آرشیف
نقش مــــؤثـــر انسان در جهت خـــود ســــازی
شاهد بیدار
طوریکه خوانندگان عزیز میدانند موجودات جهان هستی به جاندار وبیجان تقسیم میگردند که موجودات بیجان هیچنوع اثر در جهت خود ساز ی ندارند، بلکه تحت تأثیر عوامل خارجی تکوین میابند وتحت تأثیر همین عوامل به رشد وکمال میرسند.بنآ از موجودات بیجان هیچنوع تلاش وفعالیت درجهت ساختن ویا پرداختن بخود به مشاهده نمی رسد.ولی بر خلاف از موجودات جاندار چون گیاهان، حیوانات وانسانها یک سلسله تلاشها درجهت حفظ وصیانت خود از آفات ودر جهت جذب مواد دیگر تولید وتکثیر مشاهده میشود.
*در گیاهان یک سلسله مواد وجود دارد که در ساختن آینده آنها مؤثر است وگیاهان معمولا قوه های را از زمین ویا هوا جذب میکنند واین مواد باعث رشد شان میشود.اما گیاهان هیچنوع اختیاری از خود ندارند.
*در حیوانات همه قوه های طبیعی ویک سلسله قوه های شعوری از قبیل حس باصره سامعه لامسه وغیره وجود دارد که بوسیله این قوه ها متذکره خودرا از گزند حوادث نجات میدهد ونسبتا باعث رشد فردی وبقای نوع شان میگردد. یعنی حیوانات نسبت به گیا هان دارائی فعل وانفعالات اند که رسم زندگی شان را شکل میدهد. وگاهی حس جلب منفعت ودفع ضرر در وجود شان زنده است واینکه تا چه پیمانه درین راستا صلاحیت وتوانائی دارند بعدا اشاره میشود.
در انسان همه قوه های طبیعی وشعوری وجود دارد که نسبتا به قوه های موجود در گیاهان وحیوانات زیاد تر است که قبلا به آن اشاره شد واما آنچه در وجود انسان بطور خارق العاده وجود دارد نیروهای عقل وارداده است که سر نوشت آینده انسان را به حدی زیاد بدست خودش می دهد وانسان میتواند آینده خودرا خود انتخاب کند. پس به این نتیجه میرسیم که برخی موجودات هیچگونه نقش در ساختن آینده خویش ندارند{مانند جمادات} برخی دیگر نقش نسبی در ساختن اینده خود دارند اما این نقش نه آگاهانه است ونه هم آزادانه بلکه طبیعت نیرو های درونی آنهارا بطور غیر شعوری برای حفظ وبقای آنها در آینده استخدام کرده است.{مانند نباتات} برخی دیگر نقش نسبتا بیشتر دارند این نقش آگانه هست واما آزادانه نیست طوریکه به نوعی آگاهی از خود ومحیط خود در جهت حفظ وصیانت از خود میکوشند.مانند{حیوانات} از بین همه موجودات تنها انسان نقش فعال تر، مؤثر تر وگسترده تر در جهت ساختن آینده خود دارد.نقش انسان هم آگاهانه هست وهم آزادانه، یعنی انسان هم بخود وهم به محیط خود آگاه است وهم میتواند بحکم نیرو عقل وارداده به هر شکل که خودش بخواهد آینده خودرا انتخاب نماید. وانسان درین راستا از میدان وسیع وگسترده بر خوردار است.واختیار بدست خودش هست واز آزادی کامل بر خوردار است.
* انسان با بینش وآگاهی از سطح ظاهری طبیعت عبور نموده وتا عمق وباطن آن فرو می رود وقوانین درون طبیعت را مورد شناسائی وموشکافی قرار میدهد.به همین تر تیب انسان با داشتن خاصیت های متعدد موجود چند بعدی بوده از ویژه گی های خود سازی بر خوردار است.وهیچ موجود دیگری دارائی این ویژگی ها نیست.هر چند برخی از موجودات دیگر نیز نسبتا تغییر پذیرند آنهم در نتیجه تلاش انسانها .یعنی تغییر پذیری موجودات دیگر نسبت به انسانها بسیار اندک است.از طرف دیگر همه خصلت ها در وجود انسان از حین تولد طور بالقوه وجود دارد اما حیوانات ونبانات بالفعل دارائی بر خی خصلت ها هستند.که از همان آوان تولد در وجود شان محسوس است.مثلا جوجه اکثر جیوانات از همان آغاز تولد راه میروند واحساس ترس میکنند وغیره.
*انسان یگانه موجودیست که قانون خلقت قلم تر سیم چهره اورا به دست خودش سپرده که هر طوریکه میخواهد ترسیم نماید.منظور حالت جسمانی اش نیست این حالت قبل در دنیا رحم شکل گرفته و به کمال رسیده است.چنانچه خصلت های جسمانی انسانها قبل از تولد به پایان رسیده است.اما اندامهای روانی انسان که از آنها به خصلتها وخوبیها وملکات اخلاقی یاد میشود به طور وسیع وگسترده پس از تولد ساخته میشود.واین ساختار با استعداد انسانها تفاوت پیدا میکند. اما حیوانات همانطوریکه در شکل وظاهر شبیه یکدیگر اند از لحاظ ارگانهای روانی نیز شبیه یکدیگر میباشند. شما می بنید تمام افراد گربه، سگ ومورچه وغیره حیوانات دارائی خصلت های شبیه یکدیگر اند.تفاوت های شان بسیار اندک ونا چیز است. ولی تفاوت های خصلتی واخلاقی افراد انسان بسیار زیاد است .همان است که میگوئیم انسان موجودیست که باید خودش خویشتن را انتخاب کند بسازد وتا مرحله رشد وشکوفای برساند وجهان را تسخیر نماید وآخرت را رقم زند. .
همان است که در برخی روایات دینی آمده است که در روز قیامت همه انسانها به شکل جسمی بصورت انسان حشر نمیشود بلکه متناسب به اندام روانی واخلاقی بر انگیخته میشود واگر انسانی در دنیا خصلت درنده خوئی داشته باشد نمیشود بشکل انسان بر انگیخته شود بلکه به شکل همان حیوان ظهور میکند که خصلت آنرا کسب کرده وهر انسانی که دارائی خصلت های کاملا انسانی باشد به شکل انسان حشر میشود. انسان به حکم قدرت علمی که دارد بر طبیعت مسلط میگردد وطبیعت را آن چنانکه میخواهد اداره میکند وبه حکم خود سازی سر نوشت آینده خودرا به دست میگیرد.
*تمام تأسیسات تر بیتی مکتب های اخلاقی وتعلیمات دینی .مذهبی برای رهنمائی انساست.که آینده خودرا چگونه بسازد وچگونه شکل دهد. راهی راست همان راهیست که انسان را بسوی سعادت وسر بلندی می برد وراه های کج وانحرافی راه های هست که انسان را بسوی شقاوت ونگون بختی سوق میدهد.خداوند ج نیز میفرماید ما راه را برای انسان نشان دادیم وآنرا آزاد گذا شتیم با انتخاب راهی که قابل سپاس است و ویا راهیکه با کفران نعمت همراست.
انسان به قدرت علم میتواند قدرت سازندگی را به نمایش بگذارد وبوسیله ایمان چگونگی این سازندگی را انتخاب مینماید که برای آینده اش سعادت بار باشد .منهای ایمان هم سازندگی شکل میگیرد شاید با شقاوت همراه باشد یعنی ایمان این سازندگی را با سعادت ونیک بختی همگام میسازد.وایمان انسان را از گرایش به مادی گری باز میدارد. ولی نباید فراموش کرد که انسان در عین آزادی دارای محدودیت های نیز هست که از طریق وراثت به ارث می برد یعنی برخی خصلت های والدین بالای آن اثر میگذارد.ویا از لحاظ خلقت نیز تابع محدودیت هاست که رنگ وشکل وغیره است اینها چیز های هست که بر خلاف میل انسان نصیب آن شده که انسان نمیتواند آنرا تغییر دهد وبا همه آزادی ها باز هم انسان موجود نیاز مند است.چنانچه نمیتواند خودرا از اثرات محیط جغرافیائی نیز نجات دهد وما شاهدیم که محیط سرد سیر وگرم سیر ومعتدل هرر کدام اثر خودرا بر شکل وصورت انسانها دارد. ولی انسان نیرو طغیانگر در وجود خود دارد که میتواند تا حد بر محدودیت ها طغیان وغلبه کند.به استثنای قضا وقدر که حکم قطعی الهی درربارۀ جریانات حوادث زندگی انسان است که اتفاق می افتد وانسان بعد از شکل گیر یانرا به قضا نسبت میدهد واما قبل ازآن به آن تسلیم نمیشود بلکه تلاش خودرا میکند.
انسان بر خلاف سائر موجودات موجود تکلیف پذیر است واز قوانین اطاعت میکند ،یعنی قانون برای انسان وضع میشود نه سائر موجودات واگر به موجودات دیگر هم تعلق داشته باشد بازهم انسان مکلف به تطبیق آن است.وانسان با استفاده از قانون تمام مزایای موجودات دیگر را به نفع خود می چرخاند. اینکه انسان در پرتو چه نوع شرائط میتواند به سازندگی به پردازد بحث علیحده است که بعد از بلوغ طبیعی وشرعی شروع میکنیم وتوضیح بیشتر آن می پردازیم. منظور از توضیح این بحث این بود که در بین تمام موجودات تنها انسان است که میتواند با اراده وعقل حال وآینده خودرا رقم زند چون همه استعداد ها در وجودش به حالت بالقوه وجود دارد واو میتواند اینهارا رشد دهد واگر به نیرو ایمان صیقل داده شود راه صواب است ودر غیر آن مسیر شقاوت را می پیماید که آنهم صنع وساخت خود انسان است. یا هو
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور