آرشیف
گل انگور
الحاج عبدالشکور دهزاد
در بهارستان خزان آمد به قصد شعرمن
سرد شد لابد شمیم گرمخـــوی شعر من
با (گل نارنج مشرق ) با (انار قنــدهار)
بوی یکرنگی همیـــآید ز بــوی شعر من
دستهء گل گــر کــه رنگینست جالبتر بود
حرف من اینست و رمز گفتگوی شعر من
گر ندارد ره به باغستان انگور ای عجب!
خون رز ناخــورده میبالد نمــوی شعر من
دیگران مستنــــد در جــام جــهان آرای ما
از خــمار نشه ی جـــام و سبوی شعر من
شعر من از خون انگورست و دست باغبان
لاجـــرم از لطف میگــیرد گلـــوی شعر من
عاری از گل بــود تا دیــــدم گل انـــگور او
دیـــده میـــدوزد ازان از تابلــــوی شعر من
از طــراز شعر نـــو با عـــزم نیمــائی کنون
میرود چون آب جــــو این آبروی شــعر من
کاروان بیراهـــه سیــری در بیـــــابان میکند
یکقدم کی می نهد در سمت و سوی شعر من
باغبــانا! چشمه خشکیـــدست دست همـــتی
تا کـــه آید قطـــرهء آبی به جــوی شعر من
خــامهء (دهزاد)بیرنگست در این انجـــــمن
ذوق این محفل ندارد های و هوی شعر من
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور