آرشیف

2015-1-8

سيد احمد بشير افضليار

نــــــــــــوروز از دید گـــاه اسلام

 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و اخرناوایه منک و ارزقنا و انت خیر الرازقین. (خداوندا مائده ای از آسمان بر ما نازل فرما تا برای اولین و آخرین ما عیدی باشد، و نشانه ای از جانب تو باشد و به ما روزی عنایت کن که تو بهترین روزی دهنده هستی).( سوره المائده آیه ۱۱۴)
عید در لغت شادی مجدد و سروری را میګویند که سالیانه تکرار میشود. ګفته اند: به روزی که مردم در آن تجمع یابند و در کنار هم ګرد آیند عید ګویند و نیز بازګشت به فرح و شاد مانی فراګیر را عید ګویند و بعضی نیز میګویند که در آن روز هر کس موقیعت خود بازیابد و به جایګاه اجتماعی خود برګردد.
میبدی در کشف الاسرار میګوید:۰ (سمی العید عیدا لان الله تعالی یعود با لرحمة الی العبد و العبد یعود بالطاعة الی الرب.) عید که از کلمه بازګشت می باشد برای آن است که: خداوند رحمت خود را متوجه بنده اش مینماید و انسان نیز با فرمانبری خود به پروردګارش رو میکند.
عزیزان ګرامی و خوانندګان محترم چند روز پیش در یکی از سایت های اینترنتی مضمونی را خواندم تحت اعنوان (اول حمل روز ګریز از اسلام) که در این مضمون بر علاوه اینکه به عمل کرد مسلمانان غیر مستقیم انتقاد بیجا و بدون معلومات و مملو از تعصب  شده است، به تعدادی از مردم مشرک خطاب شده است. جای تاسف اینست که شخصی که مضمون مملو از تعصب کورکورانه را نوشته اند خودرا مولوی نیز میګوید. این آقا عاری از تعلیم اسلامی، به مصلحت شیطان خواسته است که از اسلام یک چهره خشن و زشت نشان دهد. اصلا من از این جناب میپرسم که هدف از آیه مبارکه سوره المائده را که در بالا ذکر نمودم میداند؟ و یا در طول عمر خود هیچ شنیده است؟ که اسلام با خوشی و خوشحالی مومنین  مخالفت کرده باشد؟
آقای مولوی صاحب! من از شما میپرسم که آیا دانش دینی شما به شما اینرا اجازه میدهد که ایام خوشی مردم اترا که سالیان متمادی در تجلیل آن به خوشی و سرور مینشینند، و در آن روز بنده های مومن خداوند(ج) یکبار دیګر با خدای خود عهد و پیمان میبندند، تا سال آینده را که شروع میکنند از خداوند(ج) توفیق عمل نیک و خیر را طلبګار میشوند. به دیده شرک دیده و آنانرا  مشرکین خطاب میکنی؟
انسانها در طول عمر خود همیشه در صدد انجام اعمال خوب میباشد. اما شرایط دنیوی، و همچنان نفس اماره این بشر را که در جستوجوی عمل نیک است، نمیګذارد که به هدف برسد. اشخاصی که در هر حالت بالای نفس خود غالب است، اشخاص نیک و اولیای الهی میباشند. اما از اینکه در های بهشت همیشه برای بنده ګان دارای ایمان باز است. خداوند قادرو مهربان به بنده های خود موقع میدهد که اګر توبه نمائید و راه صراط المستقیم را در پیش ګیرد. یکی از علت های که خداوند پاک بنای پنجم اسلامرا که رفتن به حج است ګذاشته است. این است، تا بنده ګان اش در آنجا ګرد هم بیایند و از فضای خارق العاده که در آنجا حکم فرماست، به خود آمده و توبه نمایند. به این خاطر مسلمین به حج خانه خدا میروند تا در آن محیط از ګناهان خود ندامت کشیده و توبه نمایند. ایام دیګری که از جانب خداوند کریم به مومنین مساعد ګردانیده شده است، عیاد میباشد. چون در روایات آمده است که در ایام عید در های بهشت بروی مسلمین باز است.
قسمی که در بالا به روایت و برداشت از آیه مبارکه قرآن ګفتیم که عید به معنی بازګشت به شادی و فرح میباشد.و همچنین بعد از هر مصیبت و مشکلات آمدن موفقیت و پیروزی را نیز عید ګویند. و  اینکه ما این عید را و این بازګشت را به تجلیل و شادی بنشینیم آیا فرار از اسلام میشویم ویا اسلام خودرا رونقتر و عزیزتر و شیرینتر میسازیم؟ رفتن بر سر قبور و از زیارت های متبرک بازدید کردن، و اینکه بر رسم عنعنه افغانی مردم مومن ما در اول سال و یا در روز نوروز از اماکن مقدس، زیارتګاها ، و با تلاوت آیات از کلام الله مجید بروان آنها آیا شرک است؟ و بدعت است؟ 
اګر ما خرافات و نقاطی را که به توافق آرای اشخاص با صلاحیت و با دانش، (نه آنانیکه جاهل و متعصب اند) منفی و تاریک است. از چهره این عید ها بزدائیم و بګذاریم همرنګ طبیعت با صفا باشدوبر جهات مثبت و خداپسندانه اش بیفزائیم، در دید مکتب اسلام یک عید عزیز و ارجمند خواهد بود.
همچنان در قرآن شریف آمده است که: از بهار طبیعت و حیات دوباره یافتن ګل ها و ګیاهان، سبزه ها و درختان به جنب و جوش آمدن پرندګان و حیوانات، طراوت یافتن باغ ها و چمن زارها، باید درس رستاخیز و بازګشت به سوی خدا را آموخت.
 
چنانچه در حدیث آمده آست: هر چیز بهاری دارد. و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. از این رو امیرالمومنین علی(ع) میفرماید قرآن را بیاموزید که بهار دلهاست. یعنی جان و روان انسان با تعالیم عالی الهی، شکوفا میشود.
همچنان خداوند میفرمائید: ‌(زمین را جامد و افسرده و بی روح و بی جنبش می بینی، اما همین که آب باران بر آن نازل کنیم، به جنبش و حرکت در میآید و فزونی میګیرد. و انواع ګیاهای سرور افزا میرویاند، این از آن جهت است که خدا حق مطلق است و نظام زنده کردن مرده ها در قبضه اوست. و اوست که بر همه چیز تواناست. اګر ما این علایم و تغیرات طبیعت را به شکرانګی بګیریم، ایا ایام مشرکین را به تجلیل مینشینیم؟
آخر چرا با عقده های که از جهالت سرچشمه میګیرد، افکار مردم عام را مغشوش ساخته و با عث نفرت مردم از اسلام میګردید؟
شما آقای مولوی! که به خود درجه مولوی را هم داده اید، نوشته اید که ( شما را کدام دین و کدام عالم دین به چنین کاری دستور داده است؟ اګر ما برویم به تعظیم این چوب رخت سبز پوشیده فرق میان ما و مشرکین چیست؟ اګر آنان بت تراشیده از سنګ و یا ګاو و…. را پرستش و تعظیم میکنند، ما چوب رخت پوشیده بی کمال را تعظیم کرده ایم؟)
من به شما میګویم که، وقتیکه ریس جمهور هنګام سفر به خارج در اثنای وداع ګفتن به بیرق و یا علمی که تعظیم میکند، آیا آن هم شرک است؟ اکر بګویی که فرق است بین این علم و آن علم که مردم در زیارت حضرت علی (رض) است. آیا علمی که متبرک با زیارت و مقبره امیرالمومنین حضرت علی (رض) شده است و مردم آنرا به خاطر نام آن حضرت به احترام میګیرند فقط یک علم و یا بیرق عادی است؟ و ارزش معنوی آن از آن بیرقی که روسای جمهور تا حال به آن احترام کرده است پایین است؟ اګر به بیرقی که مردم مومن ما به ان احترام میکنند، کرامت و قدسیت وجود نمیداشت، در طول تاریخ به این شان و شوکت که از آن مکان متبرک مردم مومن ومسلمان ما ارزش، فیوضات و برکات را نصیب نمیشدند. این ملت مومن اګر جنده را میافراشند به نام مولای مومنین خلیفه مسلمین حضرت علی رضی الله عنه میافراشند. و در این عمل کرد آنها مشرک نمیشوند. زیرا مشرک به شخصی ګفته میشود که به ذات پاک( لم یلد ولم یولد) شریک قایل شود. جناب مولوی صاحب حبی را که مسلمین به یار پیامبر ګرامی اسلام فخر کائینانت حضرت محمد(ص) دارند، شرک توصیف میکند.  
نه جناب مولوی چنین نیست، اګر ما به اعتقادات اسلامی خود ریشخند بزنیم و آنرا به باد فنا بګیریم، ضعف عقیدتی ما رانشان میدهد.
و یا در جائی ګفته اید که: آیا این همه جای شګفت و تعجب است که حضرت علی رض الله عنه یک شخص، اما در سه جای دفن است: در نجف، در مزار شریف، و در کارته سخی، و قریب است که از قبر احمد ظاهر، خواننده مشهور افغانستان، مزار دیګرجور شود که در آنجا نیز به برافراشتن علم پرداخته شود.
جناب مولوی صاحب! زمانیکه این جملات را در قسمت مقبره معلوم و مسما به حضرت علی (رض) خلیفه اسلام و یا  مطابق فکر قاصر شما مزعوم خواندم، به فکر آن ګفته افغانی افتادم که ګفته اند ( در هرچه بازی، در ریش بابه هم بازی) شما اولا یک شخص مجهول الهویه هستید. ثانیآ مقایسه کردن نام حضرت علی و مزار آن حضرت با نام و مزار خواننده مشهور وطن ما کاری است که شایسته یک طلبه مدرسه دینی نمیباشد، چه رسد به شخصی که ادعای مولوی را دارد. با کمال تآسف بګویم که از نظر تعالیم اسلامی یک شخص جاهل هستید. زیرا اول شخصیت خواننده مردم افغانستان را غیر مستقیم کوچک و تحقیر کرده اید. ثالثآ به مقام والای حضرت علی (ع)، به مقام شخصی که جهان اسلام به موجودیت آن شاه اولیا افتخار نموده است. و به منزلت کسی توهین کرده اید که در دامن حضرت پیامبر بزرګ اسلام بزرګ شده و حتی قبل از اینکه اسلام بیاید، آن ولی خدا هیچګاه به خداوند یکتا شرک نورزیده و به بت های که دیګر مسلمین، قبل از آمدن دین اسلام به آن سجده میکردند، هیچګاه سجده نکرده است.
هم چنان اګر طبقه پائین و یا بیسواد جامعه از مدفون شدهګان و از اشخاص یاری میجویند. باید بګویم که ګناه آنان نیست زیرا وطن عزیز و بیچاره ما مانند شما مولوی ها دارد. اګر یک و یا دو کلمه آموختن، فکر میکنند همه چیز را آموخته اند. و بدون تحقیق و مطالعه تحت تآثیر عقاید اعرابی میروند که قرار بود سال قبل به قبور متبرک پیامبر و اصحابی که در کنار آن مدفون شده اند نیز رفته تا آنرا بکاوند و اګر بتوانند روزی آنرا ویران بکنند. زیرا مطابق عقیده آنان و قسمی که جناب مولوی صاحب نیزعقیده دارند، رفتن به عیادت مدفونین شرک است. 
و یا در قسمتی باز هم جاهلانه چنین کوته نګری کرده اید: 
اولا:
جشن نوروز و بزرګداشت این روز یکی از سنن زردشتیان و آتش پرستان است و اسلام هیچګاه نمی خواهد که مسلمان به تجلیل از اعیاد کفار بپردازد و اسلام نمی خواهد که مسلمان وسیله شکوه و عظمت اعیاد دیګران قرار ګیرد و از آن کورکورانه تقلید و تبعیت نماید و در راستای احیاو تازه ګی بخشیده فرهنګ و عنعنات منهای اسلامی توجه نماید، چون اسلام فرهنګ مستقل دارد و پیروان خودرا به احیا و تعمیل آن همواره فرا می خواند.
جناب مولوی صاحب! باید خدمت شما بګویم که اول به ترکیب کلمه نوروز دقت کنید که مرکب از (نو) و (روز) است که نوروز را تشکیل داده است و جشن نوروز از دیدګاه تعصب و نفرت، کم بینی وجهالت یک سنن زردشتیان است. اما از دید جهان بینی و اندیشمندی، نوروز مدنیت و تمدن است، نوروز بازګشت طبیعت به شادابی و خرمی است. و اګر انسانهای که عظمت و قدرت خداوند را با چشم بصیرت خود در آن میبیند. و جهت شکران نعمت در طبیعت بیرون رفته و آنرا جشن میګیرند، آیا کورکورانه تقلید است.چرا به اسلام ناب محمدی(ص) تهمت بسته نموده و از خود میبافید که اسلام هیچګاه نمی خواهد که مسلمان به تجلیل از اعیاد کفار بپردازد. اګر چنین است پس روز تولد حضرت عیسی (ع) را که عیسوی ها تجلیل میکنند، ما نکنیم؟ زردشت هم پیغمبر بود و اګر در آن شک دارید و نمیداند، پس مطالعه کنید. (پندار نیک، ګفتار نیک، کردارنیک) سخنانی است که از زردشت باقی مانده است. و اینکه این (ګفته) را شما بر خلاف خدا، پیامبر، و قرآن میدانید، شاید که شما به ترکستان بروید. و اینکه نوروز را به آیین زردشتی ربط داده به آن مهر بطلان بکشیم، باید از ګنجینه های باستانی که آریانای کهن دارد و افتخار نژاد آریایی است، و هویت مدنی و تاریخی این مرزو بوم میباشد نیز صرف نظر کرد.
آقای مولوی! در قدم اول چیزی را که از نبشته شما من برداشت کرده ام اینست که اګر اشتباه نکنم عقیده شما به وهابی های سعودی مشابه است زیرا در جهان اسلام اشخاص بی دانش همچو فتوا هارا که از تعصب و فتنه سر چشمه میګیرد میدهند.
قبل از اسلام اګر سفره هفت سین میساختند، که از علامات بهاری ګرفته شده است. با آمدن بهار قرآن پاک خداوند نیز جز آن سفره شده است.
حضور قرآن به صورت ثابت و ګسترده، یعنی قرار ګرفتن کتاب خدا بر سر سفره هفت سین، خواندن قرآن در ساعات متصل به لحظات تحویل سال، بوسیدن قرآن به وسیله هر یک از اعضای فامیل و دسترخوان عید از جمله آداب و رسوم اسلامی است، که عید نوروز را از ارتباط با ادیان ګذشته خالص نموده رنګ اسلامی
و برکت الهی به آن داده از آن عید اسلامی ساحته است. قرائت دعای تحویل سال( یا مقلب القلوب و الابصار) که جنبه همګانی دارد، به ایمان مومنین افزوده و سال آینده آنها را پر برکت و نورانی میسازد.
اینکه مردم در چهارشنبه سوری در ګرد آتش جمع میشوند. از دیدګاه اسلام جایز نیست. ولی باز هم این مسئله بستګی به نیت اشخاص دارد. زیرا تا انسانها از قلب مشرک نباشند، با ګشتن به دور آتش کافر نمیشوند. در وطن عزیز ما شاید هیچ کسی نباشد که در ګرد آتش جمع شده به عبادت آن بپردازد. اګر درکشور های همجوار ما همچو حالات صورت میګیرد، آنها شاید پیروان آئین زردشتی باشند که آنها نیز آتش را نپرستیده بلکه برای آنها قداست دارد. و باز هم آموزه های دینی ما به ما اجازه نمیدهد که به آنها توهین بکنیم.
جناب مولوی صاحب مسلمان باید متواضع و تسلیم در برابر حق باشد. و همیشه و بر هر شکلی که شود باید شاکر از نعمات الهی باشد. و استفاده کردن کلمه مشرک در برادران مسلمان خود، خود انسانرا مشرک و بی خرد میسازد. (ال عاقل یک فی الاشاره)