آرشیف
دور دوم انتخابات ریاست جمهوری و جان کیری
دوکتور ص. سعیدي
(متن تحریری صحبت در نشست مؤرخ ۲۲/۰۴/۱۳۹۳افغانان و نماینده های سازمانهای مدنی در لندن)
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله لایغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم – خدای هم نه بدلوي حال د هغه قوم – څوچې خپل حالت بدل نه کړي په خپله
هموطنان ګرامی، برادران و خواهران السلام علیکم و رحمه الله و برکاته اما بعد!
امروزی یکشنبه ۱۳/۰۷/۲۰۱۴ (۲۲ سرطان ۱۳۹۳) به اساس تصمیم کمیتـﮥ تدارکاتی نشست عاجل عدۂ از افغانان وفعالین جامعـﮥ مدنی در انګلستان وایرلند طی مجلس با شکوه در لندن دایر ګردید.
هدف نشست دفاع از ارزش های مردمی و وپروسـﮥ انتخاب مردم و نتایج انتخابات و دفاع از اصول دیموکراتیک و نکوهش و مخالفت متوسل شدن به زور ګويي ها، تفنګ سالاری ها، تخلفات و تهدیدات بعد از انتخابات و روشن ساختن مواضع ما در رابطه به منافع و مصالح کشور و مردم، و بلاخره مواضع رد ما در مورد تحمیل تشکیل حکومت های مصلحتی، شرکت سهامی و تآکید ما برای کار برای تشکیل حاکمیت فراګیرملی برای پیاده کردن برنامـــﮥ تیم برندۂ انتخابات ۱۳۹۳ و تحت رهبر تیم برنده و تأکید بر عملی شدن همان برنامه که به ملت طې خطوط اساسی کار وبرنامه ارایه شده ومردم برآن در انتخابات صحه میګذارند. یعنی تیمیکه که توسط کمیسیون های انتخابات بعد از تفکیک رای پاک از ناپاک در چوکات قوانین و قواعد قبول شده و تحت نظر ناظرین جامعـﮥ جهانی و ناظرین هردو تیم انتخاباتی صورت ګرفته و برنده اعلان شود. تأکید بر تطبیق قوانین نافذ و پیشبرد امور به اساس قواعدیکه هردو جانب و حکم قانون قبل از آغاز این پروسه پذیرفته اند.
هموطنان ګرامی
بار ها ګفته ایم وبازهم تأکید میداریم که در سياسيت هيچگاه نباید ګفت: هيچگاه! اما هست خطوط سرخ که برای یک افغان وطن دوست و دارای پرنسیب که عبور وتخطی از آن را مجاز نمی داند.
بلی در سیاسیت منافع است ومصالح ، شرایط است و امکانات عملی. این منافع ومصالح و شرایط عملی اند که تعیین کننده اند و بر مواضع و روش های منتخب ما سخت تأثیر ګذار اند. با فرق اینکه منافع و مصالح یک انسان خیر خواه، وطن دوست وملت پرور همیشه منافع و مصالح ملت ومردم وعقیده اش است و برای انسان، نوکر زور و زر و سقوط کرده در افکار تعصب قومی و سمتی و نوکر چوکی و دالر همیشه همین معیار های منحط را در نظر داشته است. اما دربین ملت ومردم افغانستان ممکن بیسواد زیاد خواندن ونوشتن داشته باشد اما شعور سیاسی این ملت آبدیده و از کوره برآمده آنقدر بلند است که حتی بیسواد ما هم فهم و درایت کافی دارد تا ګندم را از سیاه دانه تفکیک نموده، خدمتګار وخاین را میشناسد. میتوان عدهء از افراد را خرید اما نمیتوان این ملت را غلام نګه داشت.
اینکه این کمیسیون های انتخاباتی چه ګونه تشکیل شدند؟ و درنتیجــﮥ این نوعیت تشکیل، انتصاب و انتخاب افراد چګونه در ماهیت، مشروعیت، کفایت و توانایی این کمیبسون ها تأثیر ګذار بود بحث است بجای خود باقی و قابل دقت. این هچنان مرتبط است به اینکه افغانستان چګونه فرصت های طلایی غیر قابل تکرار عصر را در ۱۳ سال ګذشته با مدیریت ضعیف، حاکمیت شرکت سهامی و بی کفایت از دست داد سوال و بحث است به جای خویش وباقی و موجه. اما دیده شد که کمیسیون های تشکیل شده انتخاباتی انعکاس از شرکت سهامي حاکمیت بود و از لحاظ شکلی، محتوایي نواقض و خلا های مشروعیت داشت. خلا ها و نواقص که دقیقاً بر اجراأت بعدی جداً تأثیر ګذار بود و است.
اما بیاید مشکل واصل کار را که منجر به این وضع شد وعوامل مشخصتر را برعلاوۂ عوامل بالا که مستقیم درین پروسه تأثیر داشت و تعیین کننده بود موشګافی کنیم:
عدم وجود تذکره های الکترونی با وجود امکانات وسیع مالی، عدم منظم بودن کارت های انتخابات و عدم موجودیت احصائیه ګیری های دقیق، ثبت شده و راجستر شده باوجود امکانات مالی وفرصت های زمانی کافی در دست حاکمیت عوامل اساسی دیګر اند که وضع را به این حالت امروزی درآورد. عواملیکه قلم بدست و خبره ګان کشور به موقع ومستدل توجه مسؤلین امور و حاکمیت را به آن متوجه ساختند و پاء فشاری کردند اما ګوش شنواء نه یافتند و حاکمیت صرف به آزادی مطبوعات و رای افتخار کردد که این بذات خود کافی نیست
تخلف وبدبختی مشخص ومانند نقطـﮥ آغازین این پروسه مشخص انتخاباتی:
مطابق به قانون یکی از شرایط این بود که همان درخواست کنندۂ کاندید ریاست جمهوری انتخابات ۱۳۹۳ افغانستان میتوانست در لست کاندیدان ریاست جمهوری شامل شود که برای کمیسیون یکصد هزار امضاء واجدین شرایط انتخاب را جمع آوری و پیش کش کمیسیون انتخابات کند. اما اکثریت کاندیدان چنین شرط را که قانونګذار هدفمند ګذاشته بود، پوره نه کردند اما کمیسیون و حاکمیت این شرط را نادیده ګرفت و این آغاز مشکل شد. این سبب شد که رای ملت به یازده تن از کاندیدان تقسیم شود. واین سبب شد که هیچ یک از کاندیدان در دور اول پنجاه جمع یک آراء را پوره کند و انتخابات به دور دوم کشانده شود.
بجاست عوض بحث عام چند موضوع مشخص را که جامعه وبحث های سیاسی مطرح است و موجب مخدوش شدن اذهان میګردد، تمرکز کنم.
تیم جناب داکتر عبدالله عبدالله آقای ضیاء الحق امر خیل رئیس دارالانشاء کمیسیون انتخابات – را دزد با پشتاره ؟! خوانده و میخواند و با این مثال تقریبا در تمامی مناسبت ها تلاش دارد که شریک بودن کمسیون های انتخاباتی در تقلبات مطرح کند.
آقای امر خیل مانند مجری پروسه و شخص دوم بعد از آقای نورستانی یعنی بعد از رئیس کمیسیون انتخابات این پروسه را مانند رئیس دارالانشاء این کمیسیون رهبری میکرد. وی از جانب کمیسیون مطابق به اظهارات جناب نورستانی رئیس کمیسیون وکل کمیسیون ومطابق صلاحیت ها و وظایف اش و همچنان با درنظر داشت شکایات و عدم رسیدګی های لازم مبنی بر کمبود آوراق رای دهی در دور اول و بنابر عدم وجود احصایه ګیری های دقیق در افغانستان و وضع متشنج، وظیفه داشت تا اوراق رای دهی را به محلات و واحد های انتخاباتی برساند. محلاتیکه در جریان انتخابات مسؤولین امور به مرکز تماس میګیرند و مرکز مکلف به ارسال اوراق به موقع در محلات مربوط است. برای این کار کمیسیون های انتخاباتی ولایتی مانند اجراء کننده و نیرو های امنیتی مانند بادیګارد و سکورتی توظیف میشوند.
