آرشیف

2015-1-8

سيد احمد بشير افضليار

پیروزی خـــون بــــر شمشیر

 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
قال رسول الله (ص) ان الحسین مصباح الهدا و سفینهّ النجات.
رسول مقبول و ګرامی اسلام حضرت بهترین عالم (ص) فرموده است که، حسین چراغ هدایت است و کشتی نجات.
دوستان و عزیزان ګرامی خواهران و برادران مسلمان، خواننده ګان محترم اسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته. بسیار خوش وقت استم و خداوند بزرګ را شاکرم از اینکه خودم را در لباس عافیت میبینم تا چند سطر پیرامون پیروزی انقلاب خون بر شمشیر مینویسم.
حضرت امام حسین علیه سلام فرزند حضرت امام علی علیه سلام و فرزند کوچک حضرت ختم المرسلین فخر کا ينات حبیب خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم میباشد که ملقب به سیدالشهدا است. در مقابل یزید پسر معاویه و پسر کوچک ابوسفیان کسی که سالها با پیغمبر اسلام جنګ کرد و میخواست آن سردار عالم را از بین ببرد.  اینکه حادثه خونین کربلا چرا اتفاق افتاد و جانب مقابل که حضرت سیدالشهدا توسط او به شهادت رسید، چه شخصیتی داشت قابل بحث است.
اګر به چګونګی انقلاب حسین نظر اندازیم میبینیم که آن حضرت حرکتی را انجام داد که اعم بعد دنیوی داشت و اعم بعد اخروی و این ۲ بعد  لازم و ملزوم یک دیګر میباشند. یعنی، اینکه حماسه کربلا چرا صورت ګرفت و حسین از این قیام اش چه ارمغانی بجا ګذاشت و درجه امام حسین در نزد خداوند چه خواهد بود؟ بطور خلاصه به برسی میګیریم.
  بعد دنیوی انقلاب امام حسین شامل حرکتی است که از آن انسان سازی، آزاده ګی، مردانه ګی، شجاعت، از خود ګذری و بلاخره یکتا پرستی را آموخت. چون شرایط چنان بوجود آمده بود که صبر آن حضرت و یاران اشرا به پایان رسانده بود. زیرا ممکن نبود که در جایکه و در جامعه یی که رهبراش و رسول اش پرچم به دست امت اش میداد تا اقصا نقاط جزیره العرب ومرز های شام، امپراطوری روم را تهدید میکرد و سربازان دشمن در مقابل آنان تاب مقاومت نداشت و در جنګ مسلمانان موفق برمیګشتند مانند( ماجرای تبوک) و امسال آن و در جامعه اسلامی که از مسجد و معبر آن صوت و صدای قرآن بلند بود و پیغمبر خدا با آن شخصیت عالی مردم را با آیات الهی رهنمایی میکرد، چه طور شد که همین  جامعه اسلامی همین شهر و دیار در دست یزید افتاد. و شخصی فاسدی همچون یزید امور جامعه اسلامی را در دست ګرفت و عیاشی، فسق و فساد، حرام خوری، دوری از دین و بلاخره اسلام محمدی رو به از بین رفتن بود و قرار بود که جای آنرا فرهنګ ابوسفیانی بګیرد. در چنین حالات حضرت امام حسین چطور میتوانست که خاموش بنشیند؟ آن حضرت که در دامان پیغمبر و علی بزرګ شده بود. آن حضرت با چشمان بینا و ګوش شنوا میدید و میشنوید که در جامعه چه میګذرد و با دین جد او چه ناروایی های صورت میګیرد.
       در بعد اخروی حماسه کربلا و قیام خونین حسین تفسیرو رمز های قرآن را به ما یاد داد. و از آخرت به ما بیان میکند. یعنی شهادت در راه خدا و رسول ګرامی او، عملیست که در قرآن امر شده و اجر آن نیز وعده داده شده و همچنان حضرت پیغمبر (ص) ګفته است که (حسن و حسین) هر دو جوانان بهشت هستند. این وعده خداوند بوده است که به وسیله پیغمبر به حسنین داده شده است. چون شهید از دیدګاه اسلام همیشه زنده است، که قرآن در این باره نیز اشاره کرده است. ( و لا تحسین الذین قتلوافی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون) آل عمران ۱۶۹. یعنی و ګمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند، مردګانی هستند،بلکه آنان زنده ودر بارګاه پروردګارشان بهره مندند. 
 و شهیدی مانند حسین که با ۷۲ تن از اعضای فامیل و یاران اش از طفل شیرخواری مانند علی اصغر که درګهواره بود تیر به ګلواش اثابت کرد و شهید شد. تا نوجوانی مثل علی اکبر همه را فدای دین جداش کرد. واین قیام، قیامی بود که تا جهان است از یاد تاریخ نخواهد رفت و هر وقتی که تاریخ حماسه عاشورا را به یاد میآورد جهان از شرم خجل میشود و زمانی که تاریخ نویسان در باره حادثه کربلا میخواهند چیزی بنویسند قلم در دستانشان میلرزد. زیرا تا حال در تاریخ بشری چنین حادثه یی اتفاق نه افتاده است. وجهان اسلام را چنان تکان داد و بیدار ساخت که دانشمند بزرګ اسلام علامه اقبال لاهوری در شاَن امام حسین و حماسه خونین کربلا چنین زیبا سروده است:

خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او سینه ها افروختیم
تار ما از زخمه اش لرزان هنوز
تازه از تکبیر او ایمان هنوز

و این آتش که حسین عزیز افروخت آتشی است که تا جهان است فروزان خواهد بود. و در حرکتی که فرزند رسول ګرامی اسلام (ص) انجام داد حرکتی بود خدایی و خداوند به غاصبین دین رسول درس عبرت آموختاند.
 و این یک درس و یک حرکتی بود که اسلام عزیز را سر از نواحیا کرد وګرنه آل ابوسفیان اسلام را به جای برده بود که اګر انقلاب حسین انرا زنده نمی ساخت، این کم و بیش چهره و بوی که از اسلام به ما پیروان این دین باقی مانده است. نمیماند. چون ما مسلمانان معتقد به دینی هستیم که به ما از خود ګذری در راه حق را ، فداکاری در راه دین را میآموزاند حضرت امام حسین علیه السلام نیز در این باب به یزید چنین ګفته است (اګر زنده بمانم از زندهګی ام پشیمان نیستم، وګر بمیرم کسی مرا سرزنش نخواهد کرد. اما تو! شایسته ات همین است با خواری زنده ګی کنی و در آستانه قدرت ظالمانه دماغت به خاک مالیده شود.)
اینکه چرا امام حسین قیام کرد باید ګفت که، سال ۶۱ هجری بود و قسمی که در بالا اشاره شد منبر پیغمبر اسلام به دست آل ابوسفیان افتاده بود. و دامنه ظلم و بی عدالتی آنقدر زیاد شده بود که در این میان یزید خواست که از اشخاصی مانند حضرت امام حسین ابن حضرت امام علی (ع)، عبدالرحمن ابن حضرت ابوبکر(رض)، عبدالله ابن حضرت عمر(رض) و عبدالله ابن زبیر(رض) بیعت بګیرد. و در این وقت بود که شخصی را جهت اخذ بیعت در نزد این ۴ نفر که در مدینه بودند فرستاد. اما حضرت حسین (ع) در مقابل به هجرت و جهاد آغاز کرد که از این جهت کشور عراق و سر زمین کربلا را ترجیع داد. و در مقابل ظلم تسلیم نشد و با تمام خانواده و اصحاب اش از مدینه منوره راهی کربلای عراق شد و در جنګ چند روزه یی که اتفاق افتاد امام حسین با ۷۲ تن در مقابل هزاران نفر که همه جنګ جو بودند جهاد کرد و به روز شنبه دهم محرم سال ۶۱ هجری شهید شد. که بعد از آن اولین بار روز عاشورا را حضرت بی بی زینب (سلام الله علیها) در مسجد کوفه تجلیل کرد. و از آن تاریخ به بعد مسلمانان در تمامی دنیا این روز را به سوګواری میګیرند.
چیزی را که من میخواهم در اینجا یادآوری بکنم و هدف از ابعاد حماسه خونین کربلا را، و اینکه چرا ما مسلمانان دچار مصايب هستیم، میخواهم که بطور خلاصه بیان کنم. اینکه خداوند عالم (ج) این دین را مکتب انسان ساز ودین کامل به بندهګان اش ارسال داشته ولی با کمال تاَسف که ما بندهګان نا اهل از آن سر پیچی نموده و بر خلاف آن عمل میکنیم یعنی قبول داریم ولی عمل نمیکنیم. و خودرا فریب داده در مزرعه دنیا کشتی میکنیم که در آخرت از درو آن سرافګنده خواهیم بود. چون این نفس اماره است که بالای ما غالب میشود و مارا از انجام اعمال خوب باز داشته و به سوی زشتی ها ما را سوق میدهد. چنانچه همه ما در محیط خود با اشخاصی بر میخوریم که در تمامی سال از هیچ نوع انجام کاریکه در آن ګناه است دریغ نمیورزند. و حتی در ماه رمضان آن کار های زشت و پلید را انجام میدهند و در طول روز که روزه در دهن دارند نیز انجام میدهند  و آنها فکر میکنند که با نخوردن و نه آشامیدن، روزه ګرفتن کامل میشود ویا همین روزه است، ولی آنها زبان خودرا تحت کنترول ندارند. و یاوه ګویی، غیبت و امسال ام خوداری نمیکنند. یا چشم خودرا از آنچه که خداوند حرام کرده است نه بسته و میګویند که آخر چشم دریا است و آدم هر چه را میبیند. درست است چشم دریا است ولی هدف در اینجا نګاه کردن بطور مکرر و با دل مملو از شهوت میباشد. و یا بعضی از این اشخاص، بیخبر از اینکه برای آخرت خود چی کشت میکنند در طول روز روزه میګیرند و همینکه موقع افطار سپری شد باز به همان کار های بد میپردازند. سوال من از این عالی جنابان این است که آیا ګناه کردن زمان و مکان دارد؟ که شما خودرا فریب میدهید و در طول روز کوشش میکنید که کار و عمل بد انجام ندهید ولی همینکه غذا خوردید باز به کار زشت دست میزنید. حتی با کمال خیلی تَاَسف بګویم که اشخاصی اعم وجود دارد که در تمام روز به  اصطلاع خودشان روزه میګیرند وبعد از افطار شراب و الکول مینوشند. فارغ از اینکه بدانند نوشیدن الکول و شراب خود حرام هست فرق نمیکند که رمضان است و یا محرم و یا کدام موقع دیګر.
همچنان ما اشخاصی را نیز داریم که در طول سال همه کارهای را که معصیت دارد انجام میدهند و در ماه محرم که میآید از همه کرده خودرا سګوارترو غمګین تر میګیرد. مګرحسین شهادت را به همین مقصد قبول کرد؟ آیا تفسیری که ما از ریختن خون نوه پیغمبربرداشت میکنیم همین است؟
    و یا کسانی هم وجود دارند و حتی در بین اکثریت مردم ما مروج است که از حسین علیه سلام صرف درروز دهم عاشورا با دادن نذر یاد نموده و یا این روز را روزه میګیرند.( در حالی که خود پیغمبر بزرګ اسلام در دوران حیات اش فرموده بودند که یک روز قبل و یک روز بعد از روز عاشورا را نیز روزه بګیرید که از یهودی ها تفکیک شوید زیرا یهودی ها تنها روز دهم ماه محرم را روزه میګیرند).
  مګر امام حسین ګفته بود که بعد از شهادت من، عمل من را انجام نداده بلکه به بخاطر من شله زرد و سفید بپزید؟ آیا آن حضرت دین جداش را به همین نذور و یادآوری های سطحی که ما به آن بسنده کردیم احیا کرد؟
البته که نه، چون ما باید بسیار کارهای را که دین مبین اسلام نه ګفته  است. خواه اګاه، خواه نا خود اګاه انجام میدهیم به همین خاطر است که حضرت محمد صلی الله علیه و آل و سلم فرموده است (ان الحسین مصباح الهدا و سفینه النجات) یعنی امام حسین چراغ هدایت است و کشتی نجات. پس ما باید اعمال حضرت امام حسین را جهت پیدا نمودن راه اصلی زنده ګی که سنت خود پیغمبر بزرګ اسلام میباشد. قرار بدهیم. تنها در شعار دادن نمیشود که با حسین باشیم و از کشتی نجاتی که پیغمبر بزرګ اسلام جد بزرګ سرور و سالار شهیدان به آن  اشاره کرده است استفاده نمایم. با حسین بودن راه حسین را تعقیب کردن، امر بالمعروف و نهی عن المنکررا بالای خود عملی کردن معنی میدهد.
اګر یک مسلمان به مذهب شیعه باشد و فکر کند که همین بودن در این مذهب راه رستګاریست ویا یک مسلمان دیګر که متعلق به یکی از چهار مذهب اهل تسنن باشد و در فکر این باشد که راه رستګاری پابند بودن به همین مذهب است. باید بګویم که این عقیده، عقیده درست از دیدګاه قرآن، سیرت نبی مکرم اسلام وانقلاب امام حسین نمیباشد. مسلمان واقعی کسی است که مطابق به قوانین قرآن عمل کند. دهم عاشورا را با رګ و خون وګوشت و پوست خود باید احساس کرد. ودر تمام عمر مشغول آموختن درس های قرآنی از حماسه کربلای حسین باشیم.