آرشیف

2017-7-24

احمد سعیدی

خانه از پای بست ویران است

خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است

از روز پنجشنبه گذشته تا امروز که در اثر بمباردمان امریکایی ها 16 نفر از مدافعین صدیق وطن ما در هلمند به شهادت رسیده اند 35 نفر در بدخشان در سقوط ولسوالی تیوره 63 نفر به شهادت رسیده اند و در سقوط ولسوالی کوهستانات فاریاب 18 نفر جام شهادت نوشیدند در شاهراه کندهار الی ارزگان 7 نفر شهید گردیده اند اگر توجه جدی نشود ولسوالی های پسابند، شهرک، تولک ، ساغر ، دولینه بشمول ولسوالی چشت شریف که بند سلما در آن موقعیت دارد نیز سقوط خواهند کرد در ولایات دیگر نیز تعدادی از هموطنان ما جام شهادت نوشیدند، در چنین وضعیتی بحرانی که باید در مورد امنیت مردم افغانستان فکر شود ریس جمهور آقای غنی امروز در  سمینار تحقیقی تحت عنوان "چالش های دهشتگری در برابر گردشگری" که در ارگ ریاست جمهوری برگزار شده بود سخنرانی داشت در این نشست ضمن سخنان دیگر آقای غنی گفت: یک بخش عمده تروریزم آینده ما بر سر میراث فرهنگی گذشته است و در این جهت با هیات باستان شناسی فرانسه به موافقت رسیده ایم که یک نقشه سرتاسری از آثار تاریخی کشور را ترتیب دهیم و این مهم در حال انجام است. و افغانستان از این  مدرک پول های زیادی را بدست خواهد آورد در عین ساعت مراسم افتتاح پارلمان جوانان با حضور رییس اجرائیه داکتر عبدالله، رییس مجلس سنا، وزیران، سفرای کشورها، اعضای کابینه و پارلمان و هیات اداری برگزار شده بود به گفته داکتر عبدالله پارلمان جوانان در میان مردم جایگاه خود را پیدا کرده است و امید می رود که از این جایگاه به عنوان وسیله خدمت استفاده شود. داکتر عبدالله گفت تا فرصت دارید، از اشتباهات و درس های ناکام گذشته درس بگیرد و آنها را تکرار نکنید. وقتی سه نسل جوان کشور در شرایط منازعه بزرگ شوند، معلوم است که مسوولیت شما به مراتب بسیار بزرگ تر است و ما نیز روی کار با شما سرمایه گذاری می کنیم. نسبت به رئیس جمهور رئیس اجرائیه دریشی و نیکتائی شیک تری داشت از سخنان این هر دو رهبر چنین استنباط که در سر تا سر افغانستان خیر و خیرت است نه کدام ولسوالی سقوط کرده و نه کسی کشته شده و نه مادری به داغ فرزندی نشسته در چنین وضعیتی این سخن به یادم آمد که گفته اند ( آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب ) صحبت این آقایان زمانی بود طالبان بی پروا مردم را گردن می زدند. شفاخانه ولسوالی تیوره ولایت غور را به آتش کشیده بودند در شمال و جنوب شرق و غرب جاده ها را ، خون انسان های رنگین ساخته بود اتباع  دولت وحدت ملی اند رنگین نه تنها حکام موجود بلکه جامعه ی پراکنده ، سیاست زده و تهی از باور، به دهشت ، ترور و طالبان با گذشت هر روز  مجال تنفس می دهند . نمیدانم آقای غنی و عبدالله این حقیقت را میدانند یا خیر  دولتی که امنیت " اتباع " خویش را نه تواند تامین کند حدِ اقل نا توان و بی کفایت است . چنین دولتی باید به حال آورده شود و به تغیر و دگرگونی تن دهد . متاسفانه در حال حاضرغیر از لاف و پف و سخنرانی های بی معنی و میان تهی دیگر اینها به چانته خود چیزی ندارند اما آنچه را به روشنی می توان در این حاکمیت دید بن بست است . بن بست نتیجه بی کفایتی های رهبران موجود و یکه تازی های آقای غنی و عبدالله استبداد تمامیت خواه در سیاست های این هر دو آدم به وضاحت دیده می شود سیاست های نا عاقبت اندیشانه ای اینها و بیرون رفت از بحران بدون اصلاحات گسترده در خط تمرکز زدایی در داخل و اتکا بر یک اجماع منطقه یی در خارج ممکن نیست .ازین دو دهن پر اب چیزی بنام اصلاحات با آوردن امنیت دور از واقعت است چون غرق در بی برنامه گی روز و هفته گمی میکنند و مردم را و حوصله مندی نا شی از بیچارهگی شانرا تحت نام داشتن نام «دولت و حکومت وحدت ملی به گروگان گرفته اند. افسار گسیته ی بعضی از زمامداران خیلی گستاخانه و ناعاقبت اندیشانه است. مردم هر روز کشته می شوند اینها مصروف کالر و نیکتائی اند اینها مشغول چاق کردن تضاد های قومی و زبانی اند ازینجا معلوم میشود که تو طعه ی خیلی جدی در راهست. در پشت پرده عقده زهراگین جمع شده در مغز ناتوان این رهبران بی برنامه و بی کفایت مشکل انتخابات مشکل پارلمان مشکل امنیت مشکل تذکره الکترونیک وزرای سر پرست  و حل نکردن مشکل چپاولگران و ادمکشان طالب داعش باعث شده  تا میدان را اماده ی زشترین زد و بند سیاسی با شیوه قومگرایی نمایند مردم بدون در نظر داشت هر گونه بستگی قومی یکبار دگر در اتحاد سازنده باید در مقابل همه درذان حرفوی قدرت استاده شوند و خواسته های قانونی شانرا تا بر اورده شدن انها دوامدار درخواست کنند گرچه بد بختانه معضلات سیاسی و اجتماعی در کشور ما چند بعدی است و با تجارب که من دارم.
رکن اساس بد بختی در جامعه مابیشترینه موضوعات اجتماعی است که بر ساختار سیاسی جامعه لطمه جبران ناپذیر وارد کرده بنابر همین معضله اجتماعی سیاستمداران ما همیش نتوانستند سیاست موثر در قبال قضایا و ارائه برنامه خوب برای رشد و تعالی داشته باشند زیرا روابط اجتماعی و مصلحت های قومی سبب قربانی شدن اهداف نیک گردیده است 
اینکه :در جامعه ما بنابر سنن نا پسند کار به اهل کار سپرده نمیشود روابط بیشتر بر ضوابط حاکم است یک حقیقت است.

سیستم اداری فرتوت و نابکار که هیچ نوع مطابقت با حال و احوال جامعه فعلی و جهانی نداردولت وحدت ملی به بحران و بن بست رسیده است . این بحران بیشتر برآیند حاکمیت فرصت سوز و غارت گر موجود و بیچاره گی و ناکاره گی ساختار موجود قدرت است . وضع موجود نتیجۀ نپرداختن به مسله های اساسی جامعه و مردم و بربادی امکانات و توانایی های کشور و جامعۀ جهانی می باشد . مردم از نبود امنیت رنج می برند و هر روز به اردوی بیکاران افزود می گردد . خود خواهی های تباری هر روز زمینه های همگرایی برای جغرافیای وطن را بی رحمانه خراب می کند . ابهام نسبت به امروز و فردای کشور و نبود اطمینان به تامین صلح و ثبات ، مردم به ویژه جوانان را به ترک وطن وا می دارد . آرایش جدید نیرو های سیاسی ، راه را به سوی کشمکش ها و انقطاب های دهۀ 90 گشوده و بیش از هر زمانی دیگر نگهداری جغرافیای موجود را به خطر برابر می سازد . برای برون رفت از وضع موجود به بسیج تمام وطندوستان ، آزادی خواهان ، طرفداران دموکراسی و عدالت نیاز است . بدون یک اجماع ملی و منطقه یی برخوردار از حمایت همگانی هرگز بن بست موجود نمی شکند .در چنین وضعیتی دیگر راهی وجود ندارد ما میخواهیم یکی باشیم وحدت ملی  داشته باشیم و ملت باشیم اما ما یکی نیستیم نه به وحدت ملی  رسیده ایم  و نه ملت شده ایم بیشتر از 100 سال پیش شاه امان الله و محمود طرزی 
راهبرد " ملت ساختن " را پیش کشیدند .متاسفانه در اثر ناعاقبت اندیشی های زمامداران گذشته و حال در این بیشتر از 100 سال زندگی نشان داد که این راهبرد ناکام و غیر عملی است .راهبرد امانی ـ طرزی غیر عملی است ما برای یکی شدن به راهبرد جدید نیاز داریم ما به قراداد جدید اجتماعی نیاز داریم .متاسفانه حکام موجود مانع تفاهم ملی و یک جهتی مردم افغانستان اند چون باور دارند نفاق بی انداز حکومت کن .