آرشیف
عارف
مولانا کبیر فرخاری
به مناسبت شصت وهفتمین سال وفات و گرامیداشت از مقام ادبی شاعر توانای کشور مرحوم عارف چاه آبی و استقبال از این مطلع غزل او:
از تعلق گلبن عیش طراوت سر کشید رشته ی تجرید را تا حقه ی گوهر کشید
عارف از برگ سـخـن سر لـوحه ی دفـتـر کـشیـد چـشـمـه ی خـورشیـد را پیـمـانه با سـاغـر کـشیـد
معـنــــی نازک خـیـالـی برد در صحـــــن چـمــن دستـه ی گـل را ز جـوش لاله ی احـمــــر کـشیـد
با نـسیـم صبـح روشــن شــســـت روی روزگــار گـرد خـشـم آلـود جهـل از چهــره ی خاور کـشیـد
شـــــمـــع را بالـنــــدگی بخـشیــــــــد در بزم ادب در حـــــریم گـفـت وگـــو پروانه بال و پر کـشیـد
ریزد از کـلک شـرربارش نـشیــــدی چـون گهــر شـهـــــرت خـود تا ابد بر گـنبـــد چـنبــــر کـشیـد
شـیـخ ما را با دو حـرف آورد بیــرون از حـجـاب دخـتـر رز صوفـی صــد ســالـه را در بر کـشیـد
پرچـم حــــق را بلـنــــــد آوازه دارد در محـیـــــط بر طـلـســـــم نابکـاری خـــط بطـــلان بر کـشیـد
فـــرد برتر ناید از جـمـــــع از ره ی درک خــرد تک روان جاده ی خـود خـواهی را کـافـر کـشیـد
مـیــــوه ی باغ آورد در کـام انســان شـهـــد بیــز از گــــریبـان گــل صـــدبرگ تر عـنبـــــر کـشیـد
سینه ی صدچاک مضمــون را به تار لفـظ دوخت پـود و تارش از قــــــــزاگـنـــــــد دل باور کـشـید
صیت آوازی کـه دارد در دل این مــــــرز و بـوم نـوعـــــروس نظــــم را از ظلـــمـت چادر کـشیـد
هـمـسـری با دخـتــــــر دنیـــای دون شــــد نا روا زال گـیتــــی بر جــوانان خـویـش را مادر کـشیـد
گر به اوج کاخ گردون رفته یی روزت سیاه است دست بی رحمـش کلاه و تاج صاحـب فــر کـشیـد
تا بافـتـــد حـلـقـــه ی فـتـــراک در پای کـســــــان دیده ام دســت اجـل تاج از ســـر افـســـــر کـشیـد
شبـهــــــه را از دین قاضـی تا کـشـد از بیـخ و بن در میـان حــق و باطـل ســـد اسـکـنـــــدر کـشیـد
دادخـواهــی را کـه باشـــد با ستـمگـــر در نبـــرد بر منـاعـت پیـشـه رسـم و نقـشــه ی داور کـشیـد
بیضـــه ی ظلـمــت سـرشــت زاغ بر قـتـل بشــر زیر عـنــــوان دیانت دشنـــه و خـنجــــــر کـشیـد
آنقــدرها از درون بیمار و چـرک و دل سیه است بـوعـلـی مـسنــدنـشیــن عـلــم را کـافـــــر کـشیـد
تکـیـه بر خواب عـدم زد زین جهـان از فـرط رنج گـوشــه ی خاک سیــه بر خـویشتـن بستـر کـشیـد
بی گـنــــاهـی می برد او را به فــــــــردوس برین حـسن مأوا را بهــشـت و جـنت هـشـت در کـشیـد
در چکـامـش جلوه یی دارد که "فرخاری" به ناز
سـطـــــــر عـنـوان کـلامـش را به آب زر کـشیـد
مولانا عبدالکبیر فرخاری
ونکوور کانادا
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور