X

آرشیف

خوشا غورات و حسن كوهسارش

ارسالی: انجینر محمد نظر حزین یار
 
شعر يكه در پائين خوانده مي شود در روز افتتاح بنياد جهانداران غور در هرات توسط محترم مستمند غوري سروده و زمزمه گرديد

خوشا غورات و حسن كوهسارش 
خدايا از بلا محفوظ دارش
بود در چغچران آب و هوايي
به مانند بهشت و جويبارش
بود فيروزه كوه اين نام نامي
نشاني زان خجسه روزگارش
زشاهنشاهيش كس بي خبر نيست
بدهلي باشد اكنون ياد گارش
بحسن شهرك وجامش نديدم
به زيرگنبد نيلي حصارش
به لذت ميوه اي غوك و كمنجش
خجالت ميكشد بلخ و تخارش
نمكسارش دهد لذت به كامم
به پاكي و صفايي جويبارش
منار جام آن برج نگارين
جهان را بس بود اين افتخارش
شكستن گاه چنگيز است تولك
زمردان غيور شهسوارش
بساغر ديده ميگردد فروزان
زباغستان نغز ميوه دارش
ندارد لذت شهد وطن را
زمستان و تموزو هم بهارش
شكوه تيوره باشد هويدا
زچهل ابدال سخت استوارش
عجايب تر زباغستان بابل
بپرورده نكو پروردگارش
پسابندش بود رشك گلستان
زوادي هاي سبز آبدارش
غريو آن جلالي هست در گوش
زپشت باره اي آن آشكارش1
به غرجستان تاريخي گذر كن
به زيبا دره هاي بي شمارش
به لعل آ؛ قدرت  حق را نگه كن
هريرود مي جهد از متن غارش
برود مرغوو غوغا ومستيش
به پيچا پيچ رفتن همچو مارش
همه غورات ما فرخنده باشد
عبير افشان نسيم مشكبارش
زمستانش لباس نور از برف
رداي سبز در بر هر بهارش
به كوهستان آن از سبزه و گل
بود حيرت فضا نقش و نگارش
بشريني وجان بخشي و صافي
نظير آب حيوان چشمه سارش
بود فرحت فزا هر صبح گاهان
نواي بلبل و قمري و سارش
سر هر صخره اش كبك خوش آواز
بشاخ هر گلي مرغ هزارش
زگرگ و روبه و آهو و نخچيز
فراهم جمله انواع شكارش
به گاوان قوي پشت است مشهور
باسپان نجيب راهوارش
بهاران جلوه اي ايلاق بنگر
كه باشد رسم ديرين در ديارش
چپر با خيمه و خرگاه مردم
بپا گردد قطار اندر قطارش
رمه در دشت و چوپان در دل كوه
ني جانسوز باشد غم گسارش
طربگاهي درين عالم نباشد
طرب انگيز تر از لاله زارش
سمن اندر سمن اطراف كوهش
بنفشه در بنفشه مرغزارش
(به غورات آ ؛ و فيض روح قدسي
بخواه از مردم نيكوشعارش)
جوانانش دليرو پيل افگن
بود صد رستم واسفنديارش
زند طعنه به خورشيد درخشان
مه شكر لب سيمين عذارش
پرستارش نيكو رويان خلخ
به خدمت لعبتان قندهارش
سهي سرو و رسا زلف گل اندام
كه بخشد نشه ء مستي خمارش
منم مجنون بود ليلاي من غور
ستودستم به شعر آبدارش
رها كي مي كنم من ( مستمندا)
كنارش را كنارش را كنارش

نكته :
آنچه به رنگ سرخ تحرير گرديده مداخله شده به شعر زيبايي مستمند كه اميدوارم مداخله گر را ببخشند.

   برج ملا آشكارا در روايتي از قصه سياه موي و جلالي اثر استاد دوكتور محمدانور غوري.
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.