آرشیف
آشنایی بـــا اخلاق صحابه رض
محمد داود حسین زاده غوری
حضرت ابوبکر صدیق (رض)
برترین فرد در میان امت اسلام پس از پیامبرص، ابوبکررض است
ابوبکررض، اولین کسی که مالش را جهت نصرت و یاری اسلام بذل نمود
خداوند بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری داده، و فرستادگان خود را بر دیگران برتری داده است. و پیامبران أولوالعزم از سایر پیامبران برترند. همچنین خداوند پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار را بر دیگر مسلمانان برتری داده است. همهشان اولیاء و دوستان خدا هستند و همهشان در بهشتاند. و خداوند برخی را بر برخی درجاتی بالاتر برده است.
اصل و اساس برتریها و فضیلتها عبارتند از: علم، دین، شجاعت و سخاوت و مروت. هر کدام یک از پیامبران و صحابه و دیگر افراد که برتر از دیگری هستند، همانا او عالمتر است؛ یعنی در میان فضائل و برتریها علم در رأس همه قرار دارد. خداوند متعال میفرماید:
(أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ) (زمر: 9)
« بگو: آیا کسانی که (وظیفة خود را در قبال خدا)
میدانند، با کسانی که (چنین چیزی را) نمیدانند، برابر و یکسانند ؟
(هرگز)».
احادیث صحیح همراه با دلائل و قرائن متعدد و زیاد برای کسانی که از آنها مطلع باشند، موجب علم ضروری میشود به اینکه ابوبکر رض محبوبترین صحابه در نزد پیامبر بود و در نزد پیامبر از عمر و عثمان و علی رض عنهم و دیگران، برتر بود. هر کس به سنت و احوال رسول الله آگاهتر باشد، این را بهتر میداند. و تنها کسانی در آن شک و تردید دارند که احادیث صحیح را از احادیث ضعیف باز نشناسند.
یکی از این احادیث صحیح، حدیثی است که بخاری و مسلم از ابن عمر(رض) روایت کردهاند که او گوید: «ما در حالی که رسول الله در قید حیات بود، میگفتیم: برترین فرد از میان امت پیامبر بعد از او، ابوبکر، پس از او عمر و سپس عثمان است». و ترمذی و دیگران به طور مرفوع از حضرت علی روایت کردهاند که او از پیامبر روایت نموده که آن حضرت فرمودند: «هذان سیدا کهول أهل الجنة من الأولین و الآخرین لا تخبرهما یا علی»
: «این دو نفر (ابوبکر و عمر) آقای پیرمردان بهشتی از اول تا آخر هستند.
ای علی، این خبر را به آنان مده». و در صحاح آمده: هنگامی که جنازة حضرت عمر به خاک سپرده شد، علی بن ابی طالب آمد و صفهای مردم را از هم جدا کرد و جلو رفت، سپس گفت:
همانا من آرزومندم که خداوند تو را همراه دو رفیقت قرار دهد؛ زیرا من زیاد از پیامبرص شنیدم که میفرمود: «دخلت أنا و أبوبکر و عمر، و ذهبت أنا و ابوبکر و عمر»
: «من و ابوبکر و عمر داخل شدیم، و من و ابوبکر و عمر رفتیم».
این حدیث نشان دهندة ملازمت و همراهی همیشگی ابوبکر و عمر با پیامبر ص در دخول و خروج و رفت و آمد اوست. به همین خاطر هنگامی که هارون الرشید به امام مالک گفت که ای ابوعبدالله دربارة منزلت ابوبکر و عمر در نزد پیامبر به من خبر بده، امام مالک به او گفت: منزلت آن دو در نزد پیامبر در زمان حیات او همانند متزلتشان در نزد پیامبر بعد از وفاتش است. هارون الرشید گفت: مرا شفا دادی ای مالک، مرا شفا دادی ای مالک.
از امیر المؤمنین، علی بن ابی طالب به تواتر ثابت شده که وی گفته است: «بهترین فردِ این امت بعد از پیامبر، ابوبکر و پس از او عمر است». این گفته از طرق زیادی از علی روایت شده تا جایی که گفته شده این طرق به هشتاد طریق میرسد. و بخاری در صحیح خود این گفته را از حضرت علی از طریق همدانیها که علی خیلی دوستشان داشته، روایت کرده است. علی آن قدر همدانیها را دوست داشته که دربارهشان میگفت:
لو کنت بواباً علی باب الجنة
لقلت لهمدان ادخلی بسلام
«اگر من دربان بهشت میبودم، به همدان میگفتم که با اطمینان خاطر و بدون هیچ گونه خوف و هراسی به بهشت درآ».
بخاری این گفتة علی را از طریق سفیان ثوری – که همدانی است – از منذر – که او هم همدانی است – از محمد بن حنفیه روایت کرده که او گفت: «به پدرم گفتم چه کسی بعد از رسول الله از. همه بهتر است؟ علی گفت: ابوبکر گفت: گفتم سپس باز گفت چه كسی؟ گفت: سپس عمر» . علی این را به پسرش گفته و او کسی نیست که روا باشد حضرت علی، این گفته را از روی تقیه به او گفته باشد. و محمد این گفته را فقط از پدرش روایت نموده و در حالی که بر روی منبر بود، آن را از پدرش نقل کرد.
و از او هم روایت شده که آن را از پیامبر شنیده است. و هیچ شکی نیست که علی این را از روی علم گفته است. و این چیزی است که در شأن علی میباشد، زیرا او از همة صحابه بیشتر حق ابوبکر و عمر و منزلتشان در اسلام و تأثیر خوبشان را در دین شناخته است تا جایی که آرزو میکرد که با عملی مثل عمل عمر خدا را ملاقات کند. و حضرت علی دو تا از پسرانش را ابوبکر و عمر نام نهاده است.
علی میگفت: هر کس مرا بر ابوبکر و عمر برتری دهد، حد شخص افترا زننده را بر وی اجرا میکنم . این گفته از باب تواضع نیست، چون متواضع نمیتواند اقدام به مجازات کسی کند که او را بر دیگری برتری داده و نمیتواند او را افترازننده بنامد.
از ابن عباس هم به تواتر ثابت شده که او ابوبکر و عمر را بر علی برتری میداد.
ابن بطه با اسناد خود روایت کرده و گوید: «از لیث بن ابوسلیم شنیدم که میگفت: شیعیانِ نخستین را دیدم، آنان هیچ کسی را بر ابوبکر و عمر برتری نمیدادند. شریک بن ابونمر در جواب کسی که به او گفت: کدام یک از این دو برتر است ابوبکر یا علی؟ گفت: ابوبکر. شخص سؤال کننده به او گفت: این را میگویی در حالی که شیعه هم هستی؟ شریک بن ابونمر گفت: بله، همانا شیعه کسی است که چنین بگوید.
به خدا قسم، علی این چوبها را بلند کرده و گفت: آگاه باشید همانا بهترین فرد این امت بعد از پیامبر، ابوبکر و عمر است. پس آیا ما گفتهاش را رد کنیم؟ آیا او را تکذیب کنیم؟ به خدا قسم، او دروغگو نبود. قاضی عبدالجبار این را ذکر کرده و آن را به کتاب ابوالقاسم بلخی نسبت داده است.
(شیخ الاسلام ابن تیمیه رح) بعد از اینکه آیة
(لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا ) (توبه: 40)
«غم مخور که خدا با ماست».
را ذکر کرد، گفت: این آیه هیچ دلیلی نیست بر اینکه علی یا عثمان یا عمر و یا دیگران برتر از ابوبکر هستند، زیرا آنان در این موقع همراه پیامبر نبودند. و اگر همراه او میبودند، معلوم نمیبود حالشان بهتر از حال ابوبکر صدیق باشد، بلکه آنچه از حال آنان و حال ابوبکر معروف است، این است که در هنگام خطرات و حوادث ترسناک، یقین و صبر ابوبکر از همهشان کاملتر بود.
و هنگام وجود اسباب شک و تردید، یقین و اطمینان و آرامش ابوبکر از همهشان بیشتر بود. و هرگاه پیامبر رنجیده میشد، ابوبکر از همة صحابه بیشتر به دنبال خوشنود کردن او میبود و کمتر از همة صحابه پیامبر را آزار میداد. این چیزی است که برای هر کس که احوال و اوضاع صحابه را در زمان پیامبر و بعد از وفاتش بررسی کند، معلوم و روشن است.
ابوبکر، اولین کسی که مالش را جهت نصرت و یاری اسلام بذل نمود
امام احمد از ابو معاویه از اعمش از ابوصالح از ابوهریره از پیامبر روایت نموده که ایشان فرمودند: «ما نفعنی مال قط ما نفعنی مال أبوبکر. فبکی أبوبکر، و قال: و هل أنا و مالی إلا لک یا رسول الله» : «هیچ گاه مالی به اندازة مال ابوبکر به من نفع نرسانیده است. ابوبکر گریه کرد و گفت: ای رسول خدا من و مالم فقط برای تو و در خدمت تو هستیم». این حدیث صراحتاً بیان میدارد که چنین فضیلتی مختص به ابوبکر است و علی یا کسی دیگر، از این فضیلت بیبهره هستند.
همچنین روایت شده است: «و کان یقضی فی مال أبی بکر کما یقضی فی مال نفسه» : «پیامبر در مال ابوبکر تصرف میکرد آن گونه که در مال خودش تصرف مینمود».
انفاق ابوبکر، تهیة خوراک و پوشاک پیامبر نبود، چون خداوند پیامبرش را از مال تمامی مردم، بینیاز کرده است، بلکه انفاق وی در حقیقت کمک و یاری دادن پیامبر جهت برپایی ایمان بود.
انفاق او و کمکهای مالیای که در صدر اسلام انجام داد، برای نجات و رهایی مؤمنان بود که کافران آنان را اذیت میکردند یا قصد کشتن آنان را داشتند؛ مانند خرید هفت بردهای که به خاطر خداوند شکنجه و اذیت و آزار میشدند. یکی از آن بردههایی که توسط ابوبکر آزاد شد، بلال بود.
عمر گوید: ابوبکر سرور ماست و سرور ما را آزاد کرد. منظورش، بلال بود . و انفاق و کمکهای مالی ابوبکر به مؤمنانِ نیازمند به خاطر نصرت و یاری اسلام بود؛ زمانی که تمام مردم دشمن اسلام بودند. و امثال چنین مالی امکان ندارد که باقی بماند. به همین خاطر است که پیامبر در حدیثی که بر صحت آن اتفاق است، هنگامی که میان عبدالرحمن بن عوف و خالد بن ولید اختلاف و جر و بحث بود، فرمود:
«لا تسبوا أصحابی، فوالذی نفسی بیده لو أنفق أحدکم مثل اُحد ذهبا ما بلغ مد أحدکم و لا نصیفه» : «به اصحاب و یاران من ناسزا نگوئید. سوگند به کسی که جانم در اختیار اوست، اگر هر یک از شما به اندازة کوه اُحد، طلا (و جواهرات) را (در راه خدا) انفاق کند، به یک مد، و نصف مدِ آن نمیرسد».
همانا غذا دادن به شخص گرسنه از نوع صدقة مطلقی است که هر فرد میتواند تا روز قیامت آن را انجام دهد. بنابراین انفاق و کمکهای مالی ابوبکر تنها به خاطر تأمین مخارج و مایحتاج پیامبر و مؤمنان نبود، بلکه جهت نصرت و یاری اسلام بود و فضیلت او در همین است. یعقوب بن سلیمان در تاریخش میگوید: حمیدی برای ما نقل نموده و گفت که سفیان برای ما نقل نموده و هشام از پدرش برای سفیان نقل نموده است که ابوبکر اسلام آورد در حالی که چهل هزار درهم داشت.
او همة آن را در راه خدا خرج کرد؛ از جمله بلال، عامر بن فهیره، زنیره، نهدیه و دخترش، کنیز بنی مؤمل، و ام عبیس را آزاد نمود . ابوقحافه به ابوبکر گفت: ای پسرم، میبینم که بردههای ضعیف را آزاد میکنی، به راستی اگر افرادی را آزد کنی، كافران و مشركان مانعت میشوند. ابوبکر گفت: همانا من آنچه را که دوست دارم (یعنی رضایت و خشنودی خدا)، میخواهم.
ابوبکر هنگامی که هجرت نمود، مالش را همراه خود برد و ابوقحافه آمد و به خانوادهاش گفت: ابوبکر خودش رفت، پس آیا مالش را پیش شما به جا گذاشت یا آن را با خود برد؟ اسماء گفت: آن را به جا گذاشت و من مقداری از آن را در روزن خانه گذاشته بودم، آن را آوردم و گفتم این همان مال است، تا خیالش راحت شود و خوشحال شود که ابوبکر آن مال را برای زن و فرزندانش به جا گذاشته است. ابوقحافه هیچی از آن مال را نخواست، و این نشان دهندة ثروتمندی و بینیازیاش می باشد.
اصحاب صفه انسانهای فقیری بودند، پیامبر ابوبکر را تشویق کرد که به آنان غذا دهد. پس او سه نفر را با خود به خانه برد و پیامبر ده نفر را با خود به خانه برد . ابوبکر صدیق مخارج و نفقة مسطح بن أثاثه که از خویشاوندان دورش بود، تأمین میکرد. مسطح یکی از کسانی بود که در ماجرای افک دست داشت ؛ از اینرو ابوبکر سوگند خورد که دیگر مخارج و نفقة او را تأمین نکند.
به همین خاطر خداوند متعال این آیه را نازل فرمود:
(وَلَا یَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن یُؤْتُوا أُوْلِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ )
(نور: 22)
«کسانی که از شما اهل فضیلت و فراخی نعمتاند، نباید سوگند بخورند …
(پس خویشتن را متأدب و متصف به آداب و اوصاف آفریدگارتان سازید
تا آنجا که میفرماید: و خدا آمرزگار و مهربان است
)».
آنگاه ابوبکر گفت: چرا، به خدا قسم، دوست دارم که خداوند مرا ببخشد. از اینرو تأمین مخارج و نفقة مسطح را از سر گرفت. حدیثی که در این باره وارد شده، در صحیح بخاری و مسلم وجود دارد.
گردآورنده: محمدداود (حسین زاده )غوری
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور