آرشیف
حکایت هزارویک عیب در سخنان جلالتمآب کرزی !
afrotan
و استراتیژیی فال بینی با رقم ۳۹ !
قسمت دوم :
در نخستین قسمت این نوشتار بصورت مختصر به تجربیات و عوارضی اشاره شد که چگونه بروز روشن و با شعبده بازی های « مافیائی » در کسوت « دولت منتخب مردم افغانستان !! » و با برپائی خیمه شب بازی های بنام « لویه جرگه عنعنوی » ارزشهای تاریخی و انسانی مردم ما را در بازار مکاره ء سیاست واستراتیژی های معاصردرمعرض معامله وفروش قرار دادند ؟ وچگونه اکثریتی از نیروهای چیز فهم جامعه ما و همه « رجال و ارجُل !! » میهن ما را با ترزیق زهرشیرین امتیازات و وعده های سر خرمن !! بیهوشی ی مصنوعی دادند و قتی با خود آمدند همه اهالی خیمه گاه یا همان « تالار » تازه اعمار شده لویه جرگه عنعنوی فاژه میکشیدند و با چشمان خسته و خوآب آلود شان « فضائل و فیوضات پیمان استراتیژیک با کشور های بزرگ !!» را در کنج ، کنجی از تالار لویه جرگه زمزمه میکردند ! بلی ، برخی از همین چهره ها و اشخاص کریم زده با آن همه مخالفت های که با« پیمان با امریکا وغرب» بیان میکردند و« انعقاد قرارداد نظامی واستراتیژیک » را معادل با « میهن فروشی » میدانیستند یک شبه هم آهنگی با زمانه !! را ساز کردند . و از مدافعین سرسخت انعقاد پیمان نظامی با ایالات متحده امریکا گشتند . ! بلی همین اشخاص و رجال چیزفهم مملکت که در اوج این فضا وچنین اوضاع جامعه به هذیان گوئی های ستا ئیش آمیز رو می آورند ، با محو و یا تقلیل اندکترین آثار وعوارض زهر شرین « امتیازات » بلادرنگ هیاهو برپا میدارند و بصورت مصنوعی شعار مرگ بر این و آن بلند میکنند . شگفت انگیزترین و در عین حال مروج ترین نوع واکنش این متملقان و ثنا خوانان آنگاه به مشاهده میرسد که چنانچه شیوه ء رائیج است شعار مرگ بر این و آن ویا هم تیورئی معروف نقد برای نقد را با وسائل و امکانات شبه مدنی حاکم بر جامعه از تربیون های تشکیلاتی مانند « جبهه سیاسی ، حزب و سازمان عدالت خواه ..و » به گوش قدرت های حاکم می رسانند.! با دریغ وتأسف باید گفت که این حالت رقت بارو دردناکی که درجامعه ما به ملاحظه میرسد شجرة النسب و ریشه های آن را میتوان با اندک توجه و دقت درطول وعرض تاریخ استبداد زده سرزمین افغانستان مشاهده کرد و دریافت .اتفاقأ نمونه های نزد یکتروبسیار « خودی تری» هم هست دوسه هفته پیش بود که مطبوعات افغانی از تشکیل یک حزب جدیدی خبردادند خبرگزاری ها اعلام کردند که برخی از مقام ها و سیاست مدارن پیشین کشور افغانستان حزب جدیدی را بنام «حق وعدالت !» تأسیس کرده اند . در این میان تنها خبری که اکثر اصحاب مطبوعات را شگفت زده کردند ، خبری بود که در برنامه حزب « حق و عدالت » از جمله ستون فقرات انگیزه ء تأسیس این تشکیلات جدید عنوان شده بود ، پایان دادن به فساد و بی عدالتی در افغانستان بود ، آقای حنیف اتمر وزیر سابق داخله ، حمیدالله فاروقی وزیر پیشین ترانسپورت ، سیما سمر رئیسه کمیسیون رسمی حقوق بشر افغانستان ، جلیل شمس سابق وزیر اقتصاد و رئیس عمومی شرکت دافغانستان برشنا ،کبیر رنجبر عضو پیشین پارلمان و رئیس حزب دموکرات افغانستان ، داؤد مرا دیان سابق استاد دانشگاه اسکاتلند و رئیس مرکز تحقیقات استراتیژیک وزارت خارجه افغانستان ، معین مرستیال سابق استاد پوهنتون یا دانشگاه کابل و معاون وزارت تعلیم و تربیه افغانستان در حکومت مؤقت و انتقالی ، انجنیر احسان ضیأ سابق وزیر انکشاف دهات ، عبدالهادی خالد سابق معین امنیتی وزارت داخله ، رحمن اوغلی سابق عضو پارلمان افغانستان، خانم آزیتا رفعت ازجمله اعضای هیأت رهبری این حزب جدید التأسیس اند . چنانچه قبلأ از چنین روشنفکران بویژه در این آشفته بازار سخن گفتیم که تا هوا ی « دموکراسی مافیائی » بهاری شد از خواب زمستانی عافیت گویان برخاستند و حزب و سازمانی و جبهه ای را تشکیل دادند . بی هیچ سوابقی و بی هیچ وجه مشترک فکری ای با سرعت تمام راه چندین دهه درعمر یک ملت را با سرعت چشمک زدن پیمودند و کاررا یکسره تمام کردند و ازهمه مهمتر و شگفت آور تراینکه به زعم شان « بُز » کشته شده را به دائره « حلال » و یا هم « هِلال » که تابلوی « اپوزسیون رسمی » یا شرکت سهامی مافیائی بر آن آویزان است رسانده اند . !!
البته آن دسته « شبه روشنفکران »و مراجع قدرت هم فراموش نشوند که وقتی می بینند بسیاری ازوظائف ورسالتهای انسانی مانند خدمت به مردم، توجه به عدالت اجتماعی و اقتصادی وده ها مطلب دیگری که ازد یربد ینسوازسر«سُفره»یا دسترخوان سیاست معاصربرچیده شده اند وشرکت تجاری سهامی که بنام « دولت منتخب مردم »و همچنان روی دیگر این نهاد که از سوی حاکمان و صاحبان اصلی شرکت ها و کارتل های بزرگ صنعتی « اپوزسیون !» نامیده میشود برای رسیدن به این مقام مشارکت درتقسیم ثروتهای به باد آورده واشباع کننده غرائزقدرت وثروت بلا درنگ دراوج ظهور فاجعه در مشورت با نهاد های استخبارتی وامنیتی جهانی که جان و مال مردم افغانستان را به غنیمت و اسارت گرفته اند با هزینه ساختن مقدارناچیزی از جیب خرچ های شان وبا ترتیب یک فهرست طویلی از نخبه گان چاپلوس و شبه روشنفکران متملق و قلدران جبون صفت که از بیماریی « شهرت طلبی و شهوت و ثروت » رنج میبرند تشکیلات وسیع وبزرگی را در قلم می آورند و بدین ترتیب به عنوان نهادی مانند « جبهه ، اتحاد ، ائتلاف ،» که میتوانند آئنده این مقام تقسیم ثروت ها یا « باشی گری »۱ زندان میهنی را بنام « ریأ "ست " » جمهوری اسلامی افغانستان تصاحب کنند .!! قد علم کردند .
لِبرالها و« شبه چپ وشُبه مارکسیست وسوسیا لیست که د یکتا توری طبقه کارگررا شعارمیدادند ! » هم که حاجت به تکرارندارند زیرا ته مانده های این جماعت نیز مانند دیگرهمکاران شان که ازمذهب وایمان نان می خورند و آنرا به معامله می گذارند وبه فروش میرسانند نمک هرنوع سالادی از دموکراسی قلابی و آزادی بیان اند .!!
آنچه را که در یک جمع بندیی سریع و دقیق می خواهم به عرض برسانم این است که وجه مشترک همه این دسته ها اعم ازمذهبی!، چپ!، راست !، دموکرات!و با هر نام و نشانی که ظاهر میشوند و هم رنگ جماعت می گردند پُرکردن کیسه های است که با تأسف ودریغ فراوان مانند گودالهای آتشینی ازجهنم هیچگاه پُرنه میشوند. بنأ نباید در چنین شرائط تاروتاریکی از جامعه ما که همه کس اندیشه وایمان را در نبرد مال اندوزی و غارتگری به حیث نرّدَبان مورد استفاده قرار می دهند توقع داشت که چرا برخی از همین روشنفکران قلابی مافیائی و چهره های شاخص مذهبی که به مثابه پُل ارتباط میان مافیای غارتگر« سرمایه داری » جهانی و ستمدیده گان جامعه افغانی اند بر چهار راه منافع شخصی شان تابلوهای چندین گروه و دسته را آویزان کرده اند ؟ البته این نوع موضع گیریها نه در انحصار یک طائفه خاص ومعتقدان به یک باور ویژه ای است و نه هم جرأثیم این بیماریی مهلک تنها در تنه های معتقدان بر یک اندیشه مذهبی و یا هم ضد مذهب به مشاهده میرسد ؛ بلکه درد این بیماری ساری ومزمن بیشتر درجائی به عفونت کشیده و خطر مرگ را در پی آورده که پیوندهای مذهبی ، فرهنگی و سیاسی اعم از چپ و راست در جامعه با مافیایی حاکم بنام « دولت جمهوری اسلامی افغانستان » گِره خورده است . اینجاست که همه کتله های شبه مذهبی ، چپ گرأ و چپ نما و فوق چپ و دموکرات و سوسیال دموکرات وفوق دموکرات !!.خلاصه هرنوع تقسیم بندی ها وتشکیلاتی که هست ، فرصت یافته اند تا در شرکت سهامی «پول شوئی !!» مافیائی معاصرگماشته شوند ! اکنون که به انگیزه وهدف اصلی ایجاد شبکه مافیائی بنام " دولت جمهوری اسلامی افغانستان " و همچنان نهادی بنام " اپوزسیون اصلی و رسمی " مختصرأ پی بردیم بد نخواهد بود که راه مان را از همان جائیکه آغازیده بودیم دوباره ادامه دهیم و سخنان نغز جلالتمآب کرزی را در مراسم بازگشائی محفلی که بنام « لویه جرگه عنعنوی » در شهر تاریخی کابل برپا ساخته بودند تحلیل و تجزیه کنیم . چنانچه قبلأ اشاره نمودیم جلالتمآب کرزی که برای احرازمقام رهبری و هدایت خلافت اسلامی!! درجامه « بابای افغانستان نوین !!» یاهمان« قائد اعظم » پاکستانی محمد علی جناح که ازسوی استعمار انگلیس بر نیم قاره هند نازل گشته بود و تا هنوزهم آثارزعامت وی برپیکره مجروح وخونین تاریخ منطقه بویژه کشور پاکستان به مشاهده میرسد ، آمادگی می گیرد در سخنرانی تاریخی ای خود که در « لویه جرگه عنعنوی » ایراد فرمود اظهار داشت :
سفر ده سال اخیر ما سفری بود پر بار و پر برکت، افغانستان از هیچ و از تنهایی و از انزوا و از بدبختی و از بیچاره گی و از هیچ نداشتن به کشوری رسیده که میلیون ها فرزند و بچه اش درس میخوانند. هزارها تن دیگر به پوهنتون های کشور میروند، هزاران فرزند دیگر ما در خارج درس میخوانند. صحت عامه ما، شفاخانه های ما، کلینیک های ما بارها بارها بهتر شده، بلکه صد ها بار بهتر شده، ثروت مملکت ما زیاد شده، پول مملکت ما زیاد شده، « در سفر کوتاهی که با هلیکوپتر از دفتر به اینجا داشتم، شهر کابل را از هوا دیدم که یک عالم فرق کرده، چهره اش تغییر کرده، شهرهای دیگر افغانستان همچنین، سرک ما، آب ما، برق ما، ذخیره اسعاری افغانستان از 180 میلیون دالر در سال 2002 به حساب سال خارجی ها میگویم که در ذهن من است امسال به شش میلیارد دالر رسیده یعنی شش هزار میلیون دالر ذخیره داریم …»………………
اندر حکایت است که وقتی چنگیز خان فوت کرد پسرش اوکتای خان در مقا ئیسه با چنگیز و مغولان آنزمان ژست و ادای یک رفتار انسانی و صلح آمیزی را درمی آورد او میل داشت بگوید « خاقان ما چنگیز خان ، خانه سلطنتی ما را با زحمات بسیار ساخت، اکنون وقت آن فرا رسیده است که به مردم « صلح » و« آسائیش» داده شود وبارسنگین ایشان سبکترگردد »
بایدتوجه داشت که چگونه دروجود جلالتمآب حامد کرزی روح زمامداران عصرقدیم و معاصری چون اوکتای خان ومحمد علی جناح حلو ل کرده است ؟ با این تفاؤت بسیار زیاد که اولی از خونریزی های زیاد پدرش مشروعیت گرفته بود و دیگری تنها از سوی استعمار انگلیس و از آنسوی آبها « نه مانند امروزی که کشور های زیادی با استراتیژی ها و منافع گوناگون یک اداره مافیائی را بزعامت جلالتمآب کرزی بوجود آورده اند » آنگاه به صحنه آورده شد و پرتاب گردید که در گام نخست سرزمین هندوستان با سُم آسبها و سربازان انگلیسی روح ملت بزرگ هند را تسخیر کرد و سپس محمد علی جناح را در لباس فرهنگ و مذهب مسخ شده ای پیچاند وبه عنوان پیشقراؤل اهداف استعماری خویش مورد استفاده قرار گرفت .از سوی دیگر هرچند آنچه که در افغانستان می گذرد با محتوای سخنان جلالتمآب کرزی در تناقض اند ، اما باید گفت که اقلأ کسانی که در سالون معیین شده برای گردهم آئی بنام « لویه جرگه عنعنوی » آورده شده بودند پس انجام ازمائیشات گروه خون آنها که ثابت شد در برابرجراثیم « معنویت ! ، ایمان! وازهمه مهمتراحساس نسبت به انسان » از مقاؤمت برخورداراند یکی ازدست آوردهای بزرگ این گردهم آئی بویژه سخنرانی جلالتمآب کرزی شمرده می شود . !! نخست همه این ها در یک زمان کوتاه به اندازه مسافرت ده ساله ، شستشوی مغزی گردیده و عقلانیت و خِرد آنها را به بازی گرفته شده است و جلالتمآب کرزی در ژست « خلیفه مسلمین!» و بر براق استخاره در جمع مردان وپیرمردانی که در قرن بیست ویکم نگاه های شان منجمد باقی مانده است وزمامدار ویا هم هرآنکسی را که " درراستای وظائف مهم وخطیر ملی " و با مسؤلیت های " باشی " در جامه وکسوت « اولولامر مسلمین !!» می دانند حضور پیداکرد و طی یک خطبه غرأ از منبر « خلافت » از نعمت های الهی و دست آورد ها وفیوضات یک دهه دوران پر برکت « دموکراسی مبارکه » سخن گفت و حتی ذخائر بدست آمده را با ارقام غیر قابل باور و بدون یک آمارگیریی علمی به هزاران میلیارد محاسبه فرمود !! ؛ تا از این آدم های که اکثریت شان ازبازارمکاره سیاسی که درکوچه ها و خیابان های آن هر کسی با هر شغلی قیمت و بهای دارد به عنوان« نخبه گان ورجال برجسته قوم » با همان نگاه « ضل الهی !!» به تاریخ و انسان توسط راه بلدان مافیائی و وعده های بسیار ناچیزمادی به این محفل بزرگ آورده شده بودند یکصدا و دربیهوشی امتیازات هر آنچه را که « اولو الامر » مناسب حال ملت تشخیص فرمایند آن فرمائیشات « نغز » را صد در صد مورد تائید قرار دهند و دیدیم که همان فرمائیشات داهیانه اولولامر یا همان «خلیفة المسلمین !! » کرزی را طی یک طومار یا « قطعنامه ای » به مثابه سخنان وو جیزه گونه ای به تصویب رساندند و مانند بسیاری وثیقه ها در تاریخ خونین مردم افغانستان به ثبت رسید.
استراتیژیی فال بینی با رقم ۳۹ !
یکی از نتائیج مهم گردهم آئی خانواده گی و عاشورائی که بنام « لویه جرگه عنعنوی » از سوی حاکمان وارگ نشینان تدویر گردیده بود و همه مردم آنرا بصورت زنده مشاهده میکردند و همزمان با آن و قتی دیدند که با چه افتضاح و رسوائی تاریخی کشیده شد بلا انتظار به گریه و ناله افتادند .زیرا دیدیم که وقتی مجلس بزرگان و نخبه گان ! آورده شده غرض بحث و گفتگو بر موضوعات شامل در اجندای لویه جرگه عنعنوی به کمیسون های چهل گانه تقسیم شدند فلاسفه و دانشمندان ۳۹ مین کمیته آن مجلس مبارکه !! دریافتند وبا بصیرت ویژه مافیائی کشف کردند که رقم ۳۹ به روی محاسبات ا بجدی یک رقم ملال آوری است و درنزد حکمای برجسته وفال بینان معروف مافیا ئی شُگون دارد ! بنأ فرمان دادند که اصولأ و شرعأ عدد ۳۹ باید حرام اعلام گردد و ما یعنی اعضای محترم و جلیل القدر کمیته مبارکه ۳۹ را به اثر توطئه های دشمنان دین و میهن در عالم نا آگاهی کمیته ۳۹ می خواندند پس ازهمین لحظه باید اعضای کمیته چهل و یکم به حساب آورند و بدین نام در تاریخ افغانستان به ثبت رسند !!
ادامه دارد
یار زنده صحبت باقی
۱ : باشی کلیمه ترکی است که به معنای سردار است و در فرهنگ باستانی افغان ها به سردسته ها و امیران قافله بکار رفته است
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور