آرشیف
زندگینامهی الحاج رییس عبدالجبار تله
غلام رسول مبین
تله، روستاییست به 15 کیلومتری سمتِ جنوبشرق چغچرا/فیروزکوه مرکز ولایت غور و در بنِ سیاهکوه که به گویش های محلی بندِباین گویند، واقع است. این روستا در جنوبش سیاهکوه و در سه جهتِ دیگرش دشت و صحرا که از شرق به روستای سُمک، شمال به روستای پوزه لیچ و غرب به روستای شیخ المند حدِ مشترک دارد. وجه تسیمه تله به درستی یافت نشد ولی بزرگان محل روایت میکنند که گویا از تله ویا دام گرفته شده است. این روستا در اصل کمآب است و همین مساله باعث شده که زمینهای واقع درین محل، کم حاصل شناسایی شوند.
درین روستا مردمان خوشنام و خوشبرخوردی زندگی میکنند و یک شورای انکشافی وجود دارد و اکنون محترم الحاج محمد صالح (درمورد وی به یک فرصت مناسب چیزی خواهم نوشت) رییس آن میباشد. دارای دو محل به نامهای تله بلند/بالا و تله پایین یاد میشوند و حدود 200 خانوار درینجا زندگی مینمایند.
کسی را که با ایشان سالهاست به این سن و سال کم همصحبت، همهدف و همسفرم – عبدالجبار نام دارد و در بین مردم به حاجی رییس عبدالجبار تله مشهور است. وی نسبش را چنین بازگو میکند: ما، هشت برادر بودهایم از یک پدر به نامهای – محمد اعلم، غلام الدین، محمد صالح، عبدالظاهر، عبدالستار، عبدالجبار، عبدالغفار و نیاز محمد فرزندانِ ملهم (چهار برادر بودهاند بهنامهای ملهم، حبیب، عزیز و فولاد) فرزند نیک محمد فرزند رحمان فرزند درویش فرزند محمد حسین (دو برادر دوقلو بودهاند بهنامهای محمد حسین و محمد حسن) فرزند شاه مراد (که به گویشهای محلی ایشمراد گویند – شاه مراد و بابا نظر برادر بودهاند ولی از برادران دیگرش به ذهنم نیست) فرزند خدایار (ازینجا شاخهی قوم خدایار نشات میگیرد) فرزندِ الله دوست باتور… وی در سال 1315 هـ.ش. در روستای مزبور متولد و اکنون به سنِ 87 سالگی در قید حیات به سر میبرد. یکبار ازدواج نموده و حاصل این پیوند، یک پسر به نامِ نظر محمد و سه دختر میباشد.
چرا، مایلم که درموردِ ایشان قلمفرسایی نمایم؟ این پرسش را باید صادقانه پاسخ بگویم. این موضوع را بنابر دلایل ذیل انجام میدهم:
- انسان فناپذیر است، هر آغازی – انجامی دارد، به روی همین ملحوظ کسانیکه برای مردم و جامعهاش مفید اند، نباید از خاطرهها حذف ویا به یادِفراموشی سپرده شوند؛ که حاجی رییس عبدالجبار یکی ازین افرادست.
- دومین دلیل، از قوم و نزدیکان و همزبانِ من است. سلطانیار و خدایار و الله یار برادرانِ تنی همدیگر بودهاند که اکنون بازماندگانشان به محدودهی اطراف شهر چغچران و شهرستان/ولسوالی نوتاسیس الله یار با دیگر اقوام ساکن درین ولایت زیست و زندگی مسالمتآمیز دارند.
- موصوف، دوست، همسن و سال و همرازِ زندهیاد پدر کلان مرحومی ام (شادروان حاجی وکیل محمد یعقوب) بوده است و این دَین من است که میباید انجام دهم.
- موضوع آخر و اساسی، یک مقوله محیطی است که گویند: رفاقت عمرِ کوتاه دارد. اما، من میگویم نه، رفاقت عمرِ بلندوبالایی دارد؛ اگر انسانها درین پیوند انسانی حرمت و عزت قایل شوند و به آن وفادار بمانند. از وقتیکه دستِ چپ و راست خود را شناختم، در پی احترام به دوستانِ پدر و پدرکلانم شدم و از همان آوان؛ اسم رییس عبدالجبار محبتآمیز بود. در سال 1396 هـ.ش. بخاطر وحدت و انسجام مردم خویش شورای ایجاد نمودیم به نامِ «شورای اجتماعی قوم الله دوست باتور» – این نام کم و بیش دربین بعضیها ناآشنا بود؛ لاکن بعدها نهادینه شد. چون، بودند دستانِ سیاسی و گروهای که این سه گروهِ عظیمِ مردمی (الله یار، سلطانیار و خدایار) را مجزا از هم میدانستند و میخواستند که با اهداف غرضآلود خویش تا زندهاند؛ استفادههای نادرست سیاسی، گروهی و شخصی نمایند و با فاصله ایجاد نمودنهای بیمورد به اهدافِ شوم و ناپسند خویش؛ بیشتر ازاین نایل آیند. بدبختانه که در گذشته چنین کردند. در میان همه بزرگان، جوانان، علما و شخصیتهای بانفوذ و بارسوخ و ذیاحترام مردمی که پایبند به این عهد و عتیق بودیم و هستیم – یکی از ایشان را میتوان حاجی رییس عبدالجبار نامید. برداشت غلط نشود، در آینده نزدیک اگر خداوند عالم توفیقم داد؛ درباره همهی شخصیت های مهم و مردمی چیزهای خواهم نوشت.
حالا بر میگردیم به ادامه مطلب!
بنابر ناملایات روزگار و شرایط دشوارِ محیطی، سیاسی و اجتماعی نتوانسته است که درس بخواند؛ فقط قرآنمجید را به نزد ملا امام مسجد خوانده و به تلاوت آن پایبند است. وی روایت میکند به سنهی 1348 خورشیدی به ولایت غور به مدت دو سال مکلفیت سربازی/عسکری را سپری و به سال 1350 خورشیدی ترخیص گرفته است. در دوران محمد ظاهر شاه، شاه سابق کشور، درین ولایت به بلوک سوار مصروف وظیفه بوده و به کارهای مردمی علاقهمند شده است. بعد از آن بنابر تغییرات که به اوضاع سیاسی کشور و تحرک جریان های سیاسی بوجود میآید نامبرده به عضویت حزب اسلامی – گلبدین حکمتیار میپیوندد. ولی، ازین حزب و اهدافش – خاطرات خوبی ندارد. چنانکه خودش حکایت میکند: یک وقتی به پاکستان رفته بودیم و با رهبری حزب (گلبدین حکمتیار) دیدار داشتیم. در جریان صحبتهایش گفت: کُشتنِ یک جمعیتی برای من بهتر و مهتر از کشتنِ پنج نفر شوروی میباشد. وقتیکه این گپهایش را شنیدم، دیدگاهم تغییر کرد. همینکه به مرزِ تورخم رسیدم، کارت حزبی را پاره کرده و دیگر حزبی نبودم….
فعالیتها و کارکردهای مردمی و اجتماعی
- تاسیس و ایجاد مکتب تله: با هماهنگی مردم محل خودش پیشگام شده به سال 1382 خورشیدی موفق به ایجاد مکتب به این روستا میشود و اکنون این مکتب دارای تعمیر و محوطه میباشد که اطفال این روستا مصروف فراگیری درس و تعلیم اند.
- وقف زمین برای دانشگاه غور: در جریان سال 1391 خورشیدی برای نخستین بار نهاد تحصیلات عالی به نامِ «موسسه تحصیلات عالی غور» درین ولایت ایجاد میشود. اداره محلی و شهرداری بخاطر تعیین موقعیت برای این نهاد تحصیلی به کمبود موقعیت دولتی برمیخورند. گهی به دامِ مردم کاسی میروند و گاهی نواحی دیگری را اطراف شهر جستجو میکنند؛ ولی سرانجام این مردمان تله و مردم خییرش اند که مقدار زمین مملوک خویش را درین راه وقف میکنند.
- اعمار مسجد جامع تله: باهماهنگی و همکاری مردم محل – وقت و سرمایهی – خویش را وقف اعمار مسجد جامع درین روستا مینماید. در جریان سال 1396 خورشیدی مسجدِ خیلی خوب به صورتِ پخته و اساسی درین محل اعمار مینمایند.
- حل قضایای مردمی: نامبرده در حل و فصل تمام قضایای مردمی سالهاست که مصروف و دخیل میباشد. الی اکنون در هر نوع مسایل و موضوعهای مردمی بهگونهی فعال اشتراک مینماید و در بین مردم از نام و نشان نیکِ برخوردار است.
نمودارِ نسبشناسی
نویسنده: غلام رسول مبین
تاریخ: 29 میزان 1402 خورشیدی
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور