آرشیف
قطعنامه شورای علمای طالبان؛ شمشیری آخته بر گردن ملت
امین کاوه
شورای علمای طالبان در غیابت گفتمان حقوق شهروندی و الزامیت مشروعیت مردمی قدرت، برگزار شد. امیر مجهولالهویه رژیم طالبان بار دیگر با پشت به علمایی که خود را مکلف به رعایت فرمایشات آنان دانست، سخن گفت. سوای با پشت سخن گفتن هبتالله آخوندزاده، در سخنان منسوب به او ترس عجیبی نیز حکمفرما بود. تشدید اختلافات گروهی، غصب و فساد، زورگویی و خویشخوری و چنددستهگی در موضعگیریها و انتقاد عدهای از آنان از وضع محدودیتها علیه زنان، از نگرانیهای عمیق به نظر میرسید که امیر غایب طالبان در سخنرانی غایبانه خویش نمایان ساخت. او رژیم طالبان را «نصرت الهی» دانست و پاسخ بازماندهگان قربانیان جنگ دو دهه گذشته را به رفتن به بهشت و رضایت خداوند حواله کرد. آخوندزاده هر نوع نرمش و تغییر طالبان در برابر خواست مردم و جامعه جهانی را غیرقابل قبول و بدعت اسلامی دانست و هشدار داد آنانی که دست به این کار بزنند، از صفوف طالبان کنار زده خواهند شد. در سخنرانی منسوب به آخوندزاده با صراحت اعلام شد که این گروه اهل انتخابات نیست و این نشان میدهد که پایان مردمسالاری و نقش مردم در تعیین سرنوشت و زعامت کشور، تا ختم استقرار حاکمیت طالبانی میسر نیست.
در این سخنرانی هبتالله و متن قطعنامه علمای این گروه همه ارزشهای حقوق بشری، واقعیتهای نسل نو و تکثر جامعه افغانستان نادیده گرفته شده است. بعد از سلب حقوق شهروندی، عنصر غایب دیگر این نشست یا به سخن دیگر موجود منفور و فاقد حقوق و هویت نشست علمای طالبان، زنان بودند. زنان آنسان که در تفکر طالبانی از حقوق انسانی محروماند، در نشست عالمان این گروه نیز صفحه سیاهتر به رویشان گشوده شد. هیچ تبصره و حکمی برای حاکمان طالبان در راستای تامین حقوق انسانی آنان و حق آموزش و شناخت هویت زنان از طرف اشتراککنندهگان این نشست صورت نگرفته است و حتا اشارهای به حق آموزش زنان در آموزههای اسلامی که آنان خود را داعیهدار آن میدانند، نشده است.
هرچند برگزاری جرگه در عصر همهپرسی و انتخابات، بدویترین سنت سیاسی و بازتابدهنده فرهنگ قبیلهای است، اما از آنجایی که حاکمان افغانستان در درازنای تاریخ این خطه خفته به خون و آتش از عاشقان سینهچاک این فرهنگ عقبمانده و طرفدار کسب مشروعیت از مجاری غیرمردمیاند، اندکی انتظار میرود که برای خوب نمایش دادن و مقبولیت چنین نشستهای فرمایشی و بدون اجندا، ترکیب آن را متنوعتر میساختند؛ اما از عهده چنین سیاستی نیز برامده نتوانستند. ملاهایی را دعوت کردند که تربیت دست خودشان هستند. اکثر اعضای این نشست، در تضاد کامل با اقتضائات نوگرایی، تجددطلبی، مطالبات عصر مدرن و جامعه با شناسه حقوق شهروندی قرار داشتهاند. سخن از هر نوع تحول مثبت در مجلس آنان، بهمثابه کفر تلقی میشد و از همین رو همه آنان همصدا و یکدست سفارشنامه طالبان را تایید کردند. اشتراککنندهگان این نشست که از نعمت ارزشهای مدرن بهره میجویند، در جیب آیفون ۱۳ پرومکس دارند، لندکروزر زرهی سوار میشوند و از پیشرفتهترین ابزارها در ثبت و نشر تبلیغات دینیشان استفاده میکنند؛ ولی در عرصه عمل لباس خمود و جمود بر تن دین میکنند. هر نوع نو شدن و قبای تجدد بر قامت دین را ناروا میپندارند. متحول شدن زمینیان را کفر تلقی میکنند و همپای جهالت قرن سنگ، به پیش میروند. با مغالطهآمیزیهای دینی، بساط دین میگسترانند، بهشت موعود میفروشند و زندهگی را بر مردمی که خواهان تغییر و زندهگی انسانیاند، به جهنم تبدیل میکنند.
طالبان و رهبرشان، ملاها و طرفدارانشان در عصر زیست شهری و پلورالیسم زیستی، همچنان از غارنشینی و زندهگی صحرایی سخن میزنند. مقرراتی را که وضع میکنند، دادگاههایی را که راه میاندازند، مجازات و مکافاتها و عملکردهایی که از آنها سر میزند، هیچ سنخیتی با دنیای مدرن و باورهای امروزی ندارد. آنان هنوز در عصر قبیلهای، غارتگری و بردهدای به سر میبرند. تعامل همسان با جهان را برنمیتابند؛ چون ذهن و باور آنها فراتر از جغرافیای تنگ ذهنیشان نرفته است.
در گذشته افراد میتوانستند همه عمر در روستا و منطقه خود بمانند، فرهنگ ویژه خود را حفظ کنند و مورد پرسش قرار ندهند؛ اما زندهگی در جامعه صنعتی، پیچیده و مدرن امروزی، الزامهای خاص خود را دارد. پیوستهگی و ارتباط تنگاتنگ افراد با یکدیگر، وابستهگی منافع، برخورد آرا و ارزشهای فرهنگی هر دم سوال و مساله جدیدی را پیش روی جامعه و افراد قرار میدهد. وحدتهای قومی و فرهنگی تغییر میکند. اگر در گذشته یک روستایی میتوانست در روستای خویش ارزش را غریبه بخواند و در مقابل آن مردم را به ایستادهگی دعوت کند، امروز تغییر از طریق تکنولوژی و دانش در هر جای دنیا نفوذ میکند و به قول مشهور جهان به دهکده تبدیل شده است. نمیتوان با آن ارزشها جلو زیست و متقضای زندهگی مدرن مبتنی بر حقوق شهروندی را گرفت؛ چون زندهگی در عصر امروزی نیازمند پذیرش واقعیتهای نوین است. ذهنهایی که با خوبیهای ارزشهای دنیای جدید تعامل نمیتواند، از آن کلههای متعصب و پرنخوت است که هرچه شبیه آنان نباشد، شایسته جهنم و کشتن است. از همین رو یکسره همه چیز را نفی میکنند و گردن میزنند.
شورای علمای طالبان مشروعیت، اقتدار، حقوق شهروندی، حقوق بشری و همه مولفههای نیاز یک جامعه دولت ـ ملت مدرن را در قطعنامه خویش از مردم گرفته و پایان مشروعیت و اقتدار مردمی را اعلام کرده است. در حالی که در ادبیات سیاسی رایجترین مشروعیت «پذیرش حق اعمال قدرت از سوی شهروندان» تعریف میشود که طالبان و شورای علمایشان بساط آن را تا پایان اقتدار این گروه جمع کردند و مردم را اجراکننده مکلفیت بدون حق دانستند.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور