آرشیف

اګر خود شیفتګی، خود بزرګ نمایی و خود را مالک و عقل کل دانستن و یا سفید و سفارش های خود را بر دیګران تحمیل کردن،  بخواهیم به یقین خطاء کردیم و حتی در موارد سخت ناراحت کننده و قابل قبول نیستند. منظور خطای نظر و اعتقاد نیست و این حق ماست، که به چیزی که درست بدانیم، به آن معتقد باشیم، منطق آنرا عام سازیم و مسرت داشته باشیم که دیګران هم به صحت منطق من پی بردند و موافق شدند که مثلاً : مکتب و تعلیم برای دختران تا صنف ششم است! 

اما به یقین خطاء و نادرست است که تحمیل کنیم و بدتر از همه که با استفاده از وسایل دولتی و خاصتاً قدرت دولتی تصاحب شده به زور و غیر مشروع ، نظر، شناخت و اجتهاد خود را تحمیل  کردن بخواهیم. این حالت به یقین، در عوامل جانب منفی و غیر قابل قبول از خاصیت ماست! ً

عوارض و علایم خاصیت های مثبت و منفی و عوامل دور و نزدیک آن زیاد خواهند بود و هستند ولی این حالت را از لحاظ عامل موضع نادرست و منفی، و علم برداران آن در یک کتګوری میتوان به ۱/ معذوران و ۲/ مزدوران تقسیم کرد. 

با معذور باید کار دوامدار معالجه و تنویر و مناظره  کرد ولی مزدور را باید بی رحمانه افشاء و تجرید کرد! 

من زمانی توضیح میکردم که«…با یک تن أتن کی میشود- این وطن بی ما وطن کی میشود…»، مزدور و مریض متعصب روانی و قومی برایم رک و راست ګفت:« من اصلاً در پی بر اندازی اتن ام و من با شما اتن نمی خواهم …». برای دیګرې توضیح کردم که هرکس و شهروند حق دارد برای کشور خود نظام و سیستم را سفارش کند و منطق آنرا چنان عام بسازد تا مورد قبول شهروندان قرار ګرفته، متخصص فن جوانب مثبت و منفی آنرا بسنجند، سبک و سنګین کنند و طی یک پروسه نورمال و شفاف مفیدیت و عدم مفیدیت سفارش را برجسته ساخته، ملت تصمیم بګیرد و این در یک پروسهٔ ملی و قانونی، مطابق سفارشات اصول و قواعد تعریف شده و قبول شده در ملت و کشور به منصهٔ اجراء قرار ګیرد. 

توضیح کردم که: موقعیت جغرافیایی، همسایه های طماع و مکار چون استابلشمنت پاکستان و به نحوی ایران، مطالبات و خواسته های اقتصادی منطقه و جهان، ضعف قوانین، ضعف مراجع عدلی و قضایی و مراجع حاکمیت قانون و فتنه های طویل المدت موجود و شناخت طویل المدت تحصیلی من از ساختار های مختلف دولتی با پیامدهای کوتاه مدت و طویل المدت، ساختار های مختلف دولتی از لحاظ سیاسی و … به این نتیجه میرسیم که با وجود بخش جوانب مثبت نظام فدرالی که ممکن در جوامع دیګر کارا و مفید باشند و هستنذ، ولی برای افغانستان بنابر عوامل فوق به تشدید تفرقه های قومی، جنایات کوچ های اجباری وتصفیه های قومی مانند،  تقسیم هند و بعد از فدرالی شدن، حد اکثر در سه دور انتخابات ، افغانستان  تجزیه و کشور به نام افغانستان وجود نه خواهد داشت. افکار خراسانی، اریانای بزرګ و افغانستانی که از خرجین دشکن أند، افتخارات و دست آورده و هویت نا را با حس ملکیت آن ، منهدم خواهند ساخت و این برنامهٔ دشمن است! 

افغان و هموطن با عزت نباید چنین خیانت به مادر وطن را روا دارد و اولویت ماهم نیست! 

بعد از تشریحات تفصیلی که مخاطب چیزی منطقی برای ګفتن نداشت، با صراحت ګفت: « بګذار تجزیه شود و ما !؟ از ستم شما!؟ خلاص خواهیم شد. اینکه به کدام صلاحیت وی (ما) شد و به کدام صلاحیت ( شما) نمایندهٔ این و يا آن شدیم، در حالیکه من اصل شهروندی را درست دانسته و اساس قرار میدهم، به یک شهروند یک رآی باور دارم و این (خود شیفتګی و خود بزرګ نمایی ) را مردود میددانک، و این موقف ایشان من را نیز به نحوی منزجر نمود ، برایش افاده کردم که وی نباید راز فامیلی خود را که ایشان به جای دیګر تعلق دارند، افشاء کند و من به چنین اشخاص دیګر ترحم ندارم. و باید به صورت علنی افشاء و تجرید شوند. 

داکتر ص سعیدی 

۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