آرشیف
بـنـام خداونـد بخشاینده و مهربان
ضیاالدین رفأ
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند بخشاینده و مهربان
السلام علیکم و رحمت الله برکاته .اول از همه میلاد پر سعادت حضرت محمد (ص) را به همه مسلمانانی جهان تنهیت عرض میدارم و به مناسبت میلاد حضرت محمد (ص) ترجمه سوره الحمد و البقرة را به سایت زیبای جام فرستادم تا باشد که شخصی از ان یک حرف نیک اموزد تا ثوابش به من و خودش برسد .تشکر
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.
(خداوندى كه) بخشنده و بخشايشگر است (و رحمت عام و خاصش همگان را فرا گرفته).
(خداوندى كه) مالك روز جزاست.
(پروردگارا!) تنها تو را مىپرستيم; و تنها از تو يارى مىجوييم.
ما را به راه راست هدايت كن…
راه كسانى كه آنان را مشمول نعمت خود ساختى; نه كسانى كه بر آنان غضب كردهاى; و نه گمراهان. آمین
ترجمه سوره البقرة
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
الم (بزرگ است خداوندى كه اين كتاب عظيم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (1)
آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد; و مايه هدايت پرهيزكاران است. (2)
(پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب (آنچه از حس پوشيده و پنهان است) ايمان مىآورند; و نماز را برپا مىدارند; و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند. (3)
و آنان كه به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين) نازل گرديده، ايمان مىآورند; و به رستاخيز يقين دارند. (4)
آنان بر طريق هدايت پروردگارشانند; و آنان رستگارانند. (5)
كسانى كه كافر شدند، براى آنان تفاوت نمىكند كه آنان را (از عذاب الهى) بترسانى يا نترسانى; ايمان نخواهند آورد. (6)
خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده; و بر چشمهايشان پردهاى افكنده شده; و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست. (7)
گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: «به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردهايم.» در حالى كه ايمان ندارند. (8)
مىخواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند; در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند; (اما) نمىفهمند. (9)
در دلهاى آنان يك نوع بيمارى است; خداوند بر بيمارى آنان افزوده; و به خاطر دروغهايى كه ميگفتند، عذاب دردناكى در انتظار آنهاست. (10)
و هنگامى كه به آنان گفته شود: «در زمين فساد نكنيد» مىگويند: «ما فقط اصلاحكنندهايم سذللّه! (11)
آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند; ولى نمىفهمند. (12)
و هنگامى كه به آنان گفته شود: «همانند (ساير) مردم ايمان بياوريد!» مىگويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند! (13)
و هنگامى كه افراد باايمان را ملاقات مىكنند، و مىگويند: «ما ايمان آوردهايم!» (ولى) هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت مىكنند، مىگويند: «ما با شمائيم! ما فقط (آنها را) مسخره مىكنيم!» (14)
خداوند آنان را استهزا مىكند; و آنها را در طغيانشان نگه مىدارد، تا سرگردان شوند. (15)
آنان كسانى هستند كه «هدايت» را به «گمراهى» فروختهاند; و (اين) تجارت آنها سودى نداده; و هدايت نيافتهاند. (16)
آنان ( منافقان) همانند كسى هستند كه آتشى افروخته (تا در بيابان تاريك، راه خود را پيدا كند)، ولى هنگامى كه آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مىفرستد و) آن را خاموش مىكند; و در تاريكيهاى وحشتناكى كه چشم كار نمىكند، آنها را رها مىسازد. (17)
آنها كران، گنگها و كورانند; لذا (از راه خطا) بازنمىگردند! (18)
يا همچون بارانى از آسمان، كه در شب تاريك همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مىگذارند; تا صداى صاعقه را نشنوند. و خداوند به كافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند). (19)
(روشنائى خيره كننده) برق، نزديك است چشمانشان را بربايد. هر زمان كه (برق جستن مىكند، و صفحه بيابان را) براى آنها روشن مىسازد، (چند گامى) در پرتو آن راه مىروند; و چون خاموش مىشود، توقف مىكنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مىبرد; چرا كه خداوند بر هر چيز تواناست. (20)
اى مردم! پروردگار خود را پرستش كنيد; آن كس كه شما، و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزكار شويد. (21)
آن كس كه زمين را بستر شما، و آسمان ( جو زمين) را همچون سقفى بالاى سر شما قرار داد; و از آسمان آبى فرو فرستاد; و به وسيله آن، ميوهها را پرورش داد; تا روزى شما باشد.بنابر اين، براى خدا همتايانى قرار ندهيد، در حالى كه مىدانيد (هيچ يك از آنها، نه شما را آفريدهاند، و نه شما را روزى مىدهند). (22)
و اگر در باره آنچه بر بنده خود ( پيامبر) نازل كردهايم شك و ترديد داريد ،( دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد; و گواهان خود را – غير خدا – براى اين كار، فرا خوانيد اگر راست مىگوييد! (23)
پس اگر چنين نكنيد – كه هرگز نخواهيد كرد – از آتشى بترسيد كه هيزم آن، بدنهاى مردم (گنهكار) و سنگها ( بتها) است، و براى كافران، آماده شده است! (24)
به كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بشارت ده كه باغهايى از بهشت براى آنهاست كه نهرها از زير درختانش جاريست. هر زمان كه ميوهاى از آن، به آنان داده شود، مىگويند: «اين همان است كه قبلا به ما روزى داده شده بود.(ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)» و ميوههايى كه براى آنها آورده مىشود، همه (از نظر خوبى و زيبايى) يكسانند. و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. (25)
خداوند از اين كه (به موجودات ظاهرا كوچكى مانند) پشه، و حتى كمتر از آن، مثال بزند شرم نمىكند. (در اين ميان) آنان كه ايمان آوردهاند، مىدانند كه آن، حقيقتى است از طرف پروردگارشان; و اما آنها كه راه كفر را پيمودهاند، (اين موضوع را بهانه كرده) مىگويند: «منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زيادى را با آن گمراه، و گروه بسيارى را هدايت مىكند; ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد! (26)
فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن، ميشكنند; و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمين فساد ميكنند; اينها زيانكارانند. (27)
چگونه به خداوند كافر مىشويد؟! در حالى كه شما مردگان (و اجسام بىروحى) بوديد ، و او شما را زنده كرد; سپس شما را مىميراند; و بار ديگر شما را زنده مىكند; سپس به سوى او بازگردانده مىشويد.(بنابر اين، نه حيات و زندگى شما از شماست، و نه مرگتان; آنچه داريد از خداست). (28)
او خدايى است كه همه آنچه را (از نعمتها) در زمين وجود دارد، براى شما آفريد; سپس به آسمان پرداخت; و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود; و او به هر چيز آگاه است. (29)
(به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمين، جانشينى ( نمايندهاى) قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آيا كسى را در آن قرار مىدهى كه فساد و خونريزى كند؟! (زيرا موجودات زمينى ديگر، كه قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را بجا مىآوريم، و تو را تقديس مىكنيم.» پروردگار فرمود: «من حقايقى را مىدانم كه شما نمىدانيد.» (30)
سپس علم اسماء ( علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات) را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد! سذللّه (31)
فرشتگان عرض كردند: «منزهى تو! ما چيزى جز آنچه به ما تعليم دادهاى، نمىدانيم; تو دانا و حكيمى.» (32)
فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) اين موجودات آگاه كن.» هنگامى كه آنان را آگاه كرد، خداوند فرمود: «آيا به شما نگفتم كه من، غيب آسمانها و زمين را ميدانم؟! و نيز ميدانم آنچه را شما آشكار ميكنيد، و آنچه را پنهان ميداشتيد!» (33)
و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند; جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد. (34)
و گفتيم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن; و از (نعمتهاى) آن، از هر جا مىخواهيد، گوارا بخوريد; (اما) نزديك اين درخت نشويد; كه از ستمگران خواهيد شد. (35)
پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد; و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد. و (در اين هنگام) به آنها گفتيم: «همگى (به زمين) فرود آييد! در حالى كه بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود. و براى شما در زمين، تا مدت معينى قرارگاه و وسيله بهره بردارى خواهد بود.» (36)
سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت; (و با آنها توبه كرد.) و خداوند توبه او را پذيرفت; چرا كه خداوند توبهپذير و مهربان است. (37)
گفتيم: «همگى از آن، فرود آييد! هرگاه هدايتى از طرف من براى شما آمد، كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين شوند.» (38)
و كسانى كه كافر شدند، و آيات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند; و هميشه در آن خواهند بود. (39)
اى فرزندان اسرائيل! نعمتهايى را كه به شما ارزانى داشتم به ياد آوريد! و به پيمانى كه با من بستهايد وفا كنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا كنم.( و در راه انجام وظيفه، و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد! (40)
و به آنچه نازل كردهام ( قرآن) ايمان بياوريد! كه نشانههاى آن، با آنچه در كتابهاى شماست، مطابقت دارد; و نخستين كافر به آن نباشيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! (و به خاطر درآمد مختصرى، نشانههاى قرآن و پيامبر اسلام را، كه در كتب شما موجود است، پنهان نكنيد!) و تنها از من (و مخالفت دستورهايم) بترسيد (نه از مردم)! (41)
و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينكه مىدانيد كتمان نكنيد! (42)
و نماز را بپا داريد، و زكات را بپردازيد، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد (و نماز را با جماعت بگزاريد)! (43)
آيا مردم را به نيكى (و ايمان به پيامبرى كه صفات او آشكارا در تورات آمده) دعوت مىكنيد، اما خودتان را فراموش مىنماييد; با اينكه شما كتاب (آسمانى) را مىخوانيد! آيا نمىانديشيد؟! (44)
از صبر و نماز يارى جوئيد; (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار ، نيرو بگيريد;) و اين كار، جز براى خاشعان، گران است. (45)
آنها كسانى هستند كه مىدانند ديداركننده پروردگار خويشند، و به سوى اوبازمىگردند. (46)
اى بنى اسرائيل! نعمتهايى را كه به شما ارزانى داشتم به خاطر بياوريد; و (نيز به ياد آوريد كه) من، شما را بر جهانيان، برترى بخشيدم. (47)
و از آن روز بترسيد كه كسى مجازات ديگرى را نمىپذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مىشود; و نه غرامت از او قبول خواهد شد; و نه يارى مىشوند. (48)
و (نيز به ياد آوريد) آن زمان كه شما را از چنگال فرعونيان رهايى بخشيديم; كه همواره شما را به بدترين صورت آزار مىدادند: پسران شما را سر مىبريدند; و زنان شما را (براى كنيزى) زنده نگه مىداشتند. و در اينها، آزمايش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود. (49)
و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه دريا را براى شما شكافتيم; و شما را نجات داديم; و فرعونيان را غرق ساختيم; در حالى كه شما تماشا مىكرديد. (50)
و (به ياد آوريد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذارديم; (و او، براى گرفتن فرمانهاى الهى، به ميعادگاه آمد;) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نموديد; در حالى كه ستمكار بوديد. (51)
سپس شما را بعد از آن بخشيديم; شايد شكر (اين نعمت را) بجا آوريد. (52)
و (نيز به خاطر آوريد) هنگامى را كه به موسى، كتاب و وسيله تشخيص (حق از باطل) را داديم; تا هدايت شويد. (53)
و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد; و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را (يكديگر را) به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت; زيرا كه او توبهپذير و رحيم است. (54)
و (نيز به ياد آوريد) هنگامى را كه گفتيد: «اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد; مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم!» پس صاعقه شما را گرفت; در حالى كه تماشا مىكرديد. (55)
سپس شما را پس از مرگتان، حيات بخشيديم; شايد شكر (نعمت او را) بجا آوريد. (56)
و ابر را بر شما سايبان قرار داديم; و «من» ( شيره مخصوص و لذيذ درختان ) و «سلوى» ( مرغان مخصوص شبيه كبوتر) را بر شما فرستاديم; (و گفتيم:) «از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم بخوريد!» (ولى شما كفران كرديد!) آنها به ما ستم نكردند; بلكه به خود ستم مىنمودند. (57)
و (به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيم: «در اين شهر ( بيت المقدس) وارد شويد! و از نعمتهاى فراوان آن، هر چه مىخواهيد بخوريد! و از در (معبد بيت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گرديد! و بگوييد: «خداوندا! گناهان ما را بريز!» تا خطاهاى شما را ببخشيم; و به نيكوكاران پاداش بيشترى خواهيم داد.» (58)
اما افراد ستمگر، اين سخن را كه به آنها گفته شده بود، تغيير دادند; (و به جاى آن، جمله استهزاآميزى گفتند;) لذا بر ستمگران، در برابر اين نافرمانى ، عذابى از آسمان فرستاديم. (59)
و (به ياد آوريد) زمانى را كه موسى براى قوم خويش، آب طلبيد، به او دستور داديم: «عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد; آنگونه كه هر يك (از طوايف دوازدهگانه بنى اسرائيل)، چشمه مخصوص خود را مىشناختند! (و گفتيم:) «از روزيهاى الهى بخوريد و بياشاميد! و در زمين فساد نكنيد!» (60)
و (نيز به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيد: «اى موسى! هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا اكتفا كنيم! از خداى خود بخواه كه از آنچه زمين مىروياند، از سبزيجات و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما فراهم سازد.» موسى گفت: «آيا غذاى پستتر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مىكنيد؟! (اكنون كه چنين است، بكوشيد از اين بيابان) در شهرى فرود آئيد; زيرا هر چه خواستيد، در آنجا براى شما هست.» و (مهر) ذلت و نياز، بر پيشانى آنها زده شد; و باز گرفتار خشم خدائى شدند ; چرا كه آنان نسبت به آيات الهى، كفر مىورزيدند; و پيامبران را به ناحق مىكشتند. اينها به خاطر آن بود كه گناهكار و متجاوز بودند. (61)
كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آوردهاند، و كسانى كه به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان ( پيروان يحيى) هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است; و هيچگونه ترس و اندوهى براى آنها نيست. (هر كدام از پيروان اديان الهى، كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كردهاند، ماجور و رستگارند.) (62)
و (به ياد آوريد) زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم; و كوه طور را بالاى سر شما قرار داديم; (و به شما گفتيم:) «آنچه را (از آيات و دستورهاى خداوند) به شما دادهايم، با قدرت بگيريد; و آنچه را در آن است به ياد داشته باشيد (و به آن عمل كنيد); شايد پرهيزكار شويد!» (63)
سپس شما پس از اين، روگردان شديد; و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زيانكاران بوديد. (64)
به طور قطع از حال كسانى از شما، كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند، آگاه شدهايد! ما به آنها گفتيم: «به صورت بوزينههايى طردشده درآييد!» (65)
ما اين كيفر را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسلهاى بعد از آنان، و پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم. (66)
و (به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور مىدهد مادهگاوى را ذبح كنيد (و قطعهاى از بدن آن را به مقتولى كه قاتل او شناخته نشده بزنيد، تا زنده شود و قاتل خويش را معرفى كند; و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آيا ما را مسخره مىكنى؟» (موسى) گفت: «به خدا پناه مىبرم از اينكه از جاهلان باشم!» (67)
گفتند: «(پس) از خداى خود بخواه كه براى ما روشن كند اين مادهگاو چگونه مادهگاوى باشد؟ سذللّه گفت: خداوند مىفرمايد: «مادهگاوى است كه نه پير و از كار افتاده باشد، و نه بكر و جوان; بلكه ميان اين دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده، (هر چه زودتر) انجام دهيد.» (68)
گفتند: «از پروردگار خود بخواه كه براى ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ « گفت: خداوند مىگويد: «گاوى باشد زرد يكدست،كه رنگ آن، بينندگان را شاد و مسرور سازد.» (69)
گفتند: «از خدايت بخواه براى ما روشن كند كه چگونه گاوى بايد باشد؟ زيرا اين گاو براى ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد!» (70)
گفت: خداوند مىفرمايد: «گاوى باشد كه نه براى شخم زدن رام شده; و نه براى زراعت آبكشى كند; از هر عيبى بركنار باشد، و حتى هيچگونه رنگ ديگرى در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردى!» سپس (چنان گاوى را پيدا كردند و) آن را سر بريدند; ولى مايل نبودند اين كار را انجام دهند. (71)
و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فردى را به قتل رسانديد; سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختيد; و خداوند آنچه را مخفى مىداشتيد، آشكار مىسازد. (72)
سپس گفتيم: «قسمتى از گاو را به مقتول بزنيد! (تا زنده شود، و قاتل را معرفى كند.) خداوند اينگونه مردگان را زنده مىكند; و آيات خود را به شما نشان مىدهد; شايد انديشه كنيد!» (73)
سپس دلهاى شما بعد از اين واقعه سخت شد; همچون سنگ، يا سختتر! چرا كه پارهاى از سنگها مىشكافد، و از آن نهرها جارى مىشود; و پارهاى از آنها شكاف برمىدارد ، و آب از آن تراوش مىكند; و پارهاى از خوف خدا (از فراز كوه) به زير مىافتد; (اما دلهاى شما، نه از خوف خدا مىتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانى است!) و خداوند از اعمال شما غافل نيست. (74)
آيا انتظار داريد به (آئين) شما ايمان بياورند، با اينكه عدهاى از آنان، سخنان خدا را مىشنيدند و پس از فهميدن، آن را تحريف مىكردند، در حالى كه علم و اطلاع داشتند؟! (75)
و هنگامى كه مؤمنان را ملاقات كنند، مىگويند: «ايمان آوردهايم.» ولى هنگامى كه با يكديگر خلوت مىكنند، (بعضى به بعضى ديگر اعتراض كرده،) مىگويند: «چرا مطالبى را كه خداوند (در باره صفات پيامبر اسلام) براى شما بيان كرد، به مسلمانان بازگو مىكنيد تا (روز رستاخيز) در پيشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال كنند؟! آيا نمىفهميد؟!» (76)
آيا اينها نمىدانند خداوند آنچه را پنهان مىدارند يا آشكار مىكنند مىداند؟! (77)
و پارهاى از آنان عوامانى هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نمىدانند; و تنها به پندارهايشان دل بستهاند. (78)
پس واى بر آنها كه نوشتهاى با دست خود مىنويسند، سپس مىگويند: «اين، از طرف خداست.; سذللّه تا آن را به بهاى كمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه بادست خود نوشتند; و واى بر آنان از آنچه از اين راه به دست مىآورند! (79)
و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى، به ما نخواهد رسيد.» بگو: «آيا پيمانى از خدا گرفتهايد؟! -و خداوند هرگز از پيمانش تخلف نمىورزد- يا چيزى را كه نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد»؟! (80)
آرى، كسانى كه كسب گناه كنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند; و جاودانه در آن خواهند بود. (81)
و آنها كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشتند; و هميشه در آن خواهند ماند. (82)
و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد; و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد; و به مردم نيك بگوييد; نماز را برپا داريد; و زكات بدهيد. سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما -جز عده كمى- سرپيچى كرديد; و (از وفاى به پيمان خود) روىگردان شديد. (83)
و هنگامى را كه از شما پيمان گرفتيم كه خون هم را نريزيد; و يكديگر را از سرزمين خود، بيرون نكنيد. سپس شما اقرار كرديد; (و بر اين پيمان) گواه بوديد. (84)
اما اين شما هستيد كه يكديگر را مىكشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مىكنيد; و در اين گناه و تجاوز، به يكديگر كمك مىنماييد; (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بستهايد) در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مىدهيد و آنان را آزاد مىسازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مىآوريد، و به بعضى كافر مىشويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مىشوند. و خداوند از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست. (85)
اينها همان كسانند كه آخرت را به زندگى دنيا فروختهاند; از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمىشود; و كسى آنها را يارى نخواهد كرد. (86)
ما به موسى كتاب (تورات) داديم; و بعد از او، پيامبرانى پشت سر هم فرستاديم; و به عيسى بن مريم دلايل روشن داديم; و او را به وسيله روح القدس تاييد كرديم. آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كرديد (و از ايمان آوردن به او خوددارى نموديد); پس عدهاى را تكذيب كرده، و جمعى را به قتل رسانديد؟! (87)
و (آنها از روى استهزا) گفتند: دلهاى ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چيزى نمىفهميم. آرى، همين طور است!) خداوند آنها را به خاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همين دليل، چيزى درك نمىكنند;) و كمتر ايمان مىآورند. (88)
و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانههايى بود كه با خود داشتند، و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مىدادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند.) با اين همه، هنگامى كه اين كتاب، و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند; لعنت خدا بر كافران باد! (89)
ولى آنها در مقابل بهاى بدى، خود را فروختند; كه به ناروا، به آياتى كه خدا فرستاده بود، كافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خويش، بر هر كس از بندگانش بخواهد، آيات خود را نازل مىكند؟! از اين رو به خشمى بعد از خشمى (از سوى خدا) گرفتار شدند. و براى كافران مجازاتى خواركننده است. (90)
و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ايمان بياوريد!»مىگويند: «ما به چيزى ايمان مىآوريم كه بر خود ما نازل شده است.» و به غير آن، كافر مىشوند; در حالى كه حق است; و آياتى را كه بر آنها نازل شده، تصديق مىكند. بگو: «اگر (راست مىگوييد، و به آياتى كه بر خودتان نازل شده) ايمان داريد، پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين، به قتل مىرسانديد؟!» (91)
و (نيز) موسى آن همه معجزات را براى شما آورد، و شما پس از (غيبت) او، گوساله را انتخاب كرديد; در حالى كه ستمگر بوديد. (92)
و (به ياد آوريد) زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم; و كوه طور را بالاى سر شما برافراشتيم; (و گفتيم:) «اين دستوراتى را كه به شما دادهايم محكم بگيريد، و درست بشنويد!» آنها گفتند: سخللّهشنيديم; ولى مخالفت كرديم.» و دلهاى آنها، بر اثر كفرشان، با محبت گوساله آميخته شد. بگو: «ايمان شما، چه فرمان بدى به شما مىدهد، اگر ايمان داريد!» (93)
بگو: «اگر آن (چنان كه مدعى هستيد) سراى ديگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مىگوييد!» (94)
ولى آنها، به خاطر اعمال بدى كه پيش از خود فرستادهاند، هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد; و خداوند از ستمگران آگاه است. (95)
و آنها را حريصترين مردم -حتى حريصتر ازمشركان- بر زندگى (اين دنيا، و اندوختن ثروت) خواهى يافت; (تا آنجا) كه هر يك از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى كه اين عمر طولانى، او را از كيفر (الهى) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بيناست. (96)
(آنها مىگويند: «چون فرشتهاى كه وحى را بر تو نازل مىكند، جبرئيل است، و ما با جبرئيل دشمن هستيم، به تو ايمان نمىآوريم!») بگو: «كسى كه دشمن جبرئيل باشد (در حقيقت دشمن خداست) چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است; در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مىكند; و هدايت و بشارت است براى مؤمنان.» (97)
كسى كه دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئيل و ميكائيل باشد (كافر است; و) خداوند دشمن كافران است. (98)
ما نشانههاى روشنى براى تو فرستاديم; و جز فاسقان كسى به آنها كفر نمىورزد. (99)
و آيا چنين نيست كه هر بار آنها (يهود) پيمانى (با خدا و پيامبر)بستند، جمعى آن را دور افكندند (و مخالفت كردند.) آرى، بيشتر آنان ايمان نمىآورند. (100)
و هنگامى كه فرستادهاى از سوى خدا به سراغشان آمد، و با نشانههايى كه نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعى از آنان كه به آنها كتاب (آسمانى) داده شده بود ، كتاب خدا را پشت سر افكندند; گويى هيچ از آن خبر ندارند!! (101)
و (يهود) از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مىخواندند پيروى كردند. سليمان هرگز (دست به سحر نيالود; و) كافر نشد; ولى شياطين كفر ورزيدند; و به مردم سحر آموختند. و (نيز يهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پيروى كردند. (آن دو، راه سحر كردن را، براى آشنايى با طرز ابطال آن، به مردم ياد مىدادند. و) به هيچ كس چيزى ياد نمىدادند، مگر اينكه از پيش به او مىگفتند: «ما وسيله آزمايشيم كافر نشو! (و از اين تعليمات، سوء استفاده نكن!)» ولى آنها از آن دو فرشته، مطالبى را مىآموختند كه بتوانند به وسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند; ولى هيچ گاه نمىتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زيان برسانند. آنها قسمتهايى را فرامىگرفتند كه به آنان زيان مىرسانيد و نفعى نمىداد. و مسلما مىدانستند هر كسى خريدار اين گونه متاع باشد، در آخرت بهرهاى نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر مىدانستند!! (102)
و اگر آنها ايمان مىآوردند و پرهيزكارى پيشه مىكردند، پاداشى كه نزد خداست ، براى آنان بهتر بود، اگر آگاهى داشتند!! (103)
اى افراد باايمان! (هنگامى كه از پيغمبر تقاضاى مهلت براى درك آيات قرآن مىكنيد) نگوييد: ; سخللّهراعنا»; بلكه بگوييد: «انظرنا». (زيرا كلمه اول، هم به معنى «ما را مهلت بده!»، و هم به معنى «ما را تحميق كن!» مىباشد; و دستاويزى براى دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده مىشود) بشنويد! و براى كافران (و استهزاكنندگان) عذاب دردناكى است. (104)
كافران اهل كتاب، و (همچنين) مشركان، دوست ندارند كه از سوى خداوند، خير و بركتى بر شما نازل گردد; در حالى كه خداوند، رحمت خود را به هر كس بخواهد ، اختصاص مىدهد; و خداوند، صاحب فضل بزرگ است. (105)
هر حكمى را نسخ كنيم، و يا نسخ آن را به تاخير اندازيم، بهتر از آن، يا همانند آن را مىآوريم. آيا نمىدانستى كه خداوند بر هر چيز توانا است؟! (106)
آيا نمىدانستى كه حكومت آسمانها و زمين، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلى در احكام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولى و ياورى براى شما نيست. (و اوست كه مصلحت شما را مىداند و تعيين مىكند). (107)
آيا مىخواهيد از پيامبر خود، همانتقاضاى (نامعقولى را) بكنيد كه پيش از اين، از موسى كردند؟! (و با اين بهانهجويىها، از ايمان آوردن سر باز زدند.) كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، از راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است. (108)
بسيارى از اهل كتاب، از روى حسد -كه در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مىكردند شما را بعد از اسلام و ايمان، به حال كفر باز گردانند; با اينكه حق براى آنها كاملا روشن شده است. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد; تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد; خداوند بر هر چيزى تواناست. (109)
و نماز را برپا داريد و زكات را ادا كنيد; و هر كار خيرى را براى خود از پيش مىفرستيد، آن را نزد خدا (در سراى ديگر) خواهيد يافت; خداوند به اعمال شما بيناست. (110)
آنها گفتند: «هيچ كس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» اين آرزوى آنهاست! بگو: «اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد!» (111)
آرى، كسى كه روى خود را تسليم خدا كند و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است; نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مىشوند. (بنابر اين، بهشت خدا در انحصار هيچ گروهى نيست.) (112)
يهوديانگفتند: «مسيحيان هيچ موقعيتى (نزد خدا) ندارند»، و مسيحيان نيز گفتند: «يهوديان هيچ موقعيتى ندارند (و بر باطلند)»; در حالى كه هر دو دسته، كتاب آسمانى را مىخوانند (و بايد از اين گونه تعصبها بركنار باشند)افراد نادان (ديگر، همچون مشركان) نيز، سخنى همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قيامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داورى مىكند. (113)
كيست ستمكارتر از آن كس كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيرى كرد و سعى در ويرانى آنها نمود؟! شايسته نيست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد اين (كانونهاى عبادت) شوند. بهره آنها در دنيا (فقط)رسوايى است و در سراى ديگر، عذاب عظيم (الهى)!! (114)
مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو كنيد، خدا آنجاست! خداوند بىنياز و داناست! (115)
و (يهود و نصارى و مشركان) گفتند: «خداوند، فرزندى براى خود انتخاب كرده است»! -منزه است او- بلكه آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست; و همه در برابر او خاضعند! (116)
هستى بخش آسمانها و زمين اوست! و هنگامى كه فرمان وجود چيزى را صادر كند، تنها مىگويد: «موجود باش!» و آن، فورى موجود مىشود. (117)
افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمىگويد؟! و يا چرا آيه و نشانهاى براى خود ما نمىآيد؟ !» پيشينيان آنها نيز، همين گونه سخن مىگفتند; دلها و افكارشان مشابه يكديگر است; ولى ما (به اندازه كافى) آيات و نشانهها را براى اهل يقين (و حقيقتجويان) روشن ساختهايم. (118)
ما تو را به حق، براى بشارت و بيم دادن (مردم جهان) فرستاديم; و تو مسئول (گمراهى) دوزخيان (پس از ابلاغ رسالت) نيستى! (119)
هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور كامل، تسليم خواستههاى آنها شوى، و) از آيين (تحريف يافته) آنان، پيروى كنى. بگو: «هدايت، تنها هدايت الهى است!» و اگر از هوى و هوسهاى آنان پيروى كنى، بعد از آنكه آگاه شدهاى، هيچ سرپرست و ياورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود. (120)
كسانى كه كتاب آسمانى به آنها دادهايم ( يهود و نصارى) آن را چنان كه شايسته آن است مىخوانند; آنها به پيامبر اسلام ايمان مىآورند; و كسانى كه به او كافر شوند، زيانكارند. (121)
اى بنى اسرائيل! نعمت مرا، كه به شما ارزانى داشتم، به ياد آوريد! و(نيز به خاطر آوريد) كه من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم! (122)
از روزى بترسيد كه هيچ كس از ديگرى دفاع نمىكند; و هيچگونه عوضى از او قبول نمىشود; و شفاعت، او را سود نمىدهد; و (از هيچ سوئى) يارى نمىشوند! (123)
(به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمىرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)». (124)
و (به خاطر بياوريد) هنگامى كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براى مردم قرار داديم! و (براى تجديد خاطره،) از مقام ابراهيم، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد! و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه: «خانه مرا براى طوافكنندگان و مجاوران و ركوعكنندگان و سجدهكنندگان، پاك و پاكيزه كنيد!» (125)
و (به ياد آوريد) هنگامى را كه ابراهيم عرض كرد: «پروردگارا! اين سرزمين را شهر امنى قرار ده! و اهل آن را -آنها كه به خدا و روز بازپسين، ايمان آوردهاند- از ثمرات (گوناگون)، روزى ده! سذللّه (گفت:) «ما دعاى تو را اجابت كرديم; و مؤمنان را از انواع بركات، بهرهمند ساختيم; (اما به آنها كه كافر شدند، بهره كمى خواهيم داد; سپس آنها را به عذاب آتش مىكشانيم; و چه بد سرانجامى دارند» (126)
و (نيز به ياد آوريد) هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل، پايههاى خانه (كعبه) را بالا مىبردند، (و مىگفتند:) «پروردگارا! از ما بپذير، كه تو شنوا و دانايى! (127)
پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى كه تسليم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذير ، كه تو توبهپذير و مهربانى! (128)
پروردگارا! در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد، و پاكيزه كند; زيرا تو توانا و حكيمى (و بر اين كار، قادرى)!» (129)
چز افراد سفيه و نادان، چه كسى از آيين ابراهيم، (با آن پاكى و درخشندگى،) روىگردان خواهد شد؟! ما او را در اين جهان برگزيديم; و او در جهان ديگر، از صالحان است. (130)
در آن هنگام كه پروردگارش به او گفت: اسلام بياور! (و در برابر حق، تسليم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذيرفت; و) گفت: «در برابر پروردگار جهانيان، تسليم شدم.» (131)
و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر،) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند; (و هر كدام به فرزندان خويش گفتند:) «فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است; و شما، جز به آيين اسلام ( تسليم در برابر فرمان خدا) از دنيا نرويد!» (132)
آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟» گفتند: «خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را، و ما در برابر او تسليم هستيم.» (133)
آنها امتى بودند كه درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز مربوط به خود شماست; و شما هيچگاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود. (134)
(اهل كتاب) گفتند: «يهودى يا مسيحى شويد، تا هدايت يابيد!» بگو: «(اين آيينهاى تحريف شده، هرگز نمىتواند موجب هدايت گردد،) بلكه از آيين خالص ابراهيم پيروى كنيد! و او هرگز از مشركان نبود!» (135)
بگوييد: «ما به خدا ايمان آوردهايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران از فرزندان او نازل گرديد ، و (همچنين) آنچه به موسى و عيسى و پيامبران (ديگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در ميان هيچ يك از آنها جدايى قائل نمىشويم، و در برابر فرمان خدا تسليم هستيم; (و تعصبات نژادى و اغراض شخصى، سبب نمىشود كه بعضى را بپذيريم و بعضى را رها كنيم.)» (136)
اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آوردهايد ايمان بياورند، هدايت يافتهاند; و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شدهاند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مىكند; و او شنونده و داناست. (137)
رنگ خدايى (بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام;) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مىكنيم. (138)
بگو: «آيا در باره خداوند با ما محاجه مىكنيد؟! در حالى كه او، پروردگار ما و شماست; و اعمال ما از آن
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور