مولانا کبیر فرخاری
گوهری همچون صدف ازقلب روشن میکشم ترجمان فکرتم آیین سوسن میکشم
دوستان از دوستی بار آورد نخل مراد تنگنا ییها ز فکر تار دشمن میکشم
حاصلی درزندگانی ازچه رو ناید به کف خوشه چینم منت ارباب خرمن میکشم
فرق آدم راز مخلوق دگر دانی که من ساربانم بی جرس زنجیر توسن میکشم
من مسلمانم زره آورد آن صاحب جلال بر گناه همچوکوه استار دامن میکشم
ناز استقلال را نازم که در سیر زمان تاهنوز احساس رنجوری زجرمن میکشم
سایه ی طرف کلاهم چشمه ی خورشید بود این سرشوریده حالا پای چکمن میکشم
دوستان زین پیش میبردم به خود بارگران سایه ی خودبعد ازین چون کوه برتن میکشم
مشک می بیزد همی پرویزن الفاظ شعر بانسیم این مشک را هرسو به دامن میکشم
وحدتی چون صخره گرافتد میان ماه و من سرمه از چشم بد اندیش نریمن میکشم
مشت واحد میشود اقوام محروم وطن اشتر صد ساله از سوراخ سوزن میکشم
(فضل) حق(فرخاری)گیرد دستم هنگام مصاف
خار یأس از بیخ و بن از باغ میهن میکشم
مولانا عبدالکبیر(فرخاری)
وانکوورکانادا
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
نخل مراد