آرشیف

2015-6-29

jameghor

نامۀ جوانان غور به محترم رییس جمهوری اسلامی افغانستان

هر چند کان آرام دل دانم نبخشد کام دل   نقش خیالی می کشم فال دوامی می زنم

 به نام خدا

جناب آقای حامد کرزی رییس محترم جمهوری اسلامی افغانستان!

پس از عرض سلام، نیک می دانید که از زمان به میان آمدن نظام فعلی، مردم غور حمایت و پشتیبانی و وفاداری خویش را نسبت به این نظام قویاً اعلام داشتند و برای تحقق برنامه های آن – در حد توان – از هیچ گونه همکاری و یاری شانه خالی نکردند و به وعده ها و خنده های آن خواجۀ محتشم و خنده رو، چشم دوختند؛ اما متأسفانه در این هشت سالی که از عمر عزیز این دولت می گذرد بی مهری های زیادی نصیب این مردم گردید و فرصت های شیرین و ثروت های سنگین و سرشار بسیاری به سادگی از دست بشد و از هیچ نمد کلاهی به غوریان نرسید. مردم غور بازسازی و سازندگی وطن خویش را از وظایف و تکالیف خود می دانند و به هر حال برای تحقق آن آرمان سعی می کنند اما گیله دارند که در غور – نسبت به سایر ولایات – ابر رحمت دوست ” به کشتزار جگر تشنگان نداد نمی.”

جناب رییس جمهور!

در تمام دورۀ زمامداری شما حتا یک وجب سرکِ پُخته در غور ساخته نشد در حالی که بار ها مردم مناطق مرکزی خواسته خود را مبنی بر اعمار سرک کابل – غور – هرات به شما تقدیم داشته اند  و با وجود این که سه دریای مشهور هریرود و مرغاب و فراه رود در آن می گذرد، هیچ استفادۀ جهت ایجاد تأسیسات آب و برق از آن ها به عمل نیامد و در مرکز ولایت به همان تنها جنراتور چند کیلوواتۀ باقی مانده از اتحاد شوروی اکتفأ شد و دود چراغ موشی هیچ گاه از شهر برچیده نشد.

     در عرصۀ معارف هم تغییر چشمگیری که رونما گردید ورود خیل مشاوران معاش دالری بود که آن هم در کیفیت کار معلمینی که دو هزار افغانی معاش می گیرند، بهبودی وارد نتوانست. در بورس های تحصیلات عالی در خارج از کشور نیز برای مردم غور سهم و حقی برابر با دیگر ولایات در نظر گرفته نشد. از بدِ حادثه، خشکسالی های پی در پی، حوادث غیر مترقبۀ بسیار، سرمای صعبِ زمستان و راه بندی های دراز مدت همیشه گریبانگیر مردم غور بود و دولت به جای در چنگ داشتن عنان اوضاع، پیوسته دنباله روی حوادث بود و کمک های حالت اضطرار که باید در زمستان سرد به آسیب رسیدگان برسد، نوشداروی بود که در تابستان سال بعد مواصلت می نمود و “سهراب خود رفته بود.”

     ما جوانان غور نیت نیک و وطن دوستی شما را ارج می گذاریم و به آنچه به لطف شما در غور انجام شده قدر می نهیم، اما بدبختانه محرومیت و درماندگی مردم، روز تا روز بیشتر می شود و قلب های پُر از امید شان را یأس و نا امیدی فرا می گیرد.

مکن که کوکبۀ دلبری شکسته شود           چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند

جناب رییس جمهور!

نحوۀ مدیریت در حکومت محلی هم یکی از مسایل حساسی است که به زعم ما تا حال در باب آن دقت و توجه درخوری صورت نگرفته است و پروسۀ پی آر آر یا اصلاح ادارۀ عامه در قسمت ریاست های ولایتی و همچنان ولسوال ها از دید ما روندی نبوده که اوضاع را بهبود بخشیده باشد و حتا در مواردی مشکلات اداره را بیشتر نیز کرده است. اگر کارگزاران محلی در جلب و جذب کمک ها برای بازسازی ولایت مؤثر باشند، متأسفانه مدیریت ما ظرفیت مناسب و توان توانائی برای این منظور به دست نیاورده است و به هر حال این کار گزاران را دولت فرستاده است و مسوولیت اصلی در نهایت متوجه آن عزیز می باشد.

     تیم بازسازی ولایتی – اگر اسم با مسمای باشد – در غور از کشوری کم توان و ضعیفی فرستاده شده که نمی تواند انتظارات اندکی را که مردم از آن دارند، برآورده بسازد. ولسوالی های غور که غالباً از نوع درجه سه و درجه دو هستند با تشکیل بیست نفری پولیس –  با توجه به کوهستانی بودن اراضی –  تأمین امنیت آن ممکن نیست، اما مردم غور تا حال خود شان نگذاشته اند که اوضاع امنیتی به وخامت بگراید و دشمنان صلح و آبادی افغانستان از آن بهره ببرند.

جناب رییس جمهور! 

اوضاع امنیتی که تا حال به همکاری مردم قناعت بخش بوده است، در این اواخر به علت فقر و بی کاری و نا رضایتی مردم روز تا روز خراب تر می شود و با توجه به هم مرز بودن غور با برخی از ولایات نا امن، بیم آن می رود که اوضاع از کنترول خارج شود و پیامد های دردناک و جبران نا پذیری در پی داشته باشد.

     مردم غور به لحاظ ایدئولوژیک نظام کنونی را پذیرفته اند و به آن رأی داده اند و آن را از خود می دانند و با نظام هیچ مشکلی ندارند، اما اگر اشکالی هست در ضعف اداره محلی است که پیوسته فاصلۀ میان مردم و حکومت را عمیق تر می کند و باعث می شود که مردم با حکومت خود شان احساس بیگانگی نمایند و نسبت به آن نا امید و مأیوس شوند.

     ما بر این باوریم که در شرایط حاضر غور – و هر جای دیگر – به یک اداره با اراده و محکم نیاز دارد که مشکلات را تشخیص دهد و تصمیم بگیرد و عمل نماید. هیچ مانعی جدی یی در راه تصامیم استوار حکومت در غور زمینه و بستر اجتماعی ندارد و فقط کمی قدرت و جرأات تصمیم گیری می طلبد، لذا تقاضا می کنیم پیش از آن که این فرصت فوت شود و این برگ نیز از دست برود لطفی بکنید و چارۀ برای آن بیندیشید که:

سر ِ چشمه شاید گرفتن به بیل            چو پر شد نشاید گذشتن به پیل