آرشیف

2019-10-9

رفعت حسینی

درنکوهیدن بانوان

 

دو روز پیش ۸ مارچ بود و بزرگداشت از بانوان در دنیای با فرهنگ و متمدن نه در افغانستان. این نگاشتهء خویشرا یکباردیگر منتشرمینمایم که:

نام کشیده ها ومولاناها !، حکمت دانان!، خداوندگارها!،

دانایان !و(افتخار) ها و«معجزه!»های شعروشاعری وشعریت ! درحوزهء جغرافیای خاکستانِ افغانستان ، نگرشی این چنین دارند درپیرامون بانو که همان زن است وباصطلاح افغانی {سیه سر}.

 این نگرش نابخردانهء غیرانسانی به بانو ونکوهش وی تنها وتنها وابسته به مجاهد وطالب ودیانت کهنه اندیش! نمی باشد.

                                               *   *   *   *   *   *

نکوهش بانوان درشعرپارسی

در  نکوهش بانوان وسخنهای یاوه ونادرست وبی دادگرانه درپیرامون آنان ، درخلال  سروده های نامداران شعرپارسی درگذشته ها، نکته هایی هست.

اگر زندگانی بمن فرصت دهد درین زمینه بیشترومبرهن تر خواهم نگاشت.

درین فشرده این اشارت ها رابخوانید :

ابوالقاسم فردوسی،که اورا یگان تا حماسه! سرا میدانند،فریاد می زند:

زن واژدها هردو در خاک به

جهان پاک زین دو نا پاک به

چه خوش گفت شاه جهان کیقباد

که نفرین به هرچه زن نیک باد

زکار زن آید همه کاستی

خجسته زنی کو زمادر نزاد

زنان را همین بس بود یک هنر

نشینند وزایند شیران نر

===

از اسدی توسی بخوانید:

زن هرچه دلیر وبازور ودست

همان نیم مرد است هرچه که هست

زنان چون درختند سبز آشکار

ولی ازنهان زهر دارند ومار

و سنایی غزنوی که حکیمِ ! کامل!خوانندش،چنین استدلال می نماید:

اشتقاقش زچیست دانی زن؟

یعنی این قحبه را بزور بزن

=

چو کردی مشورت بازن

خلاف آن کن ای نادان

=

حمله با شیر مرد همراه است

حیله کار زنست وروباه است

=

از بدی های زن مشو ایمن

گر چه از آسمان نزول کند

/

حجت خراسان! لقبیست که به ناصرخسروپرتاب نموده اند.

حجت! نصیحت میکند که:

به گفتار زنان هرگز مکن کار

زنان را تاتوانی مرده پندار

زنان چون ناقصان عقل ودینند

چرا مردان ره آنان گزینند؟

===

زیور وزیب زنان است حریر وزر وسیم

مرد را نیست بجز علم وخرد زیور وزیب

==

جامی را که مولانا!!وحکیم ! نیزقلمداد نموده اند جیغ میزندکه

زن از پهلوی چپ شد آفریده

کس از چپ راستی هرگز ندیده

=====

 مولانا! جلال الدین بلخی ،که خداوندگارش می شمارند ،ومثنوی وی راقرآن لسان پهلوی هم میگویند ، انشاد می نماید:

هربلا که در جهان بینی عیان

هست از شومی زن اندر میان

نفس خودرا زن شناس وزان بتر

زان که زن جزء است ونفس کل بشر

مشورت با نفس خود گرمیکنی

هرچه گوید کن خلاف آن دنی

==

گفت پیغمبر که زن بر عاقلان

غالب آید سخت وبر صاحبدلان

باززن بر عاقلان چیره شوند

زان که ایشان تند وبس خیره سرند

==

گفته ست مصطفا که ززن مشورت مگیر

این نفس ما زنست اگرچه که زاهده ست

=

چند با آدم ابلیس افسانه کرد

چون حوا گفتش بخور ، آنگاه خورد

اولین خون در جهان ظلم وداد

از کف قابیل بهر زن فتاد

=

مزن دروادی مکر وحیل گام

که از مَکرِ زنان افتی تو دردام

=

هیچ زن را نگاه نتوان کرد

وزبدی در پناه نتوان کرد

زان که ابلیس یار ایشانست

زان سبب مکر کار ایشانست