X

آرشیف

حافظه از تأريخ حد اقل دوګانه است!
 تأريخ نوشته شده توسط مٶرخ استعمار و تجاوزګر و تأريخ نوشته شده توسط مٶرخ کشورها و جوامع مستعمره. 
تأريخ ناب نوشته شده از جانب مٶرخ واقعبين و عينيګرا کمتر فرصت داشته است. 
تأريخ و هستوري،  سنه نګارى و کرونولوژى  مباحث قابل دقت اند که ما اکثر سنه نګارى ( کرونولوژى) را با هستورى مغالطه ميکنيم و کرده ايم.  هستوري را به معناى تأريخ ميګيريم که تأريخ از لحاظ معناى لغوى بيشتر معناى کرونولوژي ( سنه نګارى)  را دارد.  هستورى داراى شش بعد ( به ضم ب) بوده   که يکى آنرا کرونولوژى  يعنى سنه نګارى تشکيل ميدهد.
 و اما مستقيم به بحث تيمور لنګ و … و سفاکى ايشان که به اعتراض از قوم ګرايان منحط مواجه شد. 

1/ تيمور لنګ سفاک، قاتل و آدمکش بود و بدون اين صفات اين فتوحات و جهانګشايى درآن زمان ناممکن بود و ناممکن است. مګر در جنګ خليج و جنګ عليه صدام حسين کم کشتند و کم سفاکى و خونريزى کردند؟

مردم جهان تأريخ را چنانيکه هست مطالعه و ميخوانند. 

به هر بهانه سفاک را مدافعه کردن و نام ګرفتن آن سفاک را توهين به قوم خواندن منتهاى سقوط در کثافت و لجنزار قومى و نژادى است.

از جانب ديګر ميدانيم که مجسمه هاى قهرمان افسانوي منګولها، يعنى چنګيز در ګوشه و کنار شهرهاى منګوليا  و اولنباتور همين امروز  فراوان بوده  و منګولها به آن ميبالند. مسلم است و ما ميدانيم که  چنګيز يک قاتل و جانى و سفاک براى ملت افغان  و مردم اين سرزمينها بود و است. 

 

2/ جانشين برحق تخت امير شير عليخان بعد از وفاتش  پسرش غازى محمد ايوب بود. سردار ايوب  خان در حاليکه در ميوند قندهار به شدت عليه استعمارګران ميجنګيد، پسر محمد افضل خان يعنى عبدالرحمن خان به معيت سرباران ترکمن و ازبک بعد از يازده سال تبعيد از آسياى ميانه به افغانستان برميګردد و در شمالى کابل با نمايندهء انګليس ملاقات دارد و متصل آن  به حيث امير افغانستان در کابل  اعلان پادشاهى ميکند. وى براى بقاى سلطه و قدرت خود به هيچ قوم،  تبارى و به هيچ کس رحم نمى کند و درين ميان مردمان که از افغانستان مرکزى سرکشى ازوى کردن با بى رحمى مورد ضربه قرار داده، تا اينکه قسمت ازين مردمان افغانستان مرکزى  به کويتهء پاکستان امروز و قسمت ديګرى به مشهد ايران امروز مهاجر شده و تا حال در موارد  با انديشه هاى ضد امير عبدالرحمانى و با رنګ و بوى قومى و تبارى با ابعاد وسيع قومى و سياسى فعال هستند.

 تلاش دادن برأئت به امير عبدالرحمن خان به بهانهء ايجادګر افغانستان قوى مرکزى به هيچ صورت قابل قبول نيست و بوده نمى تواند. وى  به اساس معيار هاى امروز در جمله شاهان مستبد خواهد بود و است. معيار  فتوحات و شمير کشى هاى اين شاهان، با هر وسيله توسعهء سلطه و بقاى خود شان در مقام اول براى شان مطرح بوده و است. 

جنايات اين حکام ( به ضم ح)  را نمى توان با ايجاد افغانستان مرکزى بزرګ مبرر و توجيه داد. 

3/  و اما غدارى چيست؟ 

کسې با کسى ديګر عهد کرد و آن عهد را شکست. اين را غدر و عهد شکنى ګويند. غدارى ګناه کبيره و مردود است!

م مستندات تأريخى وجود دارد و ملا بزرګ نواسهء مياګل جان آغا د مدرسهء امام ابوحنيفه ( رح)در کابل همصنف من بود و هنوز زنده است. وى برايم قصه کرد که همان قرآن کريم را در خانوادهء خود ديده و موجود است که محمد نادر شاه برآن نوشته و امضاء کرده بود که حبيب الله کلکانى (  مشهور به بچهء سقاء)  را در صورت آمدن به ارګ و … نمى کشد. اما ديديم که کشت و اعدام کرد. شيخ المشايخ که اين قرآن شريف امضاء شده، مبنى بر تعهد سلامت سر حبيب الله کلکانى شده بود، از ديدن اين غدارى قهر بود که توسط نادرخان با خانواده اش به حج بيت الله شريف اعزام ګرديد. 

 پس نادر خان غدار شد و اين واقعيت مسلم است و ازين منکر شدن، به چشم مردم خاک انداختن است. 

اينکه حبيب الله  کلکانى با چه دسايس و از جانب کى و با چه عمال در مقابل امير امان الله خان غازى استاد و بغاوت کرد، بحث است به جاى خودش و مستقل. 

اما نادر غدر کرده و اين غدر توجيه  و مبرر ندارد. 

و حال که درين مبحثيم، اضافه ميکنم که تغير و ريفورم، پيشرفت و انکشاف در براندازى روى سرى از سر خانمها، تبديل پيراهن و تنبان به پطلون و جمع آورى ماليه به طور پيشکى و سه سال قبل و… هم درست نيست و اګر اين را ګفتيم، اين را هم ميدانيم و حال ازکس پوشيده نبايد باشد که تاريخ ما را در مواردى  استعمار وقت نيز رقم زده و در سقوط امان الله خان استخبارات انګليس به يقين دست داشت. 

با اين تماس هاى  تلګرافى هموطنان و محققين را به واقعيت نګرى و مطالعهء تأريخ با خونسردى لازم و ميتود هاى قبول شدهء تحقيقاتى دعوت ميکنم.

سفاک را بايد سفاک ګفت، غدار را بايد غدار، قاتل و جانى را قاتل و جانى و کثافات و جنايات تأريخى را نبايد به هيچ توجيه زبانى، قومى و سمتى کتمان کرد. 

جنايات اين جهان ګشايان تيمور لنګ و چنګيز ها و … روشن و مستند اند و کس از آن منکر شده نمى تواند! 

تأريخ را کس نه تغير داده و نه هم اصلاح کرده و نه هم از سر نوشته کرده ميتواند و به صورت عينى وجود دارد، صرف برداشت خويش را بايد عينى و متکى برواقعيتها ساخت. پايان 

داکتر صلاح الدين سعيدى 

05/02/2020

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.