کمیسیون انتخابات ولایت کابل از مؤظفین خویش در محل در چند ناحیـﮥ کابل و سروبی درخواست کسب اوراق اضافی رای دهی میکنند. کمیسیون انتخاباتی ولایت کابل اوراق مورد نظر را تهیه و به مؤظفین خویش سپرده و درعین حال از نیرو های امنیتی درخواست محافظت وبادیګاردی میکند. در محلات معین درخواست عملی میشود اما در محلات دیګر که به یک تعبیر ګمان بود درآن محل رای شاید به کسانی غیر از شخص مورد نظر بیافتد ویا هم بنابر معاذیر راستین (والله اعلم) به کمک با مجری پروسه آماده نمی شود.
کمیسیون ولایت کابل به آمر ومجری پروسه یعنی جناب امرخیل آمر تماس ګرفته و جناب امرخیل میګوید با دیفسی های و مؤظفین مربوط در داخل نواحی کابل مانند محل امن تر اسناد را به ایشان تسلیم و برای ارسال اسناد به سروبی چون دور تر است، اوراق را به مرکز یکجا با مؤظفین به ما روان کنید ما مسأله امنیت وبادیګارد را تنظیم میکنیم. اما به مجرد ارسال این اسناد از کمیسیون ولایت کابل از جانب پولیس توقف داده میشوند که آوراق جعلی اند و دستګیر شد. آفرین به این پولیس فعال.
مؤظفین کمیسیون به آمرخود ومجری پروسه آقای امرخیل ارتباط ګرفته و ساعت هم حوالی دو بجه بعد از ظهر است و محلات ساعت چار بسته میشوند و در کابل مظاهرات است که میګویند مرګ بر امرخیل و … که ما را با نبودن آوراق رأی دهی، از رای دادن محروم ساخته و …. . امرخیل به کارمندان خویش میګوید که: من به محل می آیم و شما منتظر من باشید. به محل می آید و درهمین حالت و فرصت جنرال ظاهر قوماندان شهر کابل هم در محل حضور مییابد. چه تصادف؟ چه فعال بودن و هدف ازین حضور؟ به هر صورت.
چرا منفی فکر کنیم و باید مثبت اش را بګیریم: امرخیل میګوید چه ګپ است؟ پولیس میګوید: اوراق واسناد جعلی را دستګیر کرده اند. امرخیل میګوید: نه این اوراق به امر مجری پروسه یعنی ما ارسال شده است. تقلبی نیستند و اجازه بدهید بروند و اسکورت کنید….. جنرال ظاهر (ویدیو است) میګوید خوب باشد. هله ما تعهد وسوګند داریم و خدمت بی طرف به ملت وقانون میکنیم وو … آقای امرخیل میګوید باشد اګر چنین است ، وقت ضایع نه شود وساعت دوبجه است و چهار بجه محلات بسته میشوند. کمک کنید که اسناد اسکورت شوند.
جنرال ظاهر میګوید. باشد هله کمک و اوراق را به محلات که جناب امرخیل میګوید اسکورت کنید. و ختم.
اما اوراق علی الرغم توضح مجری امر و امر جنرال ظاهر قومندان شهر کابل عصر همان روز واپس به کمیسیون انتخابات بدون رساندن به محلات وسفیدواپس میشوند.
بعد ازین کسې تطبیق قانون را پیګیری نمی کند و کار ادامه دارد. جناب داکتر عبدالله عبدالله با کمیسیون انتخابات بعد از انتخابات و در شب چند ساعت بعد از برګزاری انتخابات راپور های از ناظرین خویش در محلات و ولایت بنابر جمه آوری اوراق و اسناد در محل نتیجه میګیرد که نتجایج انتخابات خلاص میلیش شده و مردم به کاندید غیر از شخص خودش رای داده اند. این همان مرحلهء است که شروع میشود به تدابیر که موضوع بحران و خلاف قانون و مطالبات بالاتر از قانون و تشدد آِغاز میشود. اولاً به حال تعلیق قرار دادن و شروط جدید غیر از شروط شروع بازی مطرح میشوند و بعد برآن استعفای کادر های کمیسیون مطرح شده و توقف شمار آراء که مطالبه قانون است مطرح میشود. مسأله کادری و از جمله سبکدوشی آقای امر خیل رئیس دارالانشاء مانند تقلب کار مطرح میشود و التیماتوم داده میشود که ختم و دیګر با کمیسیون همکاری ندارد و ….مسأله صوت آقای امرخیل و دیګران مطرح ومانند بهانه پیشکش میشود. مطلب که در ظاهر امر قابل توجیه شده میتواند.
اما توضیح بالانشان داد که امرخیل اجرای وظیفه کرده و در تلاش و جدیدیت در وظیفه به محل مشکل رفته و تلاش داشته تا هرجه زودتر آوراق به محل رسیده ومشکل حل و وظیفهء سپرده شده به صورت اجرا شود. پولیس کابل هم موافقت کرده و ګپ درمیان نیست. درهمین رابطه بعد ویدیوی در مطبوعات کشیده میشود که افراد نشسته خود تقلب میکنند و خود عکاسی میکنند.
تمام محاسبات نشان میدهند که اګر اوراق به حق خواسته شده ویا برای تقلب اما دز جانب کمیسیون و جناب امر خیل درین راستا بخاطر اجرای وظیفه کار شده و کدام تخلف در ظاهر این قضیه من نمی بینم. اګر من هم میبوم باز هم چنین میکردم. اما آقای امرخیل باوچودیکه خود میګوید بی ګناه است و صرف بخاطر کمک به وضع استعفا میدهد این عمل اش به معنی اقرار تخلف پنداشته میشود.
به این توضیح و تشریح که صورت ګرفت جناب امرخیل رئیس دارلانشای اسبق کمیسیون انتخابات نه تنها که شخص پُر کار، قوی و قهرمان است بلکی ملت باید خدمت ګاران خویش راشناخته و برای تأېید از ایشان برآیند. من فکر میکنم که چناب امرخیل شخص با عالی و خیر خواه بوده و شخصیت قابل قد است. رفتن وی به شهر دوبی و باز ګشت دواوطلبانهء وی دیګر شک درمن نه ګذاشت که شخص مذکور بی ګناه است و برعلاوه این شخصبت بس عالی و خدمتګار وطن است.
و اما مسأله هفت میلیون و هشت میلیون اشتراک کننده که جناب نورستانی در اول یعنی ده روز قبل تعداد اشتراک کننده ها را در حدود هفت میلیون و بعد از ۱۵ روز هشت میلیون اعلام میکند.
باید ګفت که اساساً در شرایط افغانستان این ګونه تفاوت هیچ ګونه اشکال ندارد و کاملا سخن جناب نورستانی منطق و توضیح دارد. درکشور ما احصائیه های دقیق وجود ندارد و در محاسبات اولی وشواهد دست داشتهء اولی چنین بود که جناب نورستانی آنرابا معلومات دست داشتهء اولی همان وقت همانقدر ودر حدود چیزی بیشتر از هفت میلیون و آن هم با اصرار داکتر عبدالله عبدالله، اعلان کرد و بعد از تکمیل معلومات و نهایی شدن آن درمرحلـﮥ بعدی در زمان اعلام نتایج مقدماتی – ابتدایی انتخابات آنرا به تعداد پیش از هشت میلیون اعلام کرد. آقای نورستانی نه اول از شکم خویش صحبت میکرد و نه بعد. در هردو مرحله به اساس معلومات صحبت داشت که ګروپ های تخنیکی در اختیارش قرار میداد و ویا قرار داد.
باید ګفت که مطابق قانون در دور اول کسې برنده است که پنجاه جمع یک فیصد ارای اشتراک کننده های را بدست آورده باشد ودردور دوم همان کاندیدان در انتخابات دور دوم اشتراک میکنند که در دول اول بیشترین رای را بدست آورده باشند. و برنده در دور دوم همان کانید است که بیشترین آرای اشتراک کننده های را بدست آورد ومهم نیست که هشت میلیون اشتراک کننده باشد ویا هفت میلیون ویا هم پنج میلیون. صرف اکثریت را اشتراک کننده های دور دوم و اعلام برنده بودن توسط کمیسیون های مؤظف مطابق به قانون.
استناد تیم داکتر عبدالله که ایشان ګمان میکنند و میدانند که در دور دوم مردم کم اشتراک کرده و تصور شان و تصور دوستان شان در خارج مبنی بر اشتراک کمتر است در دور دوم و چرا زیادشد ؟ یک منطق واستدلال کاملاً نادرست، غیر مؤثق و واهی است. زیاد و کم بودن را خاله و ګل ببوی کوچه بالا و یا پایین تعیین نمی کند.
این را اسناد تهیه شده توسط کمیسیون ها و مستند به اوراق ارایه شده و افراد تخنیکی مربوط بدست آورده مستند میسازند. اسنادیکه در محلات توسط ناظرین هردو تیم امضاء و مطابق به طرز العمل های پیش بینی شده وجود دارند. درین موردحدس وګمانه زنی های و مخدوش کردن اذهان و متکی برآن به تهدید و توهین مقابل ومردم پرداختن و مظاهرات غیر قانون و فیر مرمی ها و تهدید و اعمال تخریبي و اظهارات تهدید آمیر پرداختن کاملاً مردود است. مطالبات مقاطعه و اینکه پروسهء شمارش باید متوقف شود ورنه خواهند دید و …. مطالبات غیر قانونی و نادرست است. این حق ملت ومردم است که به انتظار نتیجه اند واین حق این کاندیدان نیست که چه وقت پروسه را توقف دهند و چه وقت آغاز کنند؟ این مطالبهء قانون است. برخورد موجود تهدید و فشار، مسلح ساختن افراد در بخش از مناطق شما و هرات ادامهء تراژیدی ملت است و مرتکبین آن غیر قابل بخشش اند و مردود است. این ګونه اعمال در منافات با منافع ملی کشور ما بوده امرصلح کشور ما منطقه و جهان را به مخاطره انداخته و و سبب ادامهء تراژیدی ملت بلا کشیده ومجاهد ماست.
واما واقعاً چطور شد که در دور اول انتخابات جناب داکتر اشرف غنی تقریبا در حدود بیشتر از سی فیصد و جناب داکتر عبدالله عبدالله درحدود ۴۵ فیصد آرای کسانی را که در انتخابات اشتراک کرده بود بدست آورد؟
و همچنان چطور شد که اشتراک کننده ها از دور اول بیشتر شد؟ و چرا آرای داکتر عبدالله عبدالله تقریبا ثابت ماند؟
این سوالات خوب اند که جواب منطقی خویش را نیز دارند:
تأکید دارم که عمل ثابت کرده که در علوم سیانسی جواب های دقیق و فکس است. یک جمع یک مساوی دو است. اما در علوم اجتماعی محاسبات و نتیجه ګیری های به عوامل مختلف اصلی و فرعی مرتبط اند و دهها عامل و فکتور جدید میتواند آن نتیجه ګیری های را که در مرحلهء معین درست بود با تغییر شرایط کاملاً تغییر بدهد واین مسأله عملی و منطقی است و اختراع من نیست.
درین جا برای سه سوال عمدهء ذکر شده جواب ارایه میدارم:
کاندیداتوری جناب داکتر عبدالله عبدالله برای ریاست جمهوری بیشتر با برنامه و کاندیداتوری جمعیت اسلامی و شورای نظار بود و این ګروپ از کشور وجامعـﮥما معتقدین معین ومشخص خویش را دارند.
جناب داکتر عبدالله عبدالله درمناظره های تلویزیونی که حق ملت است در برابر رقیب خویش حاضر نه شد و تصور مردم وملت در برابر شان همان تصور و برداشت باقی ماند که در ظرف چار دهه و ۱۳ سال اخیر در مورد ایشان داشتند.
برعلاوهء این شخصیت ملی و بین المللی جناب داکتر اشرف غنی و عدم تلوث جناب داکتر اشرف غنی وی در ۱۳ سال ګذشته به تخلفات در وظایف محوله و شخصیت جهادی و فعال در سطح جهانی بودن وی در مقابل به حضور فزیکی جناب داکتر عبدالله عبدالله با کارنامه های مشخص که سبب آذیت عدۂ در جبهات جنګ شده بود وبلاخره تقابل شخصیت جناب داکتر اشرف غنی احمد زی با جناب داکتر عبدالله عبدلله از لحاظ توانایی های علمی، دولتداری و ګذشته و تجربـــﮥ کاری و تجارب مردم از ایشان به صورت صریح جناب داکتر اشرف غنی را در پله های بس بلند نسبت به جناب داکتر عبدالله عبدالله قرار داد وملت ما درین مرحله سواد بس عالی سیاسی دارد. مشکلات و دست زمان و زمامداران به بارها ایشان را بعد از بدست آوردن موفقیت معامله کرده اند اما این ملت درایت دارد که خدمتګار خویش را بشناسند واین کار را کردند وانتخاب کردند.
جهش غیر قابل تصور و بس مهم واساسی را در دوردوم انتخابات که برای تیم داکتر عبدالله عبدالله غیر قابل تصور بود در ذیل خلاصه میکنم:
اعتماد مردم به پروسه بنابر تبلیغات وسیع هردو تیم و پیشتازان جامعه و وسایل اطلاعات جمعی و نتایج انتخابات دور اول بلند رفت و مردم بیشتر درک کردند که این دیکر نیرو ومنابع خارجی نیستند که تعیین سرنوشت میکنند و این مایم که رای مان تأثیر دارد وتعیین میکنند.
دقیقاً ویقینا رول عدم مداخلهء منابع تمویل کنندهء انتخابات نیز برای تقویت این فهم واعتماد مردم به پروسه نیز قابل قدر است.
اما یک عامل اساسی وجود برنامه ها و افراد در تیم داکتر عبدالله عبدالله بود که ملت را به پاایستاد و خلاف محاسبات و توقع حتی در محلات که نا آمن بود و به صورت معمول قشر اناث رای نمی دادند به رای دادن واداشت. وآن وجود افراد در رهبری و ګوینده های تیم وممثلین تیم اصلاحات وهمګرایی بود که تاریخ افغانستان را جعلی دانسته، به نام وعزت افغانستان به صراحت توهین روا داشته و روا میدارند و در تلاش تجزیه و بی هویت ساختن افغانستان اند. تلاش های فدرالی و تقیسم مجدد و محلات خود مختار به صورت صریح و بدون اندکترین شرم وخجالت توسط پیشتازان تیم اصلاحات وهمګرایی مطرح شد وعملاً برای این اهداف کار میکنند. تعهدات راضی ساختن پاکستان و ایران در موارد موی به بدن استاده میکرد. پاکستان را با قبول وخیانت به مادر وطن میتوان راضی ساخت. ایران را با عدم دسترسی به آب های سرشار داخل شده به صورت رایګان به ایران و دهها مورد دیګر که خیانت به مادر وطن وملت باشد میتواند راضی ساخت وعوض تولید برق به وارد کردن برق پرداخت و دهها مورد دیګر که افغانستان بازار استهلاک مواد پاکستانی وایرانی شود. این همه وهمه ملت را په پای ایستاد. به صندوق های رای برد وانتخاب خویش را داشت.
وجود افراد وشخصیت های کاملاً وابسته به استخبارات ایرانی و پاکستانی در رهبری تیم اصلاحات وهمګرایی دلیل دیګر رفتن مردم به پای صندوق های رای بود.
پيوستن دزدان کابل بانک و دهها خیانت دیګر به تیم اصلاحات وهمګرایی دلیل دیګر تجرید این تیم شد.
معامله بر سر چوکی های دولتی و ساختن شرکت سهامی درصورت موفقیت دلایل این حالت شد.
تمام محاسبات اولی و شواهد نشان میدهد و تیم اصلاحات وهمګرایی میداند برنده این انتخابات کیست؟ اما این چانه زنی ها برای چه؟
قبل ازین باید ګففت آیا تیم اصلاحات و همکرایی بخش از ملت را باخود ندارد؟ جواب واضح است بلی دارد. آیا برندۂ انتخابات دلیل برای محروم ساختن این بخش از جامعه است؟ جواب نه درست نیست.
دیموکراسی وانتخابات دردیموکراسی به فهم من صحه ګذاشتن ملت بر برنامه و شخصیت های که این برنامه ها عملی را میکنند. اما برنده همه ملت است. و تیم برنده مکلف است که زمینه ساز این شود تا تمام ملت و نخبګان و افراد مسلکی از تمام اقشار و تیم ها در تطبیق برنامه ایکه مشروعیت آنرا تیم برنده از ملت بدست آورده زمنیه ساز شود.
اګر منظور وعملکر این شود که تیم برنده همه چیز را به خود منحصر کند این را تاریخ کشور ما ثابت کرده که کار به جای نمی رسد و این حاکمیت ناکام خواهد بود.
اما این بمعنای معامله برای شرکت سهامی تجربه شده هم نیست.
لذا ما شرکت سهامی را رد اما زمینه سازی برای حاکمیت فراګیرملی که تعیین کننده درآن برندۂ تیم انتخاباتی برنده باشد تأیید میکنیم.
به این ترتیب هرګونه معاملـــﮥ تحمیل شده را درین راستا به اساس مداخله های نامشروع و با عبور از خطوط سرخ بر سر ملت خویش مردود میشماریم. آنرا به نفع مردم خویش، دولتداری خویش و حل مشکل مردم خویش وامر صلح نمی دانیم. زمان این دید مرا ثابت خواهد کرد.
ضرورت جدی است تا پروسه برای ایجاد احزاب سیاسی ملی و سرتاسری توسط حاکمیت وملت برابر ومساعدت شود تا مردم وپیشتازان جامعه عوض تلاش برای یافتن هویت خویش در قوم و سمت به هویت عقیدتی و برناموی بپردازند. کاریکه در ۱۳ سال ګذشته وقبل از آن نه شده و برعکس در ۱۳ سال ګذشته به تاجران منحط قومی و سمتی امتیاز داده شده و چاق وچاقتر شدند.
با چنین طرز دید
به پیش به سوی افغانستان واحد، کامل و مربوط به همه ملت ما
مرګ بر خاینین و تجزیه طلبان سمتی، فدرالی و قومی
زنده باد همان دیموکراسی ایکه در توافق به ارزش های مردم ماباشد.
لندن ۱۳/۷ / ۲۰۱۴
نوت: این نوشته جهت پیشکش کردن برای نشست فعالان مدنی و هموطنان در انګلستان که بتاریخ ۳۱/۰۷/۲۰۱۴تهیه دیده شده بود.
د. سعیدي ۱۴/۰۷/۱۴
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور