آرشیف
روایتِ درد
استاد غلام حیدر یگانه
برای نازنینم، رسول و سکوتهای آسمانیش:
سخن تو گر نباشد، به چه سر کنم غزل را
اثــر تو گر نیــابم، چه اثــر کنـم غزل را
سکنـات خاک رنگت، شکوه چه آسمانست
که ز شوق، قطعه، قطعه، چو قمر کنم غزل را
کلمـات روستا خوت، به چه جویبار جوشیــد
که به جوش چارباغی، همه پر کنــم غزل را
به چه کوی کفشهایت، غزل فتوح افشاند
که نثار، شرحه، شرحه به گذر کنم غزل را
نگه صبور و علویت به کـدام کهکشـان رفت
که هزار چشم و چشمه، تن و سر کنم غزل را
به هـوای صحبت تــو، دل بـی مــلالت تو
به چه طرز، دود گردم که شرر کنم غزل را
ز پرندگی طبعت: همه نور و مهر و رفعت
چقـدر شوم لطـافت که خــبر کنم غزل را
خبر تو، کو که شد دیر، که امید و صبر شد پیر
چه به مویه، مویه تقریر، کر و کر کنم غزل را
نـرسد به غـایت درد، به تب نهایت درد
ز پی روایت درد، چه هنـر کنم غزل را ؟
غلام حیدر یگانه
صوفیه – جوزا، 1387
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور