آرشیف
تهدیدی به نام طالبان؛ آیا راه بار دیگر به غرب منتهی میشود؟
امین کاوه
افغانستان روزهای تلخی را در طول صد سال گذشته تجربه کرده است. سقوط پیهم نظامهای سیاسی، جنگهای داخلی، فقر و گرسنهگی، بیثباتی اقتصادی و خشکسالیهای مداوم این کشور را به پناهگاه امن افراطیت، شورشگری و هراسافگنی تبدیل کرده است. در مسیر پرفراز و فرود این تاریخ خونین، بیسوادی، عدم استقرار حاکمیت قانون، نبود رفاه همگانی و انحصارگرایی حاکمان قومگرا بستر را برای سربازگیری جریانهای ایدیولوژیک مذهبی و افراطی فراهم کرده و سرنوشت خونین را برای مردم به ارمغان آورده است.
افغانستان پسا بن، بعد از سالها جنگ داخلی و بیثباتی، در شرف تجربه مردمسالاری، توسعه فرهنگ شهری و نهادینه شدن کارشیوههای قانونی و قانومند شدن نهادهای دولتی قرار داشت. اما تاریخ، مسیری را پیمود که در طول چندین دهه آن را پشت سر گذاشته بود. نظمی که نسبتا از تمرین و مشق دموکراسی به میان آمده بود، در نتیجه خیرهسری، تکسالاری، قومگرایی و جزماندیشی سیاسی غنی و اطرافیانش بار دیگر افغانستان را در باتلاقی فرو برد که بیست سال قبل تجربه کرده بود. گروهی بر قدرت رسید که تجربه تلخ و دردناک رفتارش در دور اول حاکمیتش، هنوز در ذهنها و خاطرهها باقی مانده بود. طالبان پس از تسلط بر افغانستان، از تامین امنیت و پایان جنگ خبر دادند. اما این شعار میانتهی، دیری نپایید که سیر معکوس خود را پیمود. عملیات انتحاری و انفجاری بر هزارهها و شیعیان افزایش یافت، جنگها شدت گرفت، دزدی، اختطاف و عدم مصونیت جانی و مالی مردم به بزرگترین معضل اجتماعی تبدیل شد. طالبان در این مدت نه تنها نتوانستهاند امنیت را تامین کنند، بلکه خودشان به بزرگترین تهدید امنیتی تبدیل شدهاند.
تهدید سیاسی
عدم مشروعیت سیاسی، دور شدن مردم از روند مشارکت و فقدان دموکراسی یکی از بزرگترین تهدیدات سیاسی برای کشور به حساب میرود که برایند آن بیثباتی در عرصههای مختلف حکومتداری است. طالبان تمام ارزشهای دموکراتیک را از بین بردند، به اراده مردم و واقعیتهای جامعه افغانستان تمکین نکردند، حضور احزاب، نهادهای جامعه مدنی و سایر جنبشهای اجتماعی را دشمنی با ارزشهایشان خواندند و بهشدت سرکوب کردند، و در بُعد خارجی نیز افغانستان را در انزوای کامل سیاسی قرار دادند. بعد از نزدیک به نُه ماه هنوز هیچ کشور -حتا «دوستان گرمابه و گلستان»شان- حاضر نشده، رژیم آنان را به رسمیت بشناسد. از همین رو، هر روزی که از این انزوا میگذرد، کفاره گناهان طالبان را مردم فقیر افغانستان میپردازند.
تهدید اقتصادی
فقر و گرسنهگی، از بین رفتن طبقه متوسط شهری، فرار گروهی سرمایهگذاران و تعطیلی شرکتهای خصوصی و حذف و انحلال نهادهای دولتی از مهمترین چالشهای اقتصادی کشور است. این امر باعث گستردهگی فقر و از بین رفتن شغل در کشور شده است. گرسنهگی بر زندهگی جمعی سایه افکنده است؛ بهگونهای که مردم امروز اعضای بدن و فرزندان خود را به فروش میرسانند و فاجعه بزرگتر از این نیز متصور است. همه بنیانهای اقتصادی کشور فرو ریخته و یا هم در حال فرو ریزی است.
تهدید اجتماعی
مهاجرتهای گروهی و غیرقانونی، بیاعتمادی اجتماعی، بازداشت و شکنجه، افزایش جرم و جنایت، و فساد افسارگسیخته، از تهدیدات بزرگ اجتماعی است که طالبان در طول این مدت برای مردم افغانستان به ارمغان آوردهاند. شکافهای قومی گسترش یافته، دشمنی بین اقوام تشدید شده و مردم زخمهای تلخ جنگهای داخلی را به خاطر میآورند و هراس دارند که بار دیگر در چنان معرکهای پرتاب شوند.
تهدید نظامی
روح امنیت ملی و امنیت نظامی، هسته مرکزی و اصلیترین عنصر قدرت ملی است. در واقع عنصر نظامی، نهاییترین معیاری است که به وسیله آن میزان کلی ظرفیت، اقتدار و توان یک کشور در صیانت، حفظ و تامین امنیت ملی تعیین میشود. با تسلط طالبان روح امنیت ملی نابود شده و امنیت نظامی، خود به جدیترین تهدید مبدل شده است. مردم با دیدن افراد طالبان به جای حس آرامش، بهشدت احساس ناامنی میکنند. سربازان این گروه نیز هیچ دانش و هنری را برای کسب رضایت مردم و حس تعلق به مردم نیاموختهاند. برعلاوه اینکه خود طالبان بزرگترین تهدید امنیتی برای افغانستان و منطقه هستند، گروههای هراسافگن دیگری نیز میدان و فرصت نقشآفرینی پیدا کرده و از یمن حضور طالبان نفس تازه میکنند تا قلمروشان را افزایش دهند.
تهدید فرهنگی
طالبان از لحاظ فرهنگی نیز به عنوان بزرگترین تهدید فرهنگی در کشور تلقی میشوند. آنان واقعیتهای جدید فرهنگی کشور را به رسمیت نمیشناسند و ظاهر همگان را یکسان میخواهند. حجاب اجباری، ریش اجباری، لنگی اجباری و کالای اجباری، بزرگترین تهدید فرهنگی و سلامت روانی برای جامعه است. از سوی دیگر، سربازان این گروه، ظاهرشان شباهتی با مردم افغانستان ندارد. آنان بیشتر شبیه جنگجویان قبایلی پاکستان به نظر میرسند تا برخاسته از روستاهای کشور. اکثریت آنان از سنتها و فرهنگهای متنوع مردم کوچکترین آگاهی ندارند. در کلانشهرها مسوولیت تامین امنیت، تلاشی و بازجویی را آن عده از افراد طالبان برعهده دارند که مردم و زندهگی شهری را به چشم دشمن میبینند.
تهدید زیستمحیطی
تخریب محیط زیست کشور، خشکسالی، قطع جنگلات و بیمدیریتی در سیستم آبیاری به چالش جدی برای کشور تبدیل شده است. طالبان فاقد ظرفیت در این عرصه هستند. آنان تاکنون هیچ برگ بر کویر خشک محیط زیست نکاشتهاند و بنیادهای این عرصه نیز در حال تخریب و ویران شدن است. گماشتن افراد بیسواد و فاقد ظرفیت بر کرسیهای تخصصی این عرصه، بیانگر تهدید آشکار زیستمحیطی است.
به رغم تهدیداتی که در فوق ذکر شد، مشکل امنیتی گستردهتر و عمیقتر از این موضوعات است. اما در همه تعریفها و برداشتهایی که از امنیت وجود دارد، میتوان به صراحت گفت که این گروه تهدید کامل برای سلامت کشور است.
بابرت ماندل، یکی از پژوهشگران مسایل امنیتی، تعریف ایجابی کوتاه از مفهوم امنیت مطرح کرده است. او گفته است که «امنیت، احساس رضایت و اطمینان خاطر» است. نقطه مشترک و قابل قبول همه صاحبنظران امنیتی نیز همین مساله است. برخی از صاحبنظران، امنیت را در چهار پدیده خلاصه میکنند: حفظ جان مردم، حفظ تمامیت ارضی، حفظ سیستم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی، و حفظ استقلال و حاکمیت کشور. با توجه به موارد مطروحه، طالبان از همه این ارزشها تهی هستند. جان مردم با خطر جدی مواجه است. تمامیت ارضی مورد تعرض است. کشور از هوا و زمین مورد بمباران کشور خارجی قرار گرفته است. سیستم اقتصادی و سیاسی از بین رفته یا در حال از بین رفتن است.
در بیش از هشت ماه گذشته، طالبان پیوسته به سمت قهقرا قدم گذاشتند، محدویت وضع کردند و دست از تیرباران و شکنجه بر نداشتند. ادعاهایی وجود دارد که دسته رهبری این گروه که به شورای کویته تعلق دارد، برعلاوه روابط ایدیولوژیکی با القاعده، با این شبکه رابطه خانوادهگی نیز دارد. گروه دیگر، آنکه به شورای میرانشاه/ شبکه حقانی مشهور است، اکثریت نیروهایش دو تابعیتی هستند، یعنی همزمان تابعیت افغانستان و پاکستان را دارند. از نظر تعداد و قلمرو، این شورا محدودتر از شورای کویته و در مقایسه با آن کمتر ایدیولوژیک است. بسیاری از اعضای این شورا به جنگ به عنوان حرفه و شغل برای کسب درآمد نگاه میکنند. با توجه به ساختار و بافت طالبان، بعید به نظر میرسد که کشورهای همسایه و قدرتهای منطقه نیز به آنان به چشم دوست استراتژیک نگاه کنند. در این میان، ایران ممکن از خروج امریکاییها استقبال کند. اینکه آیا احتمالاً پشتوانه جدی برای رژیمی از نظر کلامی متفاوت با رژیم خود ارایه میدهد یا نه، چندان روشن نیست. پاکستان نیز به رغم به قدرت رساندن طالبان و تلاش برای تعامل این گروه با جهان، دلهره و نگرانی از تحریک طالبان پاکستانی دارد، چون پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان حدود ۱۰۰ تن از سربازانش توسط تحریک طالبان پاکستانی به قتل رسیدهاند.
چین نیز نگاه محتاطانه به طالبان دارد و کمکهای اقتصادی بسیار ناچیز ارایه میدهد. این کمکها طالبان را از زیر بار وضعیت اسفناک و رقتبار کنونی برون آورده نمیتواند. فنگ ژانگ از دانشگاه صنعتی چین جنوبی میگوید: «حتا چینیها نیز در مورد مشارکت با طالبان محتاط خواهند بود.»
روسیه به سختی توانست شادی خود را از اتفاقی که سرانجام برای ایالات متحده رخ داد، حفظ کند. با این حال، با توجه به مشغله تقریبا کامل این کشور در جنگ اوکراین و تاثیری که تحریمها بر اقتصادش دارد، بعید است که زمان زیادی را صرف نگرانی در مورد افغانستان کند.
عربستان سعودی و امارات متحده عربی که در گذشته از حامیان جدی طالبان بودند، در این دور با این گروه رابطه چندان گرم ندارند و تاکنون هیچ کمک مالی برای طالبان بهگونه رسمی انجام ندادهاند. به نظر میرسد که نزدیکی این گروه با قطر، باعث دلخوری و دوری این کشورها شده باشد.
بنابراین، در یک پیچوتاب عجیب از سرنوشت، همه راهها بار دیگر به غرب منتهی میشود. تاکنون هیچ دولت غربی طالبان را به رسمیت نشناخته است. در حال حاضر بعید است که غرب داراییهای افغانستان را آزاد کند یا کمکهایی را که طالبان در کابل به آن نیاز دارند، انجام دهد. غرب با میدان دادن به سیاستمداران و رهبران پیشین دولتی و جهادی، این گمانهها را به میان آورده است که راه سرنوشت افغانستان بار دیگر به دهلیزهای سیاست خارجی این بخشی از جهان منتهی میشود و بدون حضور و نقش غرب، این کشور در تنشهای منطقهای همسایگان غرق خواهد شد. ولی هنوز راه درازی در پیش است. افقهای روشن ناپیدا است، چون میراث تلخ جنگ طالبان و شیوه تسلط و اقتدارگرایی آنان در حال حاضر جای چندانی برای امید باقی نمیگذارد.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور