آرشیف
لحظه ها
غلام علی فگارزاده
دريغ و درد که لحظات عمر در گذر است
وخاطرات زنده گی درمتن لحظه افتيده
من از گذشت لحظه ها عقب ماند م
ودر مسيرخويش خاطرات را جويانم.
بسی شنيدم و گفتم بسی ضياع عمل
بسا دروغ و ريا و بسا فريب ودغل
به اين سوال ها که:
چه بودی ؟ و چه کردی؟ و چه داری؟
جواب قاطع ندارم
تنم چو بيد زمستان زترس ميلرزد.
به پای خويش ز هر پته زينهء عمر
گذرنمودم و ديدم سرابه های اميد
کنون به پتهء آخر رسيده پای لرزانم
سرابه ها گذرا بود و وهم وخيال
بسی بهای عمرندانسته رايگان باختم
بهای غفلت خود در اخير دريافتم
زمان بدون وقفه ميگذرد
لحظه ها يکی پی ديگر
و زيست حجرهءهر زنده در عمارت وتخريب
به ختم نزع بقا ميدهد اخبار
وجود وکالبد انسان بود عمارت دهر
گذشت سالها وحوادث نمايدش تخريب
سرشت وجوهر انسان که روح وی است
هميشه همچو منبع خود جاودانه خواهد ماند.
لباس روح بسی نو وکهنه خواهد شد
قيام قامت روح قائمانه خواهد ماند.
فگارزاده
شهر کابل، سرطان 1386
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور