X

آرشیف

درد آشنا

حقا ز درد شاعر اين سر زمين شدم
دردا كه از جفاي عدويش غمين شدم

هر مصرع را ز خون شهيدي نوشته ام
از اشك سرخ قافيه ها شرمگين شدم

مضمون شعر ، داغ دلهاي شكسته شد
با لاله هاي دشت و دمن همنشين شدم

از وزن غصه قامت گفتار من خميد
با شكل هاي مرثيه گويي قرين شدم

ديگر به خامه رنگ حلاوت نمانده است

من تلخ كام دور زمان اين چنين شدم

 

نوشته نذير ظفر

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.