آرشیف

2015-1-8

سيد احمد بشير افضليار

بــه پیشـــواز از روز زن

بسم الله الرحمن الرحیم

خجسته ترین روز زنان جهان را به تمام زنان دنیا خاصتآ زنان قهرمان، مادران دلسوز، شجاع و صبورمیهن زیبای ما افغانستان در شرایطی خدمت شان تبریک و تهنیت عرض میدارم که هنوز دید تاریک، تاریک بینان قرن و ابوجهل های تاریخ سیاه وطن ما ازحق و حقوق  زاده ګان بشر چشم پوشی کرده واز مقام والای پاکیزه ګی و شایسته ګی آنها همچنان از نشمردن آنان منحیث یک انسان خودرا غافل و جاهل ساخته و به ګناه های بزرګ و معصیت دست زده و مسبب اصلی تمام بدبختی ها در جامعه فقیر مان میګردند.
قبل از اینکه به تاریخچه برګزاری و تجلیل از روز زن و علت آن بپردازیم، باید ما زن را بشناسیم که این زن چه است و اسلام عزیز در باره زن چه میګوید و میبینیم که دین زیبای اسلام هزارو چهارصد سال قبل این همه مشکلات را حل نموده و زن را به صفت یک موجود زیبا، پاکیزه، و مهربان در پهلوی مرد خلق کرده است که در تمام عرصه های زندګی حقوق مساوی با مرد داشته و در بعضی از مسائل کمتر و در بعضی از مسائل اضافه تر از مرد دارای حق میباشند. اما جهان غیر از اسلام میبینیم که غافل از این همه قوانینی که قرآن و اسلام به آن اشاره کرده میباشند و از اثر این مشکلات و بدبختی ها مسئوول مشکلات اخیر قرون نوزده ام و بیست ام میباشند، که زنان را مجبور به ګرفتن حق و امتیازات ایشان ساخته که در زیر انشاءلله به شرح آن خواهم پرداخت  .
پیامبر فرمود : «سفارش مرا درباره زنان خود پاس بدارید تا از سختی حسابرسی رهایی یابید. هر که سفارش مرا پاس ندارد چه سخت است وضع او در پیشگاه خداوند.
امام صادق فرمود: «هر چه ایمان بنده افزون شود محبت او به زنان فزونی می یابد
 البته منظور از محبت در اینگونه احادیث، خوش رفتاری و پاسداشت کرامت زن در حد والای انسانی می باشد و هرگز نظر به جانب شهوت ندارد.
پیامبر فرمود: «بهترین مردم در دین باوری کسانی هستند که با همسرانشان بهتر (و انسانی تر) رفتار کنند و من از همه شما به خانواده ام مهربانترم .
 
امام خمینی (رح) فرموده است:
:"سعادت وشقاوت كشورها وملت ها به دست زن است" و"از دامن زن مرد به معراج مي رود" برهمين اساس مي توان فهميد كه اسلام چه  اهميت وارزشي را براي زنان جامعه متصورشده است.
 
و یا هم میګویند که زن نصف  پیکر جامعه را تشکیل میدهد. اما وای بر حال آن جامعه ی که نصف آن فلج باشد.
  اگر بخواهيم يك تعريف كلي و كوتاه از وضیعت زن در اجتماعات امروز جهانی ارائه دهيم و آن مشخصه اي را كه از همه مهمتر است بازگو كنيم، بايد بگوييم كه : زن در جهان امروزی به چند شاخه تقسیم میشود یکی زن شرقی و دیګری زن غربی، که زن شرقی را میتوان به دو شاخه یعنی زن شرقی مسلمان وزن شرقی غیرمسلمان تقسیم کرد. همچنان زنان غربی را نیز به دو شاخه ی زن غربی مسلمان و زن غربی غیر مسلمان شاخه بندی کرد.
نا ګفته نباید ګذاشت که تآثیرات محیطی، مذهبی، اقتصادی، فرهنګی در جهت عادات، طرز بینش، طرز تفکر و غیره مسائل تفکیکی انسانها از جمله جنسیت، آزادی فردی و اجتماعی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و امثال آن در جهت فرق میان زنها در اقساط مختلف جهان دارد.
 
زن شرقي  مسلمان به زنی ګفته میشود که خود را پا بنده به قوانین اسلامی، خانه، خانواده و اجتماع میداند و وضعيتي متفاوت دارد نظر به دیګر زنان و اینکه ګفتیم خود را پابند به قوانین اسلامی میداند به این معنیست که خود را شناخته است  حق و حقوقی را و حد و مرزی را که اسلام به زن تعیین کرده است، در چهار چوب همان حد و مرز پابند است و زندګی والای را صاحب میباشد که دارای موفقیت ها و خوشبختی ها میباشد. و از جمله سعادتمندترین انسانهای عصر خود به شمار میرود.
 و زنی که پابند به محیط خانه و خانواده میباشد تقریبآ در هر دو دارای یک نوع  طرز زندګی وجود دارد که اکثرآ با وجود شرایط ناګوار و نامناسبی که میسوزد و میسازد و هنوز به صورت سنتي و تحت انقياد تفكرات مردانه و خانه و خانواده زندگي مي كند. و علت آن هم نبود اګاهی مردان از اسلام، بیسوادی زن و مرد، و نبود اقتصاد کافی میباشد، چون در یک خانه شرقی اشخاص متفاوت زندګی میکند و زندګی مانند زندګی در غرب منفردانه و مستقل نسیت، برین منظور زن تحت تاثیر تربیه خانه و یا خانواده قرار ګرفته و با عادت نمودن به همان عادات( مثبت و یا منفی) وابسته بوده، این وابستګی در طرز تفکر و دید وی تآثیر میګذارد. که تعداد زیادی از زنان افغانستان به این شاخه شامل میشوند.
 و زنی که پابنده به قوانین اجتماعی میباشد، زنی است که با قبول قوانین نافذه آن کشور خو ګفته  و خود را همرنګ جماعت میسازد. مانند اقلیت های غیر مسلمان در جوامع مسلمان.
زن شرقی غیر مسلمان زنی است که از نظر فرهنګ شرقی، دارای یک سلسله آداب و رسوماتی است که ازآن در جهت تداوم زندګی به خاطر حفظ فرهنګ و سلیقه های محیطی و زیست محیطی استفاده کرده و در راستای حیات خود با  تمدن معاصر ګام به ګام پیش میرود. مانند زنان چینی، جاپانی و … 
 
زن غربي زني است كه از قيد و بندها رها شده است و در بسياري از موارد از جمله مسائل حقوقي با مرد برابري کرده و حتی بعضآ دارای حق و حقوق اضافه از حقوق مرد میباشد.
 و زن بودنش از هيچ يك از امكانات و امتيازات موجود در اجتماع محرومش نمي كند و از ارزش هاي وي نمي كاهد وحتی این امتیازات در عمل با عث کم ارزشی زن در برابر مرد در دنیای عاطفه و زندګی مشترک میګردد. چون از نظر حقوقی در چارچوب قانون مدنی دارای امتیازات بوده و زن در محیط غرب خود را از هر حیث آزاد احساس میکند. و با اندک مشکلات وعدم تفاهم  که در زندګی مشترک ایشان رخ میدهد دچار مشکلات روحی و روانی ګردیده با شکست بزرګ مقابل میشود. وهمچنان اګر آزادی از حد معمول آن بګذرد با عث به هم خوردن توازن میګردد و قسمیکه از تعریف آزادی پیداست که آزادی بدون قید و شرط فاجعه بار است به این خاطراستفاده سوء از زن و از موجودی که با عث عظمت بخشی انسان میشود یک وسیله تجارت و خوشګذرانی ساخته میشود که مثال آنرا ما خود از شرایط موجود در دنیای غرب هستیم. به طور كلي از نظر حقوقي زنان غربي وضعيت مختص به فرهنګ غربی را دارد. و فشاري به ان ها از خيلي جهات نيست. اما زن شرقي هنوز اين وضعيت را ندارد. او از سری امتيازات محروم است و آزادی زن غربی را ندارد ا ما در عوض از حمايت مرد برخوردار است.
  اين مسئله باعث می شود كه زن شرقی به مرد وابسته شود. در واقع زن شرقی از دید مرد شرقی با شرف ترین زن دنیاست. زیرا مرد شرقی نیز به همان پیمانه خودرا وابسته به زن خود میداند. و ازبودن استثناعات در یک جامعه نمیتوان چشم بوشی کرد، که این نبشته ګنجایش بحث بالای آنرا ندارد.
اینکه زن شرقی زندګی خود را در پناه مرد به سر می برد و مرد تكيه گاه او است. برای مرد شرقی نیز موضع از همین قرار میباشد و میتوان ګفت که لازم و ملزوم یکدیګر هستند.
اما زن غربی مسلمان که از نظر اقتصادی، محیطی، تعلیمی و فرهنګی در وضیعت بهتر نظر به دیګر زنان دنیا قرار دارد، زنی و یا زنانی هستند که میتوانند الګوی خوب و ممثل خوب از چهره زیبای اسلام در محیط غربی باشند و قسمیکه دیده شده است زنان مسلمان بخصوص زنان مسلمان افغان درغرب از صفت خوبی برخوردار هستند. که میتوانند این عمل خوب را در اجتماعاتی که زندګی میکنند بهتر به تمثیل بګیرند و نمونه خوبی برای غیر مسلمانان شوند.
    
 تاريخ روز جهانى زن هم زمان با تاريخ مبارزه سياسى و اجتماعى عليه تبعيض است. اين روز، روزهمبستگى براى مبارزه درراه برابرى حقوق و شرايط بهتر كارى و زندگى زنان است. انتخاب تاريخ روزهشتم ماه مارچ به عنوان روز جهانى زن به خاطر مبارزه زنان كارگر نساجى در سال ۱۸۵۷ در شهر نيويورك  امريكا بر مى گردد.
شرايط كارى سخت و غير انسانى و دستمزد كم كارگران زن كه در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم همراه با مردان در كشورهاى صنعتى وارد  بازار كار شده بودند، آنان را وادار به اعتراض و مبارزه صنفى به شكل هاى سازمان يافته و يا غير متمركز عليه  اين بى عدالتى مى كرد.
در اين روز كارگران نساجى زن در يك كارخانه بزرگ پوشاك  براى اعتراض عليه شرايط بسيار سخت كارى و وضعيت اقتصاديشان دست به اعتصاب زدند. خاطره اين اعتصاب براى كارگران نساجى باقى ماند. نارضايتى عمومى ازاين شرايط براى زنان كارگر ادامه داشت .
در هشتم مارچ سال ۱۹۰۸، بعد از گذشت بيش از پنجاه سال كارگران زن كارخانه نساجى كتان در شهر نيويورك با خاطره اعتصاب در اين روز، به دليل تبعيض و محروميت و فشار زياد كار در مقابل حقوق بسيار كم اعتصاب خود را شروع كردند. صاحب اين كارخانه به همراه نگهبانان براى جلوگيرى ازهمبستگى كارگران ديگر بخش ها با اين اعتصاب و سرايت آن به بخش هاى ديگر اين زنان را در  محل كار خود در كارخانه محبوس كرد. به دلايل ناشناخته اى آتش در كارخانه درگرفت و فقط تعداد كمى از كارگران زن محبوس توانستند خود را نجات دهند. ۱۲۹ كارگر زن در آتش سوختند.
روز هشتم ماه مارچ بر پايه سنتى مبارزه كارگران زن عليه شرايط سخت كاريشان در خاطره ها ماند.
با شروع  جنگ جهانی اول ، ميليونها مرد به جبهه ها گسيل شدند .  زنان سوسیالیست در این سالها تظاهرات ۸  مارچ را بر علیه جنگ   و كشتار  و خرابی ناشی از آ ن برگزار کردند.
در ۸ مارچ ۱۹۱۷ در روسیه زنان علیه افزایش قیمت ها، تعطیلی كارخانجات و اخراج  كارگران دست به تظاهرات زدند. این تظاهرات در رویداد انقلاب فبروری همان سال  در روسیه تأثیرزیادی داشت. در سال هاى بعد در كشورهاى مختلف اروپايى و امريكا مبارزه زنان به شكل تظاهرات و اعتصاب كارى عليه فشار، تبعيض و استثمار كارى و همينطور براى داشتن برابرى حقوق در اجتماع و عليه جنگ  ادامه پيدا كرد.
از جمله يكى از مهمترين مدافعان حقوق زنان دركشور آلمان خانم كلارا زتكين  (۱۸۵۷-۱۹۳۳) خواست هاى مبارزان زن در آلمان را مبنى بر هشت ساعت كار در روز براى زنان  همينطور حق داشتن تعطيلات و مرخصى  زايمان  و برابرى حقوق در مقابل قانون مطرح كرد.
در اروپا دومين كنفرانس سوسياليستى بين المللى زنان كه در آن صد شركت كننده از هفده كشور جهان شركت داشتند، به پيشنهاد كلارا زتكين در ۲۷ اگست سال ۱۹۱۰ در كپنهاك روز هشتم ماه مارچ  به عنوان روز زن  و براى دفاع از حقوق آنان در مقابل تبعيضات مختلف و چند جانبه  برگزيده شد.
 اولين روز جهانى زن در ماه مارچ ۱۹۱۱ در دانمارك، آلمان، اتريش، سويس و امريكا برگزار شد. ميليون ها زن در برگزارى اين روز شركت كردند.  خواست هاى اساسى زنان عبارت بودند از قوانين حمايت كننده كار براى زنان، حق راى و شركت در انتخابات، عليه جنگ هاى امپرياليستى، برابرى مزد با مردان در مقابل كار مساوى، هشت ساعت كار در روز، حمايت از مادر و كودك، تعيين حداقل مزد.
به دليل بحران عمومى اقتصادى جهان در سال هاى سى و در همين ارتباط خطر فاشيسم  مسائل مبارزاتى زنان در حاشيه قرار گرفت.
در فاصله دو جنگ جهانى علاوه بر موضوعات قبلى  حق قانونى سقط جنين و حمايت از مادران نيز از اهميت خاصى برخوردار شد. اين مبارزه به يك حركت بزرگ تبديل شد به دليل بحران اقتصادى كه در آن زمان تمام اروپا را در بر گرفته بود، سالانه حدود يك ميليون زن وادار به سقط جنين  مى شدند. به دنبال آثار منفى اين سقط جنين هاى غير قانونى در سال ۱۹۳۱ تنها در آلمان حدود ۴۴۰۰۰ زن  به مرگ رسيدند.
از طرف ديگر مسئله برابرى مزد در مقابل كار برابر، كوتاه كردن ساعات كار، پايين آوردن قيمت اجناس وغيره نيزازخواست هاى زنان بودند. خواست هايى كه براى امروز ما هم چندان بیګانه نيستند.
 با روى كارآمدن حكومت ديكتاتورى فاشيستى در كشور آلمان و ممنوع كردن هرگونه تشكل مخالف امكان برگزارى اين روزغير ممكن گرديد.
با وجود اينكه در اين سال ها مبارزان حقوق زنان تاكيد زيادى روى وضعيت اقتصادى زنان و فشارها و تبعيض در محيط كار بر آنان داشتند و كمتر به بافت مردانه و پيچيده جامعه پرداخت مى شد، ولى زنان مبارز از كشورهاى مختلف  خواست هاى خود  براى رفع تبعيض در خانواده و كار تربيتى زنان را نيز مطرح كرده بودند.
بعدازجنگ جهانى دوم در كشورهاى اروپاى شرقى جشن روز زنان در سال ۱۹۴۶ دوباره برگزار شد. در اين كشورها روز زن به عنوان جشن رسمى و از طريق دولتى نيز به دليل نشان دادن تمايلات حكومت به بهبود وضع زنان گرامى داشته مى شد.
در كشورهاى اروپاى غربى در ابتدا بعد از جنگ هيچ برنامه اى در ارتباط با روز زنان برگزار  نمى شد.  بعدها اين روزبه عنوان روز مبارزه براى خواست هاى عمومى زنان و روز خانواده و جشن عمومى زنان تبديل شد.
در سال هاى هشتاد بود كه در اين  كشورها  روز هشتم مارچ باز هم اهميت و معنى خاصى پيدا كرد. دوباره موضوعاتى مانند برابرى حقوق زنان در تمام عرصه هاى زندگى، حق سقط جنين، رفع تبعيض در زندگى خانوادگى  و حمايت از مادران در دوران حاملگى و بعد اززايمان مورد توجه قرار گرفتند. يكى از نقاط اوج اين اعتراضات در سال ۱۹۹۴ روز اعتصاب زنان بود كه بيش از يك ميليون زن در سراسر آلمان عليه تبعيض و نابرابرى در حقوق زنان  در آن شركت كردند.
امروزه بزرگداشت اين روز در تقريبا تمامى كشورها به عنوان روز اعتراض عمومى به اجحاف و فشار بر روى زنان و هم چنين تجليل از كسانى كه اين مبارزه را شروع كردند و براى دگرگونى و بهبود وضع زنان تلاش ورزيدند، برگزار مى شود.
در طى دو قرن گذشته پيشرفت ها براى به رسميت شناختن و قبول حقوق اوليه و انسانى زنان اندك نبوده. در اكثر كشورهاى جهان حق راى زنان و شركت آنان در فعاليت هاى سياسى واجتماعى به رسميت شناخته شده است. با وجود اين راه طولانى براى انجام واقعى اين خواست ها در پيش است.
از تاريخ برگزارى اولين روز زن اضافه تر از یک قرن مى گذرد. اما هنوز هم  دلايل زيادى وجود دارد كه به عنوان زن و يا مدافع حقوق زنان در اين روز از خواست هاى اوليه آنان در سراسر جهان به پشتيبانى برمیخيزند. زنان هنوز در موارد زيادى در خانواده، در اجتماع و يا در محيط كارمورد خشونت قرار مى گيرند. قوانين زن ستيز در بسيارى از كشورها عمل مى كنند.  براى  نيروى كار زنان در مقابل كار مساوى با مردان هنوز حتى در كشورهاى صنعتى كمتر پرداخت مى شود، درآمد نسبى زنان در همه كشورها بسيار پايين تر از مردان است.
ما باید متوجه شویم که در همین کشور های غربی و پیشرفته که از اثر تبلیغات و داشتن تکنولوژی معلوماتی و رسانه ئي ګپ اول را در جهای مطبوعات و اطلاع رسانی میزنند، میبینیم که ناقضین حقوق بشر دردرجه اول اینها میباشند. ما باید ببینیم که چند در صد استادان یک دانشګاه را زنان تشکیل میدهند؟ و یا در رآس دولت چند زن دارای پس مهم و قابل توجه را دارند؟ و در پارلمان های دول اروپائی چند درصد کرسی را زنان احرازنمودند؟ ویا چند در صد از زنان در اروپا تحصیلات عالی دارند؟ اګر به واقیعت نګاه کرد با وجود این هم جو شرایطی که در غرب وجود دارد اصلآ در قسمت زن توجه شایانی صورت نګرفته است. 
زنان از امكانات آموزشى و بهداشتى به مراتب كمترى برخوردارند.  سه چهارم بيسوادان درسطح جهان را زنان تشكيل مى دهند. اكثر آوارگان و پناهندهگان جنگى زنانند. قاچاق و خريد و فروش زنان، سوءاستفاده جنسى از آنان و غيره و غيره از نمونه اجحافات آشكار عليه حقوق زنان هستند كه امروزه بطور عادى و در همه جا اجرا مى شوند.  
 اګر باز به کشور های اسلامی نګاه کنیم میبینیم که در کشور عربستان سعودی که اسلام عزیز از آنجا ظهور نموده است. اصلآ زن هیچ ارزش و حیثیتی ندارد.
زنان زمانی می‌توانند داخل مکان‌های عمومی شوند که مردی از اعضای خانواده آنها را همراهی کند.  زنان سعودی از حق رفتن به پزشک یا داکتر بدون همراهی و یا اجازه  یکی از اعضای مرد خانواده محروم هستند.
 
در عمل پدر و یا همسر هر زنی حق تصمیم‌ گیری برای او را دارد. ازدواج برای زنان  در این کشور تنها بر اساس نظر پدر خانواده صورت می‌گیرد. به همین دلیل پدر می‌تواند دختر ۱۲ ساله‌‌اش را به عقد یک مرد ۸۰ ساله درآورد. جلوگیری زنان از  شرکت در انتخابات، که دیگر در عربستان کارکرد بسیار محدودی دارد،  یکی دیگر از مسائلی است که این کشور را از دیگر کشورها متمایز میکند.
 
تا چند سال پیش هیچ زنی در عربستان سعودی دارای  کارت شناخت یا هویت با هویت خود نبود. بلکه نام پدر و یا همسر هویت آنها را مشخص میکرد. اما در حال حاضر طبق قانون جدید هر زنی باید صاحب کارت هویت و یا پاسپورت با نام خود  باشد.  با وجود این هم هیج زنی نمی‌تواند بدون اجازه قیم  که شامل پدر و یا همسر می‌شود، کشور را ترک کند.
یکی دیگر از حقوقی که زنان سعودی از آن بی‌بهره‌اند، حق رانندگی است.  عربستان سعودی تنها کشوری است که به زنان حق رانندگی را نمی‌دهد.  از دید  حاکمان سعودی،  رانندگی کردن زنان  نوعی گناه است.
تا سال ۱۹۹۰ رانندگی کردن زنان عملی تحریم شده از سوی جامعه به حساب می‌آمد، اما از این سال به بعد ممنوعیت رانندگی کردن زنان به شکل قانونی تصویب شد.  ملک عبدالله،  پادشاه عربستان،  می‌گوید: " موضوع رانندگی زنان،  یک موضوع اجتماعی است و این قانون، یعنی ممنوعیت رانندگی زنان،  در کشور ما تغییر نخواهد کرد."
یکی از  مقام‌های بلندمرتبه عربستان سعودی ممنوعیت  رانندگی زنان را در کشورشان اینگونه توجیه می کند: " زنان حق ورود به مکان‌های عمومی بدون همراهی یک عضو مذکر از خانواد. وهمینچنین به دلیل ممنوعیت ارتباط با مردان نامحرم در جامعه، نمی‌توانند رانندگی کنند، زیرا به طور مثال ممکن است بر اثر یک تصادف، ارتباطی بین آنها و مرد بیګانه ی مانند پلیس صورت گیرد.
 
 از سال ۱۹۶۶  زنان سعودی همچون مردان از حق تحصیل  برخوردارند.  آمار نشان می‌دهد،  فیصدی  زنان در حال تحصیل در عربستان بالاتر از مردان است. مردان و زنان در دانشگاه‌های جدا تحصیل میکنند. ورود مردان به  دانشکده های زنانه  ممنوع است.  دانشجویان زن سخنان و تصاویر استادان مرد را از طریق تلویزیون‌ها و مونیتور‌های نصب شده در کلاس‌ها دنبال می‌کنند.
 
 ممنوعیت ارتباط روزمره زنان با مردان فقط مختص به محیط دانشگاه نیست،  بلکه در تمام مکان‌های عمومی،  هرگونه ارتباطی با جنس مخالف،  به غیر از پدر، برادر و همسر برای زنان ممنوع است.  به همین دلیل مکان‌هایی مانند مراکزخرید، رستوران‌ها و پارک‌هایی وجود دارند که  مخصوص بانوان هستند.
اما می‌توانند از آغاز سال ۲۰۰۸ تنها و بدون وجود قیم  اما با مجوز رسمی آنها  در هتل اقامت کنند.
 
با تآسف فراوان ما در حالی از حق و امتیازات زنان صحبت میکنیم که در جهان خیلی ناروائی هايي در حق زنان صورت میګیرد.
 
به امید اینکه ما افغانها در قدم اول بتوانیم که به زنان افغان همان حق، احترام و طرز فکر را پیدا کنیم که اسلام عزیز به آنها روا دارد، تا بندګان مصلح و مسلمانان واقعبین دین مبین اسلام ناب محمدی شویم.
 
وسلام وعلیکم ورحمت الله وبرکاته
سید احمد بشیر افضلیار