر نيست، چه سفر با ماشين و هواپيما و كشتي و قطار باشد، و يا با اسب و شتر و قاطر و چهار پايان، و يا با پاي پياده باشد، همهء اينها اسم سفر بر آن اطـلاق مى شود و در هر صورت نماز قصر خوانده مى شود.
2 ـ جمع بين دو نماز: براي مسافـر جـايز است([5]) كه بين دو نماز در يك وقت جمع كند، نمازهاي ظهر و عصر را با هم، و نمازهاي مغرب و عشـاء را با هم جمع مى كند. يعني هر دو نماز در يك وقت ادا مى شود، أما هر نماز جدا از ديگري خوانده مى شود، أول نماز ظهر و سپس فوراً نماز عصر را مى خواند . يا أول نماز مغرب و بعد از آن نماز عشاء را ادا مى كند. البته بايد بخاطر داشت كه جمع بين نمازها صرفاً به نماز ظهر با عصر، و نماز مغرب با عشاء اختصاص دارد، بنابر اين جمع كردن بين نماز صبح و نماز ظهر، و يا بين نماز عصر و نماز مغرب جايز نيست.أذكار و أورادي كه بعد از نماز گفته مى شود
سنت است كه بعد از نماز سـه بار استغفر الله بگويـد، و علاوه بر آن مى گويد: ((اللهم أنت السلام ومنك السلام تباركت يا ذا الجلال والإكرام، لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، وهو على كل شيء قديـر، اللهم لا مانع لما أعطيت، ولا معطي لما منعت، ولا ينفع ذا الجد منك الجد)). آنگاه(33) سبحان الله و(33) الحمد لله و(33) الله أكبر مى گويد كه مجموعاً(99) بار مى شود، و براي تكميل عدد(100) مى گويد: ((لا إله إلاَّ الله وحـده لا شريك له، له الملك وله الحمد، وهـو علي كل شيء قديـر)). سپس آيـة الكرسي: الله لا إله إلاَّ هو الحي القيوم لا تأخذه سنة ولا نوم….. [البقرة 185]. وقل هو الله أحـد. [اخلاص]. وقل أعوذ برب الفلق. [الفلق]. و قل أعـوذ برب الناس. [الناس] .را مى خواند. و مستحب است كه سه سـورهء گذشته را بعد از نمازهاي صبـح و مغرب سـه بار تكرار كنـد. و همچنين: ((لا إله إلاَّ الله وحـده لا شريك له، له الملك وله الحمد، وهـو علي كل شيء قدير))(10) مرتبه بگويد.
البته تمام اين أذكار و أوراد سنت بوده واجب نيست.سنتهاي راتبه
براي هر مسلمان مستحب است كه بر ((12)) ركعت نماز سنت مواظبت كند بشرطيكه مقيم باشد. كه عبارتند از: چهار ركعت قبل از نماز ظهر و دو ركعت بعـد از آن، و دو ركعت بعد از نماز معـرب، و دو ركعت بعـد از نماز عشاء، و دو ركعت قبل از نماز صبـح. أما در وقت سفـر پيامبر (ص) سنتهاي ظهر و مغرب و عشاء و ترك مى كردند، و بر سنت صبـح و نماز وتر([6]) محافظت مى كردند. و بر ما است كه كردار رسول الله (ص) را أسوه و قدوهء حسنهء خود بدانيم خـداوند مى فرمايد: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ(21). [الأحزاب].
[به راستي براي شما، در رسول خدا سرمشقي نيكوست].
و گفتار رسول الله (ص) كه فرمودند: ((صلوا كما رأيتموني أصلي)). [بـخاري].
نماز بخوانيد همچنانكه مرا ديديد نماز مى خوانم.
والله ولي التوفيقترجمهء نويسندهء اين كتاب بطور مختصر:
نويسندهء اين كتاب دكتر عبدالله بن أحمد بن علي الزيد است كه در شهرك (الغاط) يكي از شهركهاي پايتخت عربستان سعودي كه تا خود شهر رياض (250) كيلومتر فاصله دارد، در سـال 1370هجري قمري ديده بدنيا گشود، و در سال 1393هجـري قمري در دانشـگاه اسـلامي محمد بن سعود در ريـاض موفق به أخذ ليسانس شـد، و بعد از آن در سال 1406هجـري قمري موفق به أخذ دكتراه در همان دانشگاه گرديد.
و در حال حاضر در وزارتخانه شـؤون اسـلامي و أوقاف و دعـوت و إرشاد پُست معاونت مطبوعات و نشر در عربستان سعودي را بعهده دارد________________________________________
([1]) (و فاصله ميان معطوف به واو، به معطوف به فاء براى ترتيب است كه أول رو، ديگر دو دست شسته شوند، ديگر مسح سر شود، ديگر پا شسته شود، و آوردن شستن پا بعد از مسح سر براى اين است كه در شستن پا إسراف در ريختن آب نيايد، زيرا براى شستن رو و دو دست به كف آب گرفته مى شود و إسراف نمى آيد، أما در شستن پا و ريختن آب بر آن مظنهء إسراف است).
([2]) و در نزد بعضى علماء و مذاهب اسلامى مانند مذهب أحناف وقت ظهر تا زمانى ادامه پيدا مى كند كه سايهء هر چيز علاوه از سايهء اصلى دو برابر شـود، = = اگر سايهء اصلى جـوان (1.5) مترى در وقت زوال (هنگاميكه آفتاب بالاى سر ايستاده) (20) سانتى متر بوده تا وقتى كه سايهء او سه متر و (20) سانتى متر شود وقت نماز ظهر ادامه دارد . (مترجم) .
([3]) نيّت در قلب است، زيرا از رسول اكرم (ص) ثابت نشده كه آنحضرت نيّت را بر زبان آورده باشند، مگر نيّت حج، و همچنين از صحابه و ياران و تابعين هم ثابت نشده، پس نيّت كردن با زبان يك نوع بدعت بشمار مى رود. (مترجم).
([4]) دعاى شروع كردن نماز ((استفتاح))، دعائيست كه بعد از تكبير تحريمه و قبل از شروع به قراءت فاتحه در نماز خوانده مى شود و حكم آن سنت است.
([5]) بعضى از علماء و مذاهب اسـلامى بنابر اجتهادات فقهى جمع كردن بين نمازها را در سفر جايز نميدانند . (مترجم) .
([6]) وتر يعنى : فرد و طاق و تنهائى . نماز وتر از سنن مؤكده مى باشد، و وقت آن بين نماز عشـاء و طلوع فجر است، كمترين آن يك ركعت، و ميانه آن سه ركعت، و بيشترين آن يازده ركعت مى باشد، نماز وتر أول دو ركعت، و ركعت آخرى تنها خوانده مى شود، و در باره آن أحاديث بسيارى آمده كه ما در اينجا فقط به دو حديث إشاره ميكنيم، پيامبر (ص) فرمودند: ((اجعلوا آخر صلاتكم بالليل وتراً))، آخرين نماز شب خود را وتر قرار دهيد، متفق عليه . و فرمودند: ((أوتروا قبل أن تصبحوا))، نماز وتر را بخوانيد قبل از اينكه شب را صبح كنيد، روايت از إمام مسلم مى باشد. به إجماع علماء و دانشمندان نماز وتر هر وقت بعـد از نماز = = عشاء تا طلوع فجر خوانده شود جايز است، البته در نزد بعضى علماء نماز وتر واجب است، و سه ركعت آن با هم خوانده مى شود . (مترجم) .
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور