آرشیف
فهم اطفال از رژیم افغانستان
استاد محمود بی پروا
افغانستان این کشور جنگ، آدم کشی وچپاول نه تنها اذهان بزر گسالان وجوانان را تحت الشعاع خود قرارداده است بلکه هوش وحواس اطفال را نیز به جنگ وتباهی جلب نموده است . روزی ساعت های قریب به 11 – 12 ظهر بود که ازبازار بسوی خانه خود می آمدم. درنزدیکی زیستگاهم مکتب دخترانه وپسرانه بنام مکتب دره قاضی موقعیت دارد. اطفال از مکتب رخصت ویکی بعد دیگری از صحن مکتب برآمده دو دو ویا بیشتر بهر سمت به استقامت خانه های خویش روان بودند همزمان صدای مثل ترانه خوانی از سوی ایشان احساس میکردم. فکر کردم که شاید به خاطر کدام جشن ویاسالگره، اطفال به ترانه خوانی توظیف شده باشند تا خوب تمرین کنند.
سه نواسه ام بصنوف 2 و3 نیزدراین مکتب درس میخوانند . همینکه بخانه آمدم وبعد ازگذشت چند دقیقه آنان نیز بخانه رسیدند، از ایشان پرسیدم که اطفال درراه چی میخواندند!؟ آنان درجوابم گفتند که شعر افغانستان ساجق بدان ( بدهان) را میخواندند .گفتم این چگونه شعر ی است! گفتند که پس گوش کن!
افغانستان ما ساجق بدان ما بوجی به پشت ما شمشیر به مشت ما رشوت جهاد ما فساد نهاد ما آدم میکشیم زندان می رویم رشوت میدهیم یلا می شویم.
آنها خواندند ومن یادداشت گرفتم . بعد ازایشان پرسیدم که این شعر را چکسی بشما یادداده است !؟ درجواب گفتند که خود اطفال شوقکی اینرا آموخته اند وطفلی نیست که این را حفظ نداشته باشد وزمزمه نکند. با خود گفتم که عجیب است. اطفال ما که از حالاچنین نغمه سرائی میکنند، آینده چه خواهد شد ! آنان که از همین حالا حکومت داری کشور خویش را ازروی ذوق کودکانه به غالب ترانه جاداده وآنرا زمزمه مینمایند ، خود ایشان دروقت خود چگونه انسانهائی به بار خواهند آمد! . همچوطرزحکومتی تعجب برانگیز است که اطفالش بخوبی روند وطرز عدالت آنرا انعکاس میدهند واز خواندنش شوق وشعف، تمام اعضای وجود ایشانرا بحرکت می آورد.
از آن به بعد حالا نواسه هایم برایم درد سر جور شده اند. صبحانه از ما پول میخواهند ووقتیکه به ایشان پول داده میشود تا دروقت تفریح مکتب بخود غذائی بخرند وبخورند، آنان درعوض وقتیکه بخانه می آیند، تفنگچه ئی بهمراه دارند. می پرسم چرا تفنگچه دارید واز کجا بدست آورده اید؟ میگویند که از پولی که بمادادید، خریدیم . من برای ایشان میگویم که آخر پول بخاطراین برایتان دادم تا دروقت تفریح چیزی بخرید وبخورید نه اینکه تفنگچه بخرید. آنان درجوابم میگویند که ای بابا! این افغانستان است ما باید شمشیر وسلاح بدست باشیم وجنگ را یاد بگیریم تا مثل دیگران بکشیم وچور کنیم وویرانی. خلاصه حرف های من با آنان تاثیر گذار نیست وآنان همانطور میکنند که میخواهند ناچار دست به زدن آنان می برم وآنهارا قدرلازم لت وکوب میکنم باانهم همینکه مرا ازخود دور می بینند، از چوب بخود شمشیر ساخته وبا تقلید از سریالهای حضرت یوسف، شروع بجنگیدن مینمایندوزمانی که درخانه می آیم میبینم که سروکله یکی از ایشان خون آلود است وبرایم میگویند که دراثر برخورد رزمی این حالت اتفاق افتاده است.جالب اینجاست که من خودرا درجائی پت میسازم وآنان همینکه بمصاف رو می آورند شعر بالارا با اشتیاق زیاد میخوانند ومی رزمند. چنین است وضع من با نواسه هایم. نمیدانم باایشان چکار کنم، لت وکوب هم اثر گزار نیست . ترش پیشانی وقهر زیاد هم تاثیر نمی بخشد. باالآخره غرق این اندیشه میشوم که اگر با دقت وتعمق دراین ترانۀ طفلانه بنگرم بخوبی در می یابم که ایشان چقدر با خوبی خصلت مردم خودرا به ترانه کشیده اند.آنان به آواز رسا وبلند میگویند که مردم افغانستان عبارت از همان مردمی اند که خوش دارند تا بجنگند، بکشند، کشته شوند وچور چپاول نمایند. ولی درنتیجه بعوض نان ساجق وبجای کار بوجی درپشت ایشان وگدائی کنند. این واقعات همه روزه سرلوحۀ کار هر افغان است. کسب وکار ایشان حمالی پاکستان وغلامی این کشور میباشد. بخاطر اینکه قبول نکنند که اینان جز مشتی حمالی بیش نیستند، سلاح بدست گرفته هرکس را که از خود ناتوان تر به بینند، اورا میکشند. دولت بخاطر تامین عدالت اجتماعی درصورتی که بتواند، قاتل را گرفتار وبچنگ عدالت می سپارد (البته مرجع تطبیق عدالت سارنوالی ودرنهایت قاضی ها اند ). بمجردی که دوسیه قاتل نزد آنان برود، دربدل اخذ رشوت وخیانت، ایشان را رها واز حبس ومحکومیت، برائت شان می دهند. ازینجاست که اطفال متوجه می شوند که درنظامی زندگی مینمایند که درآن فقر وضعف اقتصادی حاکم است ومردم آن باآنکه حمال وجوالی وغریب وبدبخت اند، شکم گرسنه خودرا باجویدن ساجق تسکین میدهند وبااین شکم ساجق دار، سلاح را گرفته بینوا وناتوانی را درحال میکشند. هرگاه گرفتار شوند بوسیله دادن رشوت خلاصی حاصل میکنند ورنه کسی حق ندارد این کار ایشان را بد بگوید.
چنین است رسم کار کشوری که بنام افغانستان (بهتر است بگوئیم اشغالستان) درآن زندگی داریم واز او بعنوان حکومت مورد تائید وپشتیبانی جامعۀ جهانی یاد می نمائیم. خداوند دانا بماخیر پیشه کند وازگزند همچو اعمالی به دورمان داشته باشد. خداوند عالم اولاد مارا ازاین حالت نجات بخشد وحواس ایشانرا از جنگ وتباهی دور گرداندواگر پروردگار توانا دراین عرصه مارا یاری نکند وای بحال نسل های آینده ما.
چغچران، جوزای 1392 برابر با جون 2013.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور