X

آرشیف

من و شعر بیدل

از آغاز کودکی خویش، ازروی تصادف، شعرعبدالقادر بیدل را شنیده ام وآن رامی شناسم.پدرم سیدمحمدداودحسینی بیدل دوست بود وبه شعروی نوعی اعتیادداشت. درکارگاهِ خوشنویسی خویش، گاهی،بیت ها وغزل های بیدل را،درتنهایی،به آوازبلندمی خواندوکیف می کرد.

درموردمدفن بیدل درخواجه رواش کابل،نزدیک میدان هوایی، پژوهش هایی شست ساله داشت وکتابی منتشرنموده بود.

هروقت دوستانش مثل مرزا محمدرحیم، منشی دارالتحریرشاهی محمد ظاهر وصلاح الدین سلجوقی می آمدند،گرمترین قصه از بیدل می بود.

عزیزی که بانگاشته های من درپیرامون «مشهورساخته شدگان»شعر

پارسی معرفت داردازمن خواسته است درباره بیدل بنویسم.

من ازچندسال بدینسو، بکاربردن القاب حکیم،مولوی،شیخ اجل، ابوالمعانی وووو،رابحیث یک پیشوند برنام شعرای«مشهورساخته شدهء» پارسی {غیرعقلانی وخرافی} می پندارم وهیچگاه ازان القابِ سرشته شده با خرافات و«پوسیده اندیشی» ،باصطلاح ،[سود] نمی جویم .

من معتفدهستم که سعدی وحافظ وبیدل وجلال الدین رومی وهمانندها، برخی سخنان بیگانه با خِردِ انسانی ومعاییرفرهنگ ومعرفت و[[ارزش های معنوی ومدنی]] ، مثلن درپیرامون بانوان،دارندومثلن سنایی وعطار وجامی فریادمی زدند که رابعه بلخی {عارف اسلامی} بوده است!!

تمامی این سخنوران (سعدی وحافظ وبیدل وجلال الدین رومی وهمانندها)،همهٔ داروندار ِ زیستِ انسانی ، مادی ومعنوی،را

برمبنای سرشت وسرنوشتِ ازلی وابدی انسان بوسیله پروردگار، سجیده و((( پذیرفته))) اند.

برای بیدل نیزلقب های ابوالمعانی ومیرزا رابکارنمی {اندازم.}

هنروران ِ کلامی[شاعران ونویسندگان بافرهنگ ومدنی]ازجهان متمدن

برمعاییرازلی/ابدی ازسوی پروردگار،هیچگاهی، معترف ومعتقدنیستند:

همینگوی در<داشتن ونداشتن >و<پیرمردودریا>

کنتستانت ویرژیل گیورگیودر<گدایان معجزه>

نرودا وهانریش هاینه دراشعارخویش

اریش ماریارمارک در< شب لیسبون>

نیکوس کازانتزاکیس در<آزادی یامرگ>و<زوربای یونانی>

اشتاین بک در<بخدایی ناشناخته><وخشم وهیاهو>

اندیشه های زیستنِ انسانی را سازماندهندگان سرنوشت جوامع انسانی می پذیرند.

 

ازدیدگاهِ من دونکته درشعربیدل شایستهء توجه ودقت اند:

یک.

بیدل یگانه شاعردرلسان پارسی می باشد که شعرهای «مدح» را نکوهش کرده است:

 

اي بسا معنی روشن که زحرصِ شعرا

خاکِ جولانگهِ اسب و خرِاهلِ جاه است

وی بسانکته که درمکتبِ تشویش ِ طمع

روسیاهِ ابدازمدح وزیروشاه است

صلهْ مشتاق ِ گداْ طبع‌ْ،زمضمونِ بلند

گرهمه پای برافلاک نهد، درچاه است

نکتهٔ معنی این سست خیالان را دریاب

تابدانی چقدرفطرت شان کوتاه است

بیدل

چنین خِـردمندانه سخنی ازآغارتاامروزدرسخنوری لسان پارسی، درتقبیح ونقدمداحی وجودندارد.

دو.

همین بیدل که مدح دنیایی را نکوهیده است درستایش ووصف علی ابیطالب وپسرانش حسن وحسین چنین می سراید:

درموردعلی

لبِ بت گربه تعظیم ِ مقامش یاعلی گوید

به نوری آشنا گردد که آرد کعبه ایمانش

درباره حسین وحسن

بیدل به هرکجا رگِ ابری نشان دهند

درماتمِ حسین وحسن گریه می کند

وبیدل درمدح علی چندین قصیده نیز{انشاد} کرده وساخته است.

 

جرمنی

۲۰۲۰  ترسایی

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.