آرشیف

2014-11-22

صالحه وهاب واصل

آب حیوان

 

از تعلق جان جانانم نشد
ذوق بی پروا به فرمانم نشد
زآتش دل دامن خورشید سوخت
شعله خاکسترزگریانم نشد
موج حیرت درنگاهم غرق شد
حائل تو فانِ مژگانم نشد
تا کشم شور قیامت ازنفس
جز فنای یار پیمانم نشد
بسملم از کوثرم آبی مده
تا که لعلش آب حیوانم نشد
اوج مدهوشی طلب کردم زعشق
جز خیالش نقش چشمانم نشد
نورِهستی ماند در پشت حجاب
پیکرتصویرِعُریانم نشد
در نظر از مستی امواجِ رنګ
فاش، بیرنگی پنهانم نشد
عبرتی گردید دهر بی بقا
هیچ نامی زیب عنوانم نشد
«واهِبا» راحت مجو ازهرنفس
کین تپش حاصل به آسانم نشد
۲۸-۱-۲۰۱۱
صالحه وهاب واصل
هالند