X

آرشیف

خــــشـــم

 

این چنین برما متاب،
ای آفتاب؛
غرق دریای غروب،
زیر امواج شفق،
خون چکان گشته فلق.
جلوه کمتر کن،
برو،
ای!
ماهتاب،
در فضای تیره
دلها بتاب.
زهره!
رقص دیگر و
ساز دگر؛
مشتری!
دریاب،  بازار دگر.
 
کهکشان!
این خط سیمین را،
به پیچ؛
دفترت را بسته کن،
ای آسمان.
هیرمند!
ای
روح سبز نوبهار،
سیل و توفان دگر،
آید بکار.
ای خروشان رود آمو،
ای روان!
زندگی بخش و
امید جاودان؛
داد و فریاد دگر،
آغاز کـن،
نغمه های تازه،
آخر
ساز کن.
 
قله پامیر و بابا !
پایدار،
کم کمک بالاتر و
بالا ترک،
سر بسا بر قله های
این فلک.
بشکن ای
دشت پراز
بیم و هراس،
این سکوت خفته دیرینه را،
باز کن،
ای
سرزمین باستان،
باهزاران خشم وطغیانت،
دهان،
زندگی مرگست،
با دیو و دادان.

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.