2015-11-5
گل رحمان فراز
یکی طوق روشن تر از مشتری
ز انسان "رخشانه" یک دختری
ببستند عقدِ اجباری با پیری
بگفتند گر نگیری تو می میری
بسنجید چاره فرار زِ منزل
بپیمود راه را با آن مردِ دل
بیافتاد بر چنگِ طالب پلنگ
بدادند فتوای سنگسار سنگ
بگفتا به زجر نگیر جانِ من
ببین که چه فرموده ایمانِ من
نسنجيد ملا، آن شور و فغان
بفرمود گیرید با آن سنگ، جان
بگفتش آغاز ز سنگ ریزه است
بگفتا هدفمند، سر نیزه است
یکی گفت چه کار شود با پسر
دیگر گفت دره را باز کن ز سر
یکی گفت دُره زدن، شرط داره
دیگر گفت مفتی حق، طٓرد داره
به کوفتند بر او با یک صد شلاق
بخواندند او را چو گاو یا الاغ
بساختند فلم و بردند به سینما
که کشتیم انسانکِ بی گناه
وجود تو خود آیتِ نیک بار
کند نیک ادراکِ را سنگسار
گل رحمان فراز
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
☆ رخشانه ☆