آرشیف
شعرِ گپ نزن
احمد محمود امپراطور
سنبله آمد به پایان گپ نزن
آمد از نو ماه میزان گپ نزن
روزگار است و هزاران حادثات
پیش از آن گردی پشیمان گپ نزن
از بری جمعیت خانه بدوش
ناغلط از باد و باران گپ نزن
عافیت جایش به آفت داده است
زندگی باشد چو زندان گپ نزن
آب و آتش کی شود باهم رفیق
نزد بی وجدان ز وجدان گپ نزن
موش دارد تاق و ایوان جهان
چارسو نادیده عریان گپ نزن
گر سر از گردن نمیخواهی جدا
بی سبب در پشت سلطان گپ نزن
در اتاق گوشه کن راز و نیاز
روی حویلی زیر دالان گپ نزن
جان جوری خود اگر میداری دوست
رفته با غول بیابان گپ نزن
میکنم خاطر نشانت این سخن
همرهی جاهل ز برهان گپ نزن
با ادب باش از زر و زور خودت
پیش چشم مستمندان گپ نزن
انکه میسوزد به هلمند و فراه
از هوای سرد پغمان گپ نزن
ارزش خر مهره بالا رفته است
از گهر سنگ بدخشان گپ نزن
عاشقم دیگر ندارم چاره ای
می درم چاک گریبان گپ نزن
در جگر محمود دارد زخم ها
از گداز تیر مژگان گپ نزن
—————————
جمعه 31 سنبله 1402 خورشیدی
که برابر میشود به
September 22, 2023
سرودم
#احمد_محمود_امپراطور
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور