2015-1-5
محمد اسحاق ثنا
بینمش آفت جان برسر راهی گاهی
مست سازد من از کیف نگاهی گاهی
دادمن گر ندهی اشک من و آه سحر
که توان سوخت ترا آتش آهی گاهی
هوس وصل کشم هر نفسی کار خطاست
آرزو هست مرا وصل تو گاهی گاهی
سخت شرمنده ام از جرم گناهی که مراست
بگذری از گنه ام بار الهی گاهی
مست و شادان شوم وخنده به لب می آرم
تا ببینم به رهی چشم سیاهی گاهی
چی شود با نگه ای شام سیاهی که مراست
نور افشان شوی با چهره ماهی گاهی
شاد و مغرور شوم همچو ثنا آن روزی
خندد از باد صبا شاخ گیاهی گاهی
م-اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
یکشنبه ۴/۱/۲۰۱۵
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
هـــــــــــــــتوس