X

آرشیف

آخر ای مرد حماقت پیشه ی دور حجر
از درخت باغ تحصیلت نمی چینی ثمر

چون عجوز افتاده یی در لای انبار فساد
از عقیمی کی صدف زاید ز دل نقد گهر

تو نمک سودی بزخم سینه ی میهن پرست
در تبانی با شیاطین بسته ی محکم کمر

سکته رانی کشتی بشکسته ی دریایی تند
ناخدا در ژرف گرادابی ز دنیا بیخر

در لجنزار خیالاتت تعقل منفعل
همتبار هتلری از چشم و گوش کور و کر

ریشه ی انسانیت از باغ انسان می‌کشی
فکر فرسود ت بیرون ناید اگر زین رهگذر

نقد سود پافشاری جز زیان نارد بکف
آتش نمرود گردد شعله‌ور بار دیگر

چون سپند روی مجمر خیز بیجا می‌زنی
بیتو گردد بستر میهن حریم بی خطر

جغد شوم کاخ را آهنگ سوز و ساز نیست
خنجر تیز حوادث بر کند زان بال و پر

ما و افغان چون دو مغز در یک لفاف آسوده ییم
میتوانی تو جدا سازی با زوبین یا تبر؟

قرن خر بگذشت ای بیدادگر در عصر ما
رو مگردان از تعصب پشت سر بار دیگر

حرف با دل آشتا(فرخاری) باشد دلنشین
حرف بیجا جنگ را سازد به گیتی شعله‌ور

مولانا کبیر (فرخاری
ونکوور کانادا

 
X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.