آرشیف

2014-11-10

استاد غلام حیدر یگانه

دلْ­ بیتی هــا 3

(16)
زمین شد خار بر من، آسمان نار
پَرم آتش گرفت از شوق دیدار
به گازرگاه و یمگان، آشیانم (1)
فقس تا چند بر من، شهر بلغار
 
(17)
طیاره می روه، قرآن بگیرین (2)
همه گل هایِ بلغاره بچینین
طیاره ر، پر کنین از بیت و دَیره (3)
به دامن های «جوغالک» بریزین (4)
 
(18)
به هر در می زنم، سر می زند غم
هَلَنگه کرده خنجر می زند غم (5)
که خواهد گفت در گوش «فره رود»
که هردم، برق، لب­پَر می زند غم
 
(19)
هَشیل شد رویِ دشت از پِرْهنِ تو (6)، (7)
سیه شد چشم روز از رفتنِ تو
درختا شد هُودی، راه ها طلایی (8)
ز برق شال و کَوشایْ موچچنِ تو (9)
 
(20)
ازو خانه، صدای میهُن میایه (10)
صدای چُخیدنای ریحُن میایه (11) (12)
ز موجاموج دستا و نفسهاش
به کُلِ خیل و خانه، جُن میایه (13)
 
(21)
سرِ کُه های بلند افتو بکارم
بگیرم، بذرِ روز و شو بکارم
ندارد عشق، باک از عمر رفته
نهال قدر تُر، از نو بکارم
 
 (22)
الهی بی تو مردن، دربگیره
بدوری درگرفتن، دربگیره
جوانی تا به پیری درگرفتم
همه مُلکای پسابن، دربگیره
 
 
صوفیه ـ بلغاریا

 

ــــــ
(1) زیارتگاه حضرت خواجه عبدالله انصار در گازرگاه و حظیرة حکیم ناصر خسرو بلخی در یمگان قرار دارد.
(2) طیاره با تلفظ محلی، بدون تشدید «یا» می باشد.
(3) دیره: دف
(4)جوغالک: روستای زادگاه شاعر است.
(5) هَلَنگه: شعله
(6) هَشیل: سبز
(7)پرهن: پیراهن
(8) هُودِی: بنفش
(9) موچن، موچچن: نوعی کفش گلاباتوندوزی شده است.
 (10) احتمالاً تابع کلمة مَشک (که در آن ماست را تکان می دهند تا مسکه به دست آید) می باشد.
(11) چُخیدن: حرکت کردن
(12) ریحُن: ریحان، نام زنانه است.
(13) جُن: جان