X

آرشیف

پیامد های منفی بافی برای مردم غور

عنوان فوق را برای این مطلبم بر می گزینم  وامید وارم که عنوان  فوق بهانه  ای باشد برای فرهیخته گانی که در میدان نظم ونثر فرس می دوانند ونا به سامانی های اجتماع را با کلمات به شلاق می کشند وچند وچون ناهنجاری  های اجتماع را تحلیل می نمایند که من بار بار استاد ساقی , رسول مبین وفراز را دیده ام که بهترین عنوان ها را برای مطالب خویش انتخاب نموده اند وددران مید ان جولان ها نموده اند  وحالا برای من گنگ است که منفی بافی چیست از کجا سرچشمه می گیرد چرا همیشه بعضی منفی می اندیشند چرا منفی بافی باعث کندی رشد اجتماع میشود و حرکت های وطن دوستی ومفکوره های خدمت به مردم را سرکوب می نماید امید که علت وعوامل منفی بافی را کدام فرهیخته آستین بر زند وبه نویسد ومن در مطلبم فقط به واقعات اشاره می نمایم که درین چند سال به چشم دیده وپیامد های آن را به وضوح در اجتماع مشاهده نموده ام واز مقدمه می گذرم  وامید وارم که اگر سهوی از من در جریان مشاهده می شود به بزرگواری بر من به بخشایند .
1 –  سال 1388در سالون سابقه لیسه سلطان غور ورکشاپی تدویر یافت که روی اولویت های مردم غور متمرکز بود دران ورکشاپ نماینده USIDهم حضور داشت همه اشتراک کننده ها  اسفالت سرک غور الی هرات را در اولویت قراردادند ودر آخر بحث های  هم صورت گرفت  ونماینده دونر تا می خواست نظراتش را بیان نماید  آنقدر مورد انتقاد قرارگرفت که جریان به جنگ لفظی کشید وموصوف به جیب خویش اشاره نمود وگفت که پول ها به کیسه من نیست که برای شما سرک به سازم  وبا استماع این سخن مجلس  مانند یک بم منفجر   شد ومنفی باف ترین وعقده مند ترین اشتراک کننده گان  به عنوان  احتجاج سالون را ترک کردند وآخر کلام آن مردک  زرد موی سبز چشم گفت که خواب سرک  قیر را پدران شما هم  دیده اند و حالا نوبت خواب دیدن شماست  تا به اولاد های شما برسد  وسالون را ترک کرد . ودران مجلس هیچ اشتراک کننده  به لسان نرم وفصیح نتوانست که مخاطب را قناعت بدهد وقسمی با ایشان بر خورد می کردند که مخاطب نوکر شان باشد وبا سخاوت حفره  جیبش بازکند  وسرک در چشم به هم زدن اسفالت شود .
2 – زمانی که با جناب سید اقبال منیب والی غور برای بازدید مقامات دولتی وجناب رئیس جمهور کرزی عازم کابل شدیم در یکی از روز ها جهت ملاقات با وزیر کار وامور اجتماعی بسیج شدیم وزمانی که محلس شروع شد تنی چند از بزرگان غور پرده از روی کار های زشت یک دیگر برداشتند وآن قدر مجلس تیره شد که نزدیک به درگیری مسلحانه بود دهن وزیر ازین وضیعت بازماند ودر آخرین تحلیل وزیر گفت جای دزدی وبدمعاشی کوچه کاه فروشی کابل است نه دفتر وزیر وما جمع غوری  ها شرمنده وخاکسار ازان دفتر به چاک زدیم ودر ازدحام دیزل بوی کابل تعفن عمل های زشت  غوری ها را از یاد بردیم .
3 – ودران سفر با سید اقبال منیب به دفتر وزیر فواید عامه  جناب سفر علی رفتیم واز او خواستیم که برای اسفالت سرک غور هرات وغور کابل نظر لطف نماید وبحث های زیادی صورت گرفت  وجناب وزیر  تا که می خواست حرفی به زبان بیاورد یکی از برزگان غور دران مجلس رشته سخن را بدست گرفت واز زیر چپن پشمی چنان سخنان بی وزن وقافیه  در شان وزیر سرداد  که جناب وزیر همچون چکه سرخ شد وجناب شان  به عنوان واکنش کاغذی را که بدست داشت به طرف سخن ران پرتاب کرد وگفت تو مرا وزیر نه ساخته ای ومن به رای تو هیچ نیازی ندارم ومجلس همچون یخ های چله سرد شد وبدون دست آورد از دفتر شان بر آمده به چاک زدیم .
4 –  انتخابات که برای دومین بار حامد کرزی به اریکه قدرت رسید به یاد همه گان است ودر گیر ودار های کمپاین های انتخاباتی  طرفداران حامد کرزی محفلی بزرگی تدارک دیدند وبه هربهانه وحیله مردمان زیادی خواسته ویا نا خواسته حضور یافتند وقراربود کریم خلیلی معاون ریس جمهور به غور سفر نماید  ومرد م را برای رای دادن به حامد کرزی دعوت نماید وشاید از جمله وعده ایش اسفالت سرک ها وبرق بود کسی چه میدانست وزمانی که طیاره عامل شدن به میدان هوائی چغچران بر زمین نشست عده ای  از مظاهره چیان بی هدف را تطمیع نمودند وبا شعار های مرده باد وزنده باد محفل را اخلا ل نمودند وخلیلی نتوانست از طیاره پا بیرون نهد وبا یک دل پر از عقده به کابل رفت ولکه ننگی برای مهمان نوازی غوری ها برای ابد باقی ماند وحاصل آن بر خورد را در جریان حکومت کرزی مردم بی چاره غور متحمل شدند ودر واقیعت باعث سرافگندگی همه مردم غور شد .
5 – زمانی به سعی عبدالله هیواد کنفرانش انکشافی در سالون مقام ولایت تدویر یافت ده ها دونر  خارجی ودفتر یونما حضور داشتند واز جانب وزارت خانه های سکتوری نماینده های به کنفرانس اشتراک نموده بودند بعد ازین که تمام اولویت ها غور تشریح شد نوبت به سوالات ونظرات اشتراک کننده ها رسید به نا گاه یک جوانکی از یک گوشه تالار بر خواست  وآن چه که بد وبیراه بر زبانش آمد به اشتراک کننده ها گفت وخود را نماینده جامعه مدنی خواند وگفت که شما با جیب های خالی درین محلس نشسته اید وکشمش نخود ندارید  وبا این حرکت  شنیع هر دونر ویا وزارت خانه که قصد کمک را به مردم غور داشتند پیشمان از آمدن شده واز راه آمده بر گشتند ونماینده وزارت انرژی واب شخصی بنام محمد جان روستا زاده بود که همین حالا هم هر زمانی که مرا می بیند که می گوید که مردم غور از بسکه مهمان نواز اند بسیار جلب کمک های دونر ها را کرده اند وتلاش والی غور کار گر نشد وکنفرانس برای مردم غور حاصلی نداشت .
6 –  وباز زمانی به سعی عبدالله هیواد در هوتل سرینا در کابل کنفرانس بسیار بزرگ انکشافی تدویر یافت ودران کنفرانس ودران محل فیشنی دونر ها  ی خارجی سفارت خانه ها ووزرات ها دعوت شده بودند وتمام نیاز ها واولویت های غور برای شان تشریح شد وتمام دونر ها اظهار علاقه نمودند که مایل  اند برای عمران غور  توجه به خصوص نمایند ودر اخر مجلس یکی از بزرگان غور بر خواست وان چه که بر دهانش آمد به دونر ها به جامعه جهانی  به وزارت خانه ها گفت  وچنان داد زد که کف از دهانش باد شد و فضای مجلس را دران سالون گرم سر د وسرد  ترساخت ودر نتیجه  هر کس گریخت وبه راهی رفت وتعهدات شان به خاک یک سان شد وفردای آن طیاره ملل متحد ما  را شرمنده به میدان هوایی چغچران به زمین پیاده نمود .
7  –  قرار بود دولت جاپان برای اسفالت سرک از مسیر منار جام به صوب هرات 100میلون دالر سخاوت مندانه کمک نماید وچندین نشست ها از ولایت غور تا وزارت خانه ها صورت گرفته بود اهتمامات لازم به میان آمده بود  ودرین مرحله سفیر چاپان   برای افتتاح یک پروژه که پولش را پرداخته بود به غور سفر نمود ودرین روز عده از اوباش واراذل را به  چند پیسه به خریدند وزمانی که موتر سفیر در جاده منتهی به میدان هوایی  چغچران در حال عبور بود از جانب اوباش های فریب خورده مورد اصابت سنگ قرار گرفت وسنگ باران شد  سفیر تا کرزی داد کشید وبعد آن هرگز حاضر نشد که برای سرک غور یک دالر مصرف نماید.وجالب این جاست که یکی از بزرگان غور زمانی که عده ای به احوال پرسی اش رفتند خطاب به حاضرین گفت که این کا ررا من کردم وبه آن افتخار می نمایم .
8 –  به اثر سعی جناب سید انور رحمتی والی غور زمینه ملاقات با بسیاری از مقامات در کابل آماده شد از کرزی رئیس جمهور شروع  تا کریم خلیلی ومارشال فهیم ووزارت خانه  ها ملاقات های صورت کرفت ونیاز مندی های مردم غور مطرح شد وروزی که به دیدار معاون دوم  ریاست جمهوری رفتیم در بخش آخر  محفل یکی از برزگان غور چنان سخنان ناشایسته بر زبان راند که هرکه فهمید از خجالت آب شد وجناب خلیلی به بسیار عطوفت گفت که کاش این سخن ها را به رئیس دولت هم  به گوئی .
9 –  در ساال 1391 پنچ تن از انجینران وزارت انرژی وآب جهت سروی پروژه های ابیاری به ولسوالی دولت یار رفتند وزمانی که با ولسوال ملاقات نمودند وبحث های بین شان در مورد نحوه انتخاب پروژه صورت گرفت جناب ولسوال از پاچه کشید وبه ایشان دشنام داد ایشان که هرکدام از یک گوشه افغانستان بودند بسیار به رنجیدند واز راه آمده بر گشتند وبعد آن به هیچ قیمت حاضر نشدند که به غور سفر نمایند .
10 –  در سال 1390 می خواستیم پروژه ای را در یکی از قریه های توابع دولینه تطبیق نمایم شرکتی که این پروژه را تطبیق می کرد از ولایت قندهار بود وما زمانی که برای تسلیم دهی پروژه به ساحه رفتیم قوماندان محل به ملاقات ما آمد ودو شرط برای تطبیق پروژه گذاشت , شرط اول شرکت باید مبلغ هشت لک افغانی به قوماندان بدهد وشرط دوم این که تمام مواد ساختمانی پروژه از قبیل سنک وریگ توسط موتر فلانکوچ قوماندان اکمال می شود وهر موتر مواد معادل یک موتر مزدا محاسبه شود ودر نتیجه ……………..!
 11 –  سال 1386بود یک تعداد پروژه های ابیاری در قریه کیلگوی ولسوالی تیوره از جانب یکی از موسسات تطبیق می شد ومقام ولایت غور برای من وجناب بهاوالدین وفایی  رئیس اقتصاد ولایت غور وظیفه سپرد تا ازین پروژه نظارت به عمل آوریم  وما با قبول زحمت ومشکلات به ولسوالی پسابند رفتیم ودران ولسوالی از پروژه بنام چشمه جبیر دیدن نمودیم مواد که در چشمه بکار می رفت خلاف تمام اصول ساختمانی  بود ما شرکت قراردادی را گوش زد نمودیم ووعده سپرد که اصلاح می نماید وروز بعد آن به ولسوالی تیوره رفتیم وازان جا به قریه کیلگوی رفتیم وزمانی که جریان کار ساختمانی را دیدم موی بر بدن ما راست شد این پروژه شامل 21وایه پلچک بود که در مسیر راه بالای کانال اعمار می شد وما به عنوان وظیفه وخدمت به مردم کا ر را تا زمان اصلاح متوقف نمودیم وجریان را به مردم تشریح نمودیم که این کار خود شان است وباید دقت نمایند وبا مردم در حال گفتگو بودیم که دونفر موتوری مسلح به محل آمدند وزمانی که از تصمیم ما وحرف های ما آگاه شدند به ما حرف های زشت گفتند  وما را تهدید نمودند وبه کارگران  هیبت زد که کار کنید وما ازین که مات شدیم وحرفی برای گفتن نداشتیم  پس گردن خاریدیم از راه آمده برگشتیم وشب دوباره به ولسوالی پسابند رفتیم  .وپسان ها اطلاع گرفتم که تمام آن پلچک ها بعد از اعمار در طول یک هفته همه تخریب شده است زیرا به جای ریک  وجغل از خاک استفاده می شد .
12 – سال 1393زمانی که پروژه سیاسنگ موفقانه به پایه اکمال رسید وآب بصورت کافی به زمین های خشک سیاسنگ , فارم زراعت , فامیلی های میدان هوایی , نهال های سیب  ریاست امنیت ملی , مخابرات , استدیوم ورزشی سرازیر شد وهزاران نفر شکر خدا را به جا آوردند وحتی تمام باشندگان تشنه شهرک مهاجرین ازین آب برای خوردن استفاده می نمودند اظهار سپاس میکردند وآخرین قسمت پروژه به کانال عمومی دره قاضی در موقیعت آب کاسی ختم شد وروزی رئیس شورای ولایتی با تنی چند از موی سفیدان شورای جام به دفتر کار من آمدن واز قضای روزگار انجینر عبدالله قدیر مشاور پروژه هم حضور داشت ایشان تقاضا نمودند که در صورت امکان کانال سیاسنگ  بطول 200متر الی تانک تیل فیروز کوه ادامه داده شود وایشان تعهد نمودن که باقی کار را از طروق مختلف تدارک می بینند وآب سیاسنگ را به کانال  جام وصل می نمایند وانجینر عبدالله قدیر تصمیم گرفت که این کا ررا بعد از موافقه شرکت انجام دهد زیرا شرکت حاضر نبود کار اضافه از قرارداد را انجام بدهد وسر انجام  به اساس هدایت انجینر عبدالله قدیر کار کندن کاری 200متر کانال به پایه اکمال رسید وکانال 3متر طرف کوه جهت داده شد وفراخی برای سرک ایجاد شد وکار کانکریت آغاز شد ودرین مرحله عده از مغرضین دست بکار شدند وبا تحریک بعضی های دست به ایجاد مزاحمت زدند وکار را متوقف نمودند وطی چند نوبت به حضور داشت مقام ولایت تعهد می نمودند وحتی مقام ولایت غور قول داد که از بودجه شاروالی باقی کار را انجام میدهد ولی با کمال تاسف باز مزاحمت ایجاد می نمودند وزمانی که موضوع جدی شد جند نفر دوکاندار که وظیفه جز منفی بافی وگرفتن امتیاز ندارند جند نفر را تحریک نمودند  و کارگران شرکت را لت وکوب کردند  ومواد ووسایل شرکت را چور می نمودند وحتی درین تحریکات یکی از کارمندان امنیت ملی  غور نیز دست داشت وروز های بعد والی غور با مقامات وزارت انرژی وآب جریان را در میان گذاشت وهئیت با صلاحیت برای برر سی موضوع به ولایت غور آمد وبعد  از ملاقات با مقام ولایت غور وشورای ولایتی با مردم دیدار وملاقات های نمودند ودو  طرح را پیشنهاد نمودند اول به طول 450متر کانال جام را بصورت اساسی اعمار شود وطرح دوم دودستگاه واتر پمپ آفتابی به ظرفیت 4انچ بصورت اساسی نصب ومنتاژ می نمایند تا بصورت دوامدار آب را به کانال پمپ نماید این هردو طرح را دوکانداران معامله گر قبول نکردند وعلاوه ازین که قبول نکردند حرف های بسیار زشت برای هئیت با صلاحیت وزارت انرژی وآب گفتند وسخن گوی شان دوکانداری بود که از فساد حرف می زد درصورتی که فساد در خانه موصوف بود زیرا یکی از پسرانش حین اجرای  فعل منکروفات نمود وسایر عزیزانش نیم شهر را معتاد نموده اند واین شخص یک چهره بسیار بی منطق از مردم غور ترسیم نمود .وهییت با صلاحیت حوزه از فردای آن از غور رفتند ودر گذارش خود نوشته بودند که پروژه سیاسنگ مطابق به پلان وقرارداد به پایه اکمال رسیده وکسانی که برای پروژه مزاحمت می نمایند اهداف شخصی وغرض آلود دارند که به پروژه ارتباط ندارد .
دوروز بعد  به تعداد 50نفر از مردم محل طی دیدار با مقام ولایت گفتند که کسانی که بنام ما سر وصدا می کنند اهداف شخصی دارند نماینده های ما مردم نمی باشند وسند را امضا نمودند که باید کار هرچه زود تر آغاز گردد وما سند را به هرات وکابل انتقال دادیم ولی با کمال تاسف دیر شده بود مقامات تصمیم خود را گرفته بودند وبعد آن والی غور طی تماس های مکرر با وزارت انرژی اب بسیار کوشید تا موافقه مقام وزارت را بگیرد ولی کارگر نیافتاد  و مقام وزارت  به اثر فشار والی غور تیم سروی را فرستاد ومسیری را که مردم تقاضا نمودند بصورت اساسی سروی تخنیکی انجام داد  تا شامل یکی از برنامه های وزارت نمایند وکار آن بعدآ شروع شود .وفعلا بیش از 150متر کانال دره قاضی تخریب شده وبه اثر مزاحمت دوکانداران سیاست مدار ویران است ودر سال اینده قسمت اعظم دره قاضی نمی توانند آب بگیرند .
ودر اخر به نظر من تمام نا هنجار ی های غور وپسمانی های غور نتیجه وحاصل حرکات  منفی خود ما است که در طی سال ها خواسته ویا نا خواسته اتفاق افتاده است وهنوز هم ادامه دارد ومردم غور وبزرگان غور هیچ گاه از فرصت ها استفاده نکرده اند فقط زمان را از دست داده اند وهنوز غور به خاکستر عقب مانی نشسته است وروحیه همدیگر پذیری بین مردم غور وجود ندارد وهنوز ملیت وهویت مردم غور مشخص نمی باشد هنوز هیچ حکومتی به مردم غور حق قایل نمی باشد  وما غوری ها افتخار می کنیم که از نسل سلاطین غور هستیم وبا نوشتن جمله سلاطین غور بیادم آمد که زمانی با عده از قواندانان جهادی وبزرگان غور از هجوم طالبان به غور به تنگ آمدیم وراه شمال کشور را در پیش گرفتیم  با تحمل هزار مشقت خود را به تخار رسانیدیم  ودران جا مرد اسطوره تاریخ  احمد شاه مسعود به دیدار قوماندان جهادی  آمد وایشان را ملاقات نمود وزمانی که او بر گشت بر سر تقسیم آن قدر بگو مگو شد که کریم ایماق که خود را کاکای غور ی های میگوید خطاب به حاضرین گفت که  : شما از نسل غور ی های که در تاریخ ذکر شده نمی باشید ومجلس را ترک کرد .
ومطلبم را با شعری از بیدل به پایان می برم :
 

نیست یک صاحبدلی کز وی دلی روشن شود
این زمان تاثیر اگر دارد دم آهنگر است

بی تکلف کسب هوشی کن که در دیوان راز
اندکی فهمیدن از بسیار گفتن خوش تر است

21جدی 1393
شهر چغچران
محمدامین وکیل

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.