X

آرشیف

بــــوی واگـیـــــر

غزلی درد ناک

 

هوا آلوده ی سیرِ تعصب
بترس ازبوی واگیرِ تعصب
عجب نانی به دینم کرده پخته
تنورِ داغِ تکفیرِ تعصب
زده آتش به جانِ عشق واحساس
هیولای تعابیرِ تعصب
سرِ اندیشه را ارزیشه کنده
مرید تیشه ی پیرِ تعصب
شده همپای شیرانِ زمانه 
میانِ جاده ها قیرِ تعصب
به خونِ هرچه دل گردیده تشنه
سرِ هرکوچه شمشیرِ تعصب
به کیسه زر به بازو زور دارد 
امان از دستِ تز ویر تعصب
ازان سیماصدایم می هراسد
که گشته مستِ تکثیرِ تعصب
امان از نقشه های پشتِ پرده
امان ازلوحِ تقدیرِ تعصب
گرفته برقِ چشمِ عالمی را
توانبخشِ توانیرِ تعصب
چه فتواها ی نغزی کرده صادر
امیرحکمِ تقریرِ تعصب


مباش ایمن ازین غولِ زمانه
بترس ازبندوزنجیرِ تعصب

خوشم اما که دردنیای دینم
نیم معتادِ تخدیرِ تعصب
ننوشیدم من از پستانِ مادر
به قَدرِ قطره ی شیرِ تعصب


نورالله وثوق

چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳
 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.