آرشیف

2015-3-27

صالحه وهاب واصل

مرگ فرخنده هزاران فرخندۀ دیگر زاده است

هرکرا جرمیست میگویند، به دوزخ میرود
دوزخ، ار جرمی کند کابل روانش میکنیم

مرگ فرخنده هزاران فرخندۀ دیگر زاده است

وحشت، پا از حدودش بیرون نهاده است، عدالت مرده، خون داد خواهان از آب مُرداب هم کم ارزش تر شده است. تشنجات و درگیری های سی و شش ساله در افغانستان دیگر عقل سلیم و فکر سالم را از اذهان یک عده از افغانانِ به نام انسان و در فطرت شیطان، زدوده و نتیجۀ تزریقات افکار متعصبانه توسط بیگانگان درین جمجه های میان خالی جز تقویت وحشت و دهشت چیزی دیگری نبوده است. وای به حال آن هموطنان بی دانش و نادان ما که درگیر دام چنین گروه ها شده، حس انسانی شان را در برابر پول و یک شکم غذا فروخته اند و از کم آگاهی و نادانی وجدان شان را قربانی اهداف شوم این خدا ناترسان کرده اند.
قتل فرخنده و این طریق پیشآمد توسط این بنام انسان ها، با یک همنوع شان در عصر حاضر قبیح ترین حرکتی شمرده میشود که تا حال در تأریخ افغانستان رخ داده است. قتل فرخنده جرقۀ طوفان زایی است که آتش فشانی را در قبال دارد. این آخرین قطرۀ صبر ملت افغانستان است که سر آمده است. ما خشونت های هجده گانه ای چون کذب، دروغ، ریا، وحشت، دهشت، افتراء، توهین، تحقیر، اهانت، غضب، چپاول، تجاوز، بی آبرویی، خون آشامی، ضرب و شتم، مثلۀ اعضا، آتش سوزی و سنگسار را دیده و شناخته بودیم، اما؛ به شکل (تک خشونت)، بیائید افتخار ایجاد این خشونت هجده گانه را زیر نام لکۀ بدنامی بر این گروپ ابلاغ داریم. که این گروه بیخبر از دین و از خدا در سایۀ امنیت پولیس امنیتی شهر توانایی این را پیدا کردند که به گفتۀ پولیسِ مدافع خود شان 2000 مرد،  این خشونت هجده گانه را بالای یک زن عملی کنند.
گلۀ من درین نوشته از آن موجودات بی احساسِ فقط زندۀ دهشت افگن نیست که فرخنده را با ضرب و شتم قصاص کرده آتش زدند، گله از دولت بر سر اقتدار است که همه روزه داد از عدالت، صلح، دیموکراسی و امنیت میزند. اسم زن را با خط زرین روی صفحات رسانه های جمعی اطلاعاتی نوشته برای بقایش سود میبرد. گله از محاکم و مراجع قضاییست، گله از وزارت های عدلیه، داخله و ریاست امنیت شهر است، گله از وزارت زنان است، گله از وکلای شهر و منطقه است، گله از آن گروپ پولیس های امنیتی است که به جای نجات فرخنده از زیر مشت و لگدِ چند تا وحشی، مردم عام و یا تماشاگران را مانع عکاسی و فلم برداری میشوند. وقتی از پولیسی پرسیده میشود که "چه شد که شما نتوانستید این دختر را نجات دهید؟" پولیس با چهرۀ بسیار حق به جانب می فرماید: "والله زور ما نکشید ما پنجاه نفر بودیم در برابر 2000 مرد، دیگه چیزی کرده نمی توانستیم" چرا آغا جان؛ مگر شما مرد نبودید؟
عزیز هموطن! تا جایی که ما میدانیم و می بینیم درین کشور ها برای 10000 دهشت افگن اینها از 50 تا 100 پولیس زیاد تر نمی فرستند. مگر در افغانستان برای 50 دهشت افگن 2000 پولیس باید حاضر باشد؟ و یا اینکه برای هر فرد افغان یک پولیس تربیه شود که در کنار سی و شش میلیون تبعۀ افغانستان سی و شش میلیون پولیس موجود باشد. آیا ازین پائین تر و پوچ تر کدام دلیلی وجود خواهد داشت که کسی در محضر عام به سویۀ یک رسانۀ تصویری جهان نما استدلال کند؟ طبعاً که نه… اما؛ اگر چنین است؛ لطفاً این ننگ را از پیشانی افغانستان پاک کنید که شما محافظ مردم و ملت هستید. بگذارید مردم خود شان از خود دفاع کنند. لطفاً با یونیفورم های سمبولیک تان به چشم مردم خاک نزنید و با گفتن اینکه در سراسر افغانستان صلح و امنیت برقرار است، عذر میکنم اعتماد و احساسات باورمندانۀ مردم بیچاره و بی دفاع ما را به بازی نگیرید. مردم ستم کشیدۀ ما به اندازۀ کافی ضربه دیده و زخم خورده اند. اگر سنگ هم می بودند آب شده بودند. شاید اگر امید و اعتماد به پولیس امنیتی در شهر کابل نمی بود، پیدا می شدند انسان های به واقعیت انسان دوست و خدا شناس که این مظلوم را از دست این وحشیان نجات دهند، حد اقل از مرگ نجاتش دهند.
مرگ فرخندۀ دیروز، هزاران فرخندۀ امروز را زاده است، آب زلال شکیبائی از کاسۀ صبر مردم سر رفته است. دیگر آتشدان خشونت های جامعۀ مردسالاری رو به خاکستر شدن است. خواهران با شهامت فرخندۀ شهید برای اولین بار برای جهانیان همبستگی و باهم ایستادگی شان را ثابت ساختند و عملی را انجام دادند که تا امروز جز توسط مردان چنین عملی از جانب زنی (زنانی) اجراء نشده بود و آن انتقال تابوت و به خاک سپاری خواهر شان فرخندۀ نامراد، بدست خواهرانش بود.
به نمایندگی از تمام زنان افغان در سراسر جهان و افغانستان، نخست از محترم اشرف غنی، ثانیاً از محاکم و مراجع قضایی، وزارت داخله، وزارت عدلیه وزارت زنان، ریاست امنیت، صمیمانه و بسیار جدی تقاضا به عمل می آید که این قضیه را مسؤولانه و به قاطعیت پی گیری نموده، مجرمین و دهشت افگنان را بدون در نظر داشت و مراعات هرنوع قوم گرایی و خویشاوندی، دوستی و یا مقام و منزلت، گرفتار نموده در محضر عام پس از مشورۀ والدین فرخندۀ شهید به جزای اعمال شان برسانند.

پایان