X

آرشیف

 

مدتی شد کشورم بی درب و کلکین دیده ام
بر ســــکوی قدرتش ملای چرکین دیده ام

هموطن آخر نمیدانی که میهن زیر پاست
سرنوشتش تیره و تاریک و غمگین دیده ام

دزد حاکم در چپاول میــــخ از دیوار برد
پوند باد آورده را در جیب و خرجین دیده ام

گوی سبقت را ربود آن شخص اول درفساد
گرچه نانش در پناه لطف آمین دیده ام

بر زبان دین ستمگر میکشد تیغ ستم
در گلویم پنجه و چنگال شاهین دیده ام

دین فغان دارد ازین نامردمان دین فروش
صد لگد برفرق ازین دونان بی دین دیده ام

در نیام صوفی شبخیز هنـــــــگام نماز
بردریدن سینه یی , شمشیر و زوبین دیده ام

ازچه میبخشی فلک قدرت به طفل نی سوار
خنگ تازی را روان بازور قمچین دیده ام

گندم آســــا در گلوی آسیا افتاده ام
گرد و خاکم روی سنگ سخت زیرین دیده ام

بر امید آب دایم رهنوردم در سراب
تلخ کامی ها به فکر آب شیرین دیده ام

بیوه ی درد آشنا در عید نامیمون خویش
جای حینه دست و پا در خون رنگین دیده ام

از کتاب زندگی آموز درس روز گار
تخته ی مشق ادب بر دست تمکین دیده ام

در نبرد حق و باطل زور می افتد رسا
دست بالا در نبر د نرد فرزین دیده ام

در ترازوی غزل سنجید ارباب خرد
پنجه ی شاهین به سود (فضل) سنگین دیده ام

بال پرواز ســـــــــــــخن گیرد ره چرخ برین
این گهر (فرخاری) در آغوش پروین دیده ام
 

مولانا عبدالکبیر (فرخاری)

ونکوور کانادا

 

نوت: (فضل) استاد فضل الحق (فضل) از غور باستان جای حکم روایی سلطان غیاث الدین غوری

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.