X

آرشیف

 

سروده ای از دیوان اشک آقای مستمند غوری!

مادر زداغ محنت ما پیر می شود
سروقدش زغصه زمینگیر می شود
مادر هزار بار مصیبت بجان کشید
تاا آنکه طفل صاحب تدبیر می شود
تا کودکش زرنج وبلا در امان بود
در کار زار حادثه شمشیر می شود
هنگام شیر دادن کودک بمهد ناز
صد باغ سبز میوه ء انجیر می شود
پستان خویش با گل لبخند می دهد
در کام جان ما شکر وشیر می شود
دیو سیاه ،یعنی شب تار زندگی
از مهر مادر است که تسخیر می شود
رویای عاشقانه آغاز این حیات
آغوش مادر است که تعبیر می شود
از پرتومحبت جاوید مادر است
هر داستان عشق که تحریر می شود
دامان اوست مسند اعزاز آدمی
ما را زفیض تربیه اکسیر می شود
در کار وزار معرکه جنگ و تیرگی
حکم جهاد و نعره ای تکبیر می شود
باغ بهشت زیر قدم های مادر است
نزدیک حق ببین که چه تقدیر میشود
بیشک دعای اوست بما سر نوشت ساز
در خوب و زشت باغث تغیر می شود
مادر زبحر حادثه ام با دعا بگیر
در باب این دمم که دگر دیر می شود
مادر ببخش برمن مسکین که خدمتت
از روی غفلت است که فقصیر می شود
حیف است (مستمند) که ما غافلیم و باز
مادر زداغ محنت ما پیر می شود
 

به پیشگاه مادران داغدیده کشور بخصوص مادران غوری که گزند حوادث آنها را به گلم ماتم نشانده است روز مادر را مبارک باد می گویم . حزین یار
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.