آرشیف
امیر اسمعیل خان و سیاستگذاریهای ناکام او
عصمت الله راغب
امیر اسماعیل خان چهره شناخته شده جهادی- سیاسی از ولایت هرات است که از دوران جهاد و مقاومت تا اکنون به عنوان امیر حوزه غرب شناخته میشود. پس از کنفرانس بن و شکلگیری دولتداری نوین نام او در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به نمایندگی از حوزه غرب در سر زبان است.
اسماعیل خان وابسته به حزب جمعیت اسلامی افغانستان است، او مثل دیگر دوستانش بیشتر از همه تشنه قدرت در خاندان خودش میباشد. پس از کنفرانس بن اولین کوشش او این بود که چگونه بتواند به نمایندگی از حوزه غرب امتیاز سیاسی را در خود و خانوادهاش حفظ کند.
اسمعیل خان مثل هر رهبر دیگر موفقانه توانست تا باکسب یک چوکی برای خودش و یک چوکی برای فرزند ارشدش میرویس فقید به قدرت سیاسی برسد. او که در دور اول حکومت آقای کرزی به نمایندگی از حوزه غرب به قدرت وشهرت بیپیشینهی دست یافته بود، برای رقیبان سیاسیاش به شمول آقای کرزی به یک خار چشم جدی مبدل شد. آقای کرزی که فرد آشنا با سیاست حذف و خُردسازی رقیبان سیاسیاش است، خیلی زیرکانه توانست تا با تبانی برخی حلقات در هرات امیر با شوکت را به یک موی سفید مصلحتاندیش تبدیل کند. اول او را با کنار زدن از مقام ولایت هرات در میان مردمش بیچاره کرد و سپس با سپردن وزارت آب و برق که یک وزارت مسلکی است قصد کرد تا وی را در میان کابینه و ملت به یک شخص ناکام و بیبرنامه معرفی نماید.
در اوایل اسمعیل خان که از آن به مفهوم واقعی کلمه به عنوان “امیر” و “رهبر” یاد میشد از نفوس سیاسی- مردمی قابل ملاحظهی برخوردار بود، اما با راه اندازی طرح توطئه رفته رفته او را به یک شهروند عادی هراتی تبدیل ساختند. شاید برخی مدعی باشند که نه، اسماعیل خان هنوز همان رهبر و امیر واقعی حوزه غرب است، باور من اینست که نه. اسماعیل خان در اوایل بنابه خویشتناندیشی و در سالهای اخیر هم بنابه کنشهای منفعلانه که در باب سیاست و دفاع ارزشهای مردماش در حوزه غرب و اخص هرات داشت، دیگر هرگز از آن شوکت و میمنت سابق خبری نیست. اکنون جای او را در هرات افراد مثل کامران علیزایی، مولوی خدایداد، انصاری و دیگران پر کرده است؛ افرادکه تا دیروز شهرت شان تنها در سطح ولایت بود و غیر قابل محاسبه در سیاستگذاریهای کلان به شمار میآمدند.
حالا پرسش که مطرح است اینست که اسماعیل خان چرا نتوانست قدرت سیاسی و نفوس مردمیاش را حفظ کند؟ نخست مبرهن است که گذشت زمان خود گذار از رهبران سنتی به رهبران جدید را فراهم ساخته است. نسل نوین با درک این مقوله که دیگر رهبران سنتی به درد سیاستگذاریهای جدید و تعاملات نوین نمیخورند با گذشت زمان از آنها فاصله گرفته اند. دلیل دوم اینکه مردم نسبت به رهبران سنتی بیعلاقه شده اند، نیز روشن است. رهبران سنتی همه چیز را برای خود و فرزندان خود میخواهند. اسعمیل خان یکی از کسانی بود که در طول زعامتاش جز فکر کردن بر حول خانواده و زادگاهاش هیچ مجال پیدا نکرد تا حداقل برای یک لحظه هم که شده روی آینده و سرنوشت ولایات همجوار مثل بادغیس، فراه، نیمروز، غور …که از همین آدرس امیر و رهبر شده بود فکر کند. هم اکنون ولایات نامبرده از لحاظ عدم انکشاف و توسعه لازم در میان 34 ولایت افغانستان زبان زد خاص و عام اند.
از سوی هم اسماعیل خان که به عنوان عضو ارشد جمعیت اسلامی به رهبری استاد ربانی شهید تا امروز همیشه به عنوان نماینده حوزه غرب در این حزب مقتدر تشریف داشته عامل جدی به حاشیه راندن ولایات مربوط به حوزه غرب بوده است. او در طول فعالیتهای سیاسیاش نتوانسته سیاستگذاریهای خردمندانه و درستی در قبال جامعه و ملتاش داشته باشد. بهطور نمونه من به یاد نمیآورم که در طول دورههای انتخاباتی تا هنوز یکی از کاندیدای مطرح سیاسی در تکت انتخاباتیاش حتا در سر انتخاب معاون از حوزه غرب به عنوان یک گزینه برتر فکر کرده باشند، بلکه همیشه برداشتها این بوده است که مردم حوزهی غرب به رهبری امیر اسمعیل خان بر اساس یک سری پیش فرضهای از پیش تعیین شده خواسته و یا نخواسته به دنبال ما میآیند و رای میدهند. آن پیش فرضها میتواند مشترکات قومی، زبانی و مذهبی باشد و یاهم چیزی دیگری، موارد که برخلاف منافع مردم تنها میتواند بر محور احساسات و عواطف رقم بخورد. محصول این همه سیاست انزوا و عقبگرد کیست، آشکار است که دستکم جناب امیر صاحب اسمعیل خان در راس این همه سیاستگذاریهای ناموفق قرار داشته است.
به رمز مثال هم اکنون جایگاه اسماعیل خان را در حزب سیاسی او که در این روزها به کش و قوسهای جدی روبروست در کجا میبینید؟ او که پس از استاد ربانی شهید به موی سفیدترین فرد جمعیت شهرت دارد پس از نیم دهه فعالیت بجای اینکه پس از استاد ربانی شهید خودش مدعی جانشینی او باشد، هنوز هم او خودش را فاقد وزنه لازم در درون حزب میبیند و بدون هر عاقبتسنجی اول هفته در کابل به آغوش یک رهبر پناه میبرد و در آخر هفته در هرات از طریق انتشار اعلامیهها بر آغوش دیگری.
به باور من، سیاستگذاریهای دوگانه و موضعگیریهای متزلزل جایگاه او و مردمش را به نمایندگی از زون غرب بیشتر از پیش در خطر مواجه ساخته است. او بجای اینکه برای مردماش بر اساس منافع سرزمین(محله) سیاستگذاری کند، تا هنوز با بیشتر از پنجاه سال فعالیت حزبی در آغوش دیگران آرام میگیرد.
من فکر میکنم تا زمانی که مردمان متعلق به حوزه غرب در سر انتخاب رهبری تجدید نظر نکنند و بجای چسپیدن به مسایل احساسی و عاطفی به گفتمان “محلهگرایی” متوسل نشوند، هیچگاهی در معادلات سیاسی به عنوان جماعت تاثیرگذاری و نفوس سیاسی قابل ملاحظه مطرح نخواهند بود.
با حرمت
عصمت الله راغب
2/1/1400
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور